اوبیتو اوچیها
Obito Uchiha
تاریخ تولد
جنسیت
سن
بخش دوم: ۳۱
طبقه بندی
پیشه
وابستگی ها
تیم
همدستان
قبیله
درجه
خانواده
گونه طبیعت
رهاسازی باد
رهاسازی سنگ
رهاسازی آب
رهاسازی چوب
رهاسازی یین
رهاسازی یانگ
رهاسازی یین-یانگ
ویژگی منحصر به فرد
اولین نمود
قسمت ۳۲ ناروتو شیپودن (انیمه)
Naruto Jinraiden: The Day the Wolf Howled (رمان)
Road to Ninja: Naruto the Movie (فیلم)
Naruto Shippūden: Ultimate Ninja Heroes 3 (بازی)
Naruto: The Cross Roads (او وی ای)
اوبیتو اوچیها (Obito Uchiha) یکی از اعضای قبیله اوچیها در دهکده کونوهاگاکوره است. باور بر این بود که او در هنگام جنگ جهانی شینوبی سوم کشته شده اما او توسط مادارا اوچیها از مرگ نجات پیدا کرد و با هویت توبی و در مقطعی با نام مادارا نقشههای خود را پیگیری کرد.
بیوگرافی اوبیتو
اوبیتو در زمان بچگی عضوی از تیم میناتو نامیکازه، و همتیمی کاکاشی و رین بود. او در حین انجام ماموریتی برای نجات دادن جان کاکاشی اقدام کرد اما خودش زیر آوار گرفتار شد و دچار جراحتی مرگبار شد. او در حالی که شانسی برای زنده ماندن خود نمیدید از رین خواست تا چشم چپش را به کاکاشی پیوند بزند، چرا که کاکاشی مدتی قبل یکی از چشمانش را برای محافظت از او از دست داده بود. پس از این ماجرا اوبیتو برای همگان مرده قلمداد شد.
اما جان او توسط مادارای سالخورده نجات پیدا کرد، کسی که نیمهی تخریب شدهی بدن اوبیتو را با بافتی زنده از سلولهای هاشیراما جایگزین کرد. در ابتدا اوبیتو برای شرکت در نقشههای مادارا مخالف بود اما بعد از مشاهدهی مرگ رین و شوک روانی که به او وارد شد، اوبیتو قبول کرد تا با مادارا همکاری کند. در واقع مرگ رین نقشهای از پیش تعیین شده بود که مادارا برای رسیدن به هدفش کشیده بود. پس از مرگ مادارا، اوبیتو طبق نقشهی او نام مادارا را در فقدان او یدک کشید. او دوازده سال پیش از شروع وقایع مجموعه، به دهکده کونوها حمله کرد و روباه نه-دم را از بدن کوشینا اوزوماکی رها کرد، اتفاقی که نهایتا به مرگ کوشینا و همسر او یعنی میناتو نامیکازه ختم شد.
هشت سال بعد، او گروهی تحت عنوان آکاتسوکی را پایهگذاری کرد و نینجاهای قدرتمندی را جذب این گروه کرد. او پس از جذب ایتاچی اوچیها، به او کمک کرد تا قبیلهی اوچیها را قتل عام کند.
او در گروه آکاتسوکی با نام توبی شناخته میشد و در واقع فردی بود که این گروه جنایی را از پشت سایهها اداره میکرد. او پس از مرگ ساسوری، با پیشنهاد زتسوی پلید به همدست دیدارا، دیگر عضو آکاتسوکی تبدیل شد. او در این مقطع ماسکی بر صورت داشت تا هویت واقعیاش مشخص نشود و همین طور رفتارش را به مانند یک فرد شوخ و تا حدی مشنگ تبدیل کرد.
نقشه اصلی او این بود که خودش به جینچوریکی ده-دم تبدیل شود تا با هیپنوتیزم کردن تمام مردم، بر دنیا تسلط پیدا کند. تمام اقدامات او از جمله احیای جینچوریکیها، ربودن رینگان، و رهاسازی ارتش زتسوی سفید نیز در همین راستا بود. شروع جنگ او طی مقابلهای با ناروتو اوزوماکی و کیلر بی شروع شد و سرانجام به کل اتحاد شینوبی بسط پیدا کرد. در این زمان مادارای احیا شده و همین طور یک جانور ده-دم ناقص پشتیبان او بودند. اوبیتو در نهایت به جینچوریکی ده-دم تبدیل شد اما توسط اتحاد شینوبی شکست خورد و توسط ناروتو به خطاهای خود پی برد. مادارا که شانس دستیابی به قدرت را برای خود میدید اقدام به تصاحبت ده-دم کرد.
با موفقیت مادارا در اجرای سوکویومی ابدی، جنگ وارد سطح جدیدی شد. با این حال زتسوی سیاه طبق نقشهای که از سالیان خیلی دور کشیده شده بود با حملهای ناگهانی به مادارا او را مجبور به یک دگرگونی کرد تا پیشگام چاکرا یعنی کاگویا اوتسوتسوکی رهایی پیدا کند. تیم ۷ به لطف تلاشهای اوبیتو سعی کرد در برابر فنون کاگویا مقاومت کند اما در نهایت اوبیتو جان خود را برای نجات ناروتو تسلیم کرد. اوبیتو پس از مرگ به دنیای دیگر رفت و به معشوقه از دست رفتهی خود یعنی رین ملحق شد.
پیشینه
اوایل زندگی
اوبیتا اوچیها در حالی بزرگ شد که نمیدانست پدر و مادرش کجا هستند؛ در انیمه او با مادربزرگش بزرگ شده است. با داشتن احساس تنهایی در دنیا، رویای هوکاگه شدن را در سر داشت تا به این سبب وجودش حس شود. او برای این هدف در آکادمی نینجا ثبت نام کرد، جایی که یک حریف قوی به نام کاکاشی هاتاکه انتظارش را میکشید، کسی که بسیار محبوب و مستعد بود و اوبیتو به او حسودی میکرد. او همچنین یک دوست صمیمی به نام رین نوهارا پیدا کرد که با گذشت زمان به او علاقهمند شد. بعد از فارغ التحصیل شدن در سالهای آینده، اوبیتو، رین و کاکاشی در قالب یک گروه تحت رهبری میناتو نامیکازه درآمدند.
در انیمه، طی یک آزمون نهایی برای صلاحیت در همکاری، میناتو آزمون زنگوله را به تیم میدهد. اوبیتو به تنهایی موفق به انجام آن نمیشود اما با پیوستن به رین و کاکاشی، آنها میتوانند زنگوله را دریافت کنند و اوبیتو به ارزش کار گروهی پی میبرد. این تیم بعدها در آزمونهای چونین شرکت کرد، جایی که اوبیتو اوچیها در مرحله سوم در رویارویی با مایت گای شکست خورد. کاکاشی اما در مرحله نهایی گای را شکست داد و به درجه چونین ترفیع پیدا کرد که این موضوع رین را تاثیر خود قرار داد. اوبیتو برای جلب کردن توجه رین بی وقفه تمرین میکرد و سرانجام موفق به ترفیع به درجه چونین شد. اما هیجان او طولی نکشید و کاکاشی خیلی زود به درجه جونین رسید و باری دیگر مورد ستایش رین و خشم اوبیتو قرار گرفت.
در زمان جنگ جهانی شینوبی سوم، کاکاشی و تیمش ماموریت تخریب پل کانابی را داشتند تا مانع استفاده دشمن (ایواگاکوره) از کوساگاکوره به عنوان یک نقطه قوت شوند. قبل از شروع عملیات، میناتو و رین برای ترفیع رتبه کاکاشی به او هدایایی دادند در حالی که اوبیتو فراموش کرده بود و این موضوع موجب تنش بیشتر در رابطه ضعیف آنها شد. میناتو برای حضور در خط مقدم جنگ فراخوانده شد و تیم را تحت فرمان کاکاشی ترک کرد. گروهی از دهکده رقیب این تیم را شناسایی کرده بودند و اقدام به اسیر کردن رین کردند. کاکاشی تصمیم گرفت رین را رها کند چرا که کامل کردن ماموریت اولویت اول او بود. اوبیتو از این تصمیم خشمگین شد و برای نجات رین پافشاری کرد. زمانی که کاکاشی این موضوع را نپذیرفت، اوبیتو با این گفته که کاکشی کمتر از یک آشغال است، او را ترک کرد.
اوبیتو غاری که مخفیگاه افراد ایوا بود را پیدا کرد اما توسط یکی از آنها به نام تایسکی گرفتار شد. کاکاشی که به حرفهای اوبیتو فکر کرده بود خود را به موقع به محل رساند و او را از حمله تایسکی نجات داد، اما کاکاشی در این حمله چشم چپش را از دست داد. اوبیتو در واکنش به این اتفاق شارینگان خود را بیدار کرد و تایکسی را کشت. اوبیتو و کاکاشی غار را برای یافتن رین گشتند. فردی به نام کاکو که مراقب رین بود با حضور همگروهیهای او اقدام به تخریب غار کرد تا آنها آنجا دفن شوند. تیم برای خروج از غار تلاش کردند اما کاکاشی با توجه به اختلالی که در دیدش به وجود آمده بود تعلل کرد. اوبیتو که متوجه سقوط یک تخته سنگ روی کاکشی شده بود خود را زیر آن قرار داد و با نجات کاکاشی خودش گرفتار شد.
اوبیتو با وجود این که نیمهی راست بدنش له شده بود و راهی برای آزاد کردن خود نمیدید، سرنوشت خود را قبول کرد و چشم چپش را به کاکاشی اهدا کرد و از این که زودتر این کار را نکرده بود از او عذرخواهی کرد. رین عمل پیوند را انجام داد و بعد از تمام شدن آن، کاکاشی با شارینگان جدیدش اقدام به کشتن کاکو کرد. نیروهای ایوا فشار را بیشتر کردند و کاکاشی و رین مجبور به ترک اوبیتو شدند. آن دو در نهایت توسط میناتو نجات پیدا کردند و به کونوها بازگشتند. به احترام اوبیتو نام او روی سنگ یادبود دهکده حک شد.
نجات از مرگ
در حقیقت اوبیتو توسط زتسوی سفید و به دستور مادارا نجات پیدا کرد. مادارا، اوبیتو را به قبرستان کوهستان برد و جراحات او را بهبود داد و بخشهای تخریب شده بدن او با سلولهایی باقی مانده از اندام هاشیراما سنجو جایگزین شد. با وجود جراحاتی که داشت، شارینگان راست اوبیتو سالم مانده بود. اوبیتو اگرچه نسبت به مادارا سراسیمه بود اما احساس میکرد برای نجات جانش به او مدیون است. اوبیتو یک توانبخشی طولانی را شروع کرد و مشتاق بود تا هر چه زودتر بهبود پیدا کند و دوباره به دوستانش در کونوها که در حال جنگ بودند بپیوندد. با کمک زتسوی سفید و زتسو صورت-مارپیچ که با نام گوروگورو شناخته میشد، اوبیتو به اندام جدیدش و قابلیتهایی که به دست آورده بود عادت کرد. در تمام این زمان مادارا به اوبیتو در مورد واقعیتهای ناگوار دنیا و نقشه خود برای نجات دادن دنیا میگفت.
هنگام پایان فرایند بازسازی، زتسوی سفید در مقطعی به اوبیتو اطلاع داد که کاکاشی و رین توسط نینجاهای کیریگاکوره مورد حمله شدید قرار گرفتهاند. اوبیتو تصمیم گرفت به کمک آنها برود و گورورگورو نیز با بدنش اوبیتو را پوشش داد. اوبیتو قبل از رفتنش از مادارا تشکر کرد و از عدم بازگشت خود گفت اما مادارا معتقد بود که اوبیتو به سوی او باز خواهد گشت. گوروگورو اوبیتو را به طرف مکان رین و کاکاشی هدایت کرد و در طول راه از غیبت میناتو به اوبیتو اطلاع داد. زمانی که اوبیتو به محل رسید، او کاکاشی را دید که با جوتسوی چیدوری قلب رین را هدف قرار داده و نیروهای کیریگاکوره نیز آنها را احاطه کردهاند. مرگ رین باعث شد تا شارینگان اوبیتو به مانگکیو شارینگان تبدیل شود، اتفاقی که برای کاکاشی نیز افتاد و منجر به بیهوشی او شد. اوبیتو خشمگین از اتفاقات رخ داده با ترکیب تکنیک کاموی مانگکیو شارینگان خود و رهاسازی چوب اقدام به قتل عام نینجاهای کیریگاکوره کرد. او بعد از کشتن همه بدون توجه به کاکاشی بیهوش شده، به سوگواری رین پرداخت.
اوبیتو به قبرستان کوهستان برگشت و رو به مادارا سوگند خورد که اگر او بتواند دوباره اوبیتو را در کنار رین و کاکاشی قرار دهد هر کاری انجام خواهد داد. مادارا در مورد نقشه چشم ماه توضیح داد که طی این نقشه دنیای خشونتبار کنونی با دنیایی دیگر عوض میشد که در آن هیچ کسی جانش را از دست نمیداد. اوبیتو که مجذوب این طرح شده بود تصمیم گرفت تا دنیایی که خودش، رین و کاکاشی در آن باشند را بسازد. مادارا تمام اطلاعات و نقشههایش را برای اوبیتو بازگو کرد و تواناییهای مورد نیاز را به او آموخت، و زتسوی سیاه را به عنوان راهنما کنار او قرار داد. با قرار گرفتن همه چیز در اختیار اوبیتو، مادارا اتصال خود را به پیکر شیطانی که او را زنده نگه میداشت را قطع کرد و به اوبیتو گفت که تا احیای دوبارهاش او باید نقش مادارا اوچیها را بازی کند.
تواناییها
به عنوان یک گنین، قابلیتهای اوبیتو در بهترین حالت متوسط بود و او برای همخوانی با همکلاسیهایش در آکادمی همیشه در حال تلاش بود. او برای پروراندن خود ماهها تمرین کرد و سرانجام تبدیل به یک چونین شد. مادارا پتانسیل بالایی را در اوبیتو میدید و از همین رو او را به عنوان شاگردش پذیرفت. باورهای مادارا درست از آب درآمد و اوبیتو تحت آموزش او به شکل چشمگیری پیشرفت کرد و حتی برخی افراد تفاوتی میان او و مادارا نمیدیدند.
چاکرا و قدرتهای فیزیکی
ذخایر چاکرای اوبیتو به واسطه مجهز شدن بدنش به مادهی زتسوی سفید تقویت پیدا کرد و او قادر شد چندین فنون که به چاکرای زیادی احتیاج داشتند تا بدون خستگی اجرا کند. او قابلیت جذب چاکرا و همچنین انتقال چاکرای خود به دیگران را نشان داده بود. اوبیتو فردی ماهر در تایجوتسو است به طوری که در چندین مقطع با کاکاشی پایاپای مبارزه کرده است. قدرت و سرعت او به اندازهای بالا بود که او میتوانست در برابر حالت چاکرای نه-دم ناروتو مقاومت کند.
تغییرات بدنی
نیمهی راست بدن اوبیتو در یک ماموریت برای دهکده کونوها به شدت تخریب شد و او حتی دست راستش را از دست داد. مادارا برای درمان بدن او و جایگزین کردن عضو مذکور از همان مادهای که زتسوی سفید از آن ساخته شده بود استفاده کرد و این موضوع باعث افزایش ذخایر چاکرای اوبیتو شد و همچنین او قادر به اجرای رهاسازی چوب شد. او در این فرآیند به خاطر دریافت DNA هاشیراما سنجو از لحاظ فیزیکی نیز پرورش یافت و در برابر حملات از پایداری بالایی برخوردار شد و به بدنش به سرعت التیام پیدا میکرد، و همین طور قادر بود بدون خوردن آب یا غذا برای مدتها زنده بماند.
نینجوتسو
اوبیتو انواع نینجوتسو را از مادارا آموخت. او قادر به ایجاد حصار نینجوتسو بود و با استفاده از ترکیب شعله اوچیها میتواست از پیکر شیطانی محافظت کند. همچنین او میتوانست چاکرا را حس کند و این موضوع به او اجازه میداد تا موقعیت افراد دیگر در مسافتهای دور و حتی در بُعدهای دیگر را تشخیص دهد. فوینجوتسوی او به اندازهای قدرتمند بود که او میتوانست ده-دم را مهر و موم کند.
دگرگونی طبیعت
اوبیتو قادر به استفاده از هر پنج دگرگونی پایه و همچنین رهاسازی یین-یانگ بود. او به عنوان یک اوچیها به طور ذاتی رهاسازی آتش را فرا گرفت و در سنین جوانی قادر به اجرای فن گلوله آتشی بزرگ بود. این تکنیک در بزرگسالی تقویت پیدا کرد و به واسطه مانگکیو شارینگان پیشرفتهتر شد. او در مقطعی اجرای رهاسازی سنگ را نشان داد و به طور خاص از آن برای حرکت در زیر زمین استفاده میکرد.
اوبیتو پس از جایگزین شدن اعضای بدنش با مادهی زتسوی سفید قادر به اجرای رهاسازی چوب شد که ترکیبی از چاکرای مبتنی بر آب و سنگ بود. به خاطر وجود DNA هاشیراما سنجو در مادهی زتسوی سفید، اوبیتو پس از اتصال به ده-دم قادر به کنترل آن بود.
بوکیجوتسو
اوبیتو همانند بیشتر اعضای اوچیها در زمینهی شوریکنجوتسو تمرین دیده بود. زمانی که مادارا جان داد تعدادی از سلاحها و ابزار او برای اوبیتو به جا ماند که او در سالهای بعدی و در مقاطع مختلف از آنها استفاده کرد.
دوجوتسو
شارینگان
زمانی که اوبیتو برای اولین شارینگان خود را بیدار کرد چشم او دارای دو توموئه بود که او با این سطح قادر به ردگیری چاکرا و پیشبینی حرکات بود. او بعد از مشاهده مرگ رین سومین توموئه را دریافت کرد. اوبیتو شارینگان خود را بدون کاهش سطح زیادی از چاکرا به طور تمام مدت فعال نگه میداشت. او با این شارینگان قادر به اجرای گنجوتسوهای مختلف بود و در برابر اهدافش اقدام به ایجاد توهمات، به دست آوردن اطلاعات، یا کنترل اعمال آنها میکرد.
اوبیتو تعدادی شارینگان را ذخیره کرده بود تا در صورت نیاز از آنها استفاده کند. او از یکی از آنها به عنوان جایگزین چشم اصلیاش که آن را به کاکاشی اهدا کرده بود استفاده کرد. بعدها اوبیتو بینایی این چشم خود را در ازای اجرای تکنیک ایزاناگی قربانی کرد که به واسطهی آن میتوانست رویدادهای اطراف خودش را دستکاری کند. ایزاناگی به طور معمول فقط برای چند لحظه پایدار میماند اما دسترسی اوبیتو به DNA هاشیراما او را قادر کرد تا به مدت ده دقیقه با یک چشم آن را حفظ کند.
مانگکیو شارینگان
اوبیتو بعد از مشاهده مرگ رین، مانگکیو شارینگان را در خود بیدار کرد. درست در همین زمان شارینگانی که او به کاکاشی داده بود نیز به مانگکیو تغییر پیدا کرد. اوبیتو در زمان استفاده از مانگکیو شارینگان با هیچ عارضه جانبی مواجه نمیشد، چیزی در مورد دیگران با زوال دید یا خستگی شدید همراه بود.
مانگکیو شارینگان اوبیتو به او اجازه میداد تا یک نینجوتسوی فضا-زمان به نام کاموی را اجرا کند. کاموی به عنوان یک دروازه به بُعدی دیگر عمل میکرد و اوبیتو قادر بود به ارادهی خود تمام یا بخشی از بدنش را در این بعد حرکت دهد. این قابلیت برای اوبیتو دو مزیت داشت که یکی تلپورت شدن و دیگر لمس ناپذیری بود.
کاموی تبدیل به سبک مبارزه اصلی اوبیتو شد و او به ندرت از فرمهای سنتی نینجوتسو استفاده میکرد. او در مبارزات از لمس ناپذیری به عنوان یک جنبهی دفاعی استفاده میکرد و قادر بود حملات حریفان را بدون آسیب دیدن از خود عبور دهد. همچنین او با تلپورت کردن حریفانش آنها را منحرف میکرد و از سر راه خود برمیداشت. با وجود ویژگیهای کارآمد کاموی اما این سبک ضعفهایی نیز داشت. اوبیتو به طور همزمان قادر به استفاده از تلپورت کردن و لمس ناپذیری نبود، و از این رو او در هنگام تلپورت کردن لمس پذیر (آسیبپذیر) میشد.
رینگان
بعد از مرگ ناگاتو، اوبیتو رینگان را از بدن او دریافت کرد و آن را به عنوان چشم چپش استفاده کرد. اگرچه او تنها از یک چشم بهرمند بود و صاحب اصلی آن هم نبود با این حال او قدرت بسیاری از آن دریافت کرد. در حالی که او اذعان کرده بود که به سختی قادر به کنترل چشمش است اما او با این رینگان قادر به اجرای تمام فنون شش طریقت بود. او قادر به احضار پیکر شیطانی مسیر بیرونی، ایجاد زنجیرهای چاکرا برای مهار کردن اهداف، و استفاده از فن سامسارای حیات بهشتی به منظور احیای مردگان در قبال جان خود بود.
تحولات جینچوریکی
اوبیتو در زمان جنگ جهانی شینوبی چهارم، ده-دم را در بدن خود مهر و موم کرد. با تبدیل شدن او به جینچوریکی این جانور، تمام آسیبهای قبلی بدن او التیام یافت و او قویتر، سریعتر و تقریبا آسیبناپذیر شد. او در ابتدا قادر به کنترل ذهن خود نبود و از همین رو به تمام تهدیدهای اطرافش بیرحمانه واکنش نشان میداد اما پس از مدتی او کنترل ذهنش را به دست آورد. پس از آن او حتی از ده-دم اصلی هم قویتر شد چرا که قادر به تمرکز کردن روی قدرت بیکرانش بود. اوبیتو به عنوان جینچوریکی ده-دم قادر به پرواز و ایجاد بازوهای چاکرا بود. او میتوانست درختانی را خلق کند که با آن میتوانست گویهای جانور دم-دار را شلیک کند. او بعدا موفق به آمادهسازی درخت ده-دم شد تا از آن برای اجرای تسوکویومی ابدی استفاده کند. اوبیتو در مقطعی که جینچوریکی بود قادر به استفاده از لمس ناپذیری کومای نبود.
گویهای جویای حقیقت
اوبیتو به عنوان جینچوریکی ده-دم قادر به استفاده از گویهای جویای حقیقت بود. این تکنیک شامل ده گوی سیاه رنگ با تمام پنج عنصر طبیعت به علاوهی رهاسازی یین-یانگ بود. این گویها سلاحهای اصلی او بودند که اغلب در پشت او و به شکل یک حلقه شناور بودند. چاکرای سیاه بسیار انعطافپذیر است و قادر است به شکلهای مختلفی درآید و در شرایط مختلف استفاده شود از جمله: پرتاب اجسامی با سرعت بالا، حصارهای محافظ، انفجارها، و شکلگیری سلاحهای مختلف. اوبیتو حتی قادر به خلق مجدد شمشیر نونوبوکو بود که بنا بر ادعای خودش میتوانست دنیا را نابود کند.
آمار و ارقام
این آمار مربوط تواناییهای اوبیتو در زمان «مرگش» در دوران بچگی است.