پلنگ سیاه
Black Panther
کارگردان
نویسندگان
رایان کوگلر
دونالد گلوور (اضافات کومیک)
استفان گلوور (اضافات کومیک)
آهنگساز
تاریخ انتشار
زمان
دنیای سینمایی مارول
پلنگ سیاه (Black Panther) یک فیلم ابرقهرمانی محصول سال ۲۰۱۸ است. داستان فیلم Black Panther بر اساس شخصیتی به همین نام در کمیکهای مارول است. این فیلم دنبالهای بر انتفامجویان: عصر آلترون و کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی، و هجدهمین قسمت از دنیای سینمایی مارول و همین طور ششمین قسمت از فاز سوم مجموعه محسوب میشود. این فیلم در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۱۸ به صورت جهانی و در ۱۶ فوریه ۲۰۱۸ در ایالت متحده عرضه شد.
دنبالهی این فیلم با نام پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ منتشر شد.
داستان فیلم Black Panther
خلاصه
داستان فیلم Black Panther بعد از رویدادهای کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی جریان دارد، جایی که پادشاه تچالا به کشور آفریقایی واکاندا که از لحاظ تکنولوژی پیشرفته بود بازگشته تا به عنوان رهبر جدید به کشورش خدمت کند. با این حال تچالا خیلی زود متوجه شد که داخل کشورش برای پادشاهی باید با فرقههای مختلف رقابت کند. زمانی که دو دشمن همپیمان میشوند تا واکاندا را نابود کنند، قهرمان داستان یعنی پلنگ سیاه با همکاری اورت راس، یک مامور سازمان سیا و همین طور نیروی ویژه واکاندا یعنی دورا میلاجه سعی میکنند از بروز یک جنگ جهانی جلوگیری کنند.
داستان کامل
قرنها پیش، وقتی پنج قبیلهی آفریقایی بر سر یک سنگ آسمانی از جنس ویبرانیوم (Vibranium) با هم جنگ داشتند، یک جنگجو با خوردن گیاهی قلب-شکل (که تحت تاثیر سنگ آسمانی بود) قدرتی مافوق انسانی به دست آورد. او با تبدیل شدن به اولین بلک پنتر، تمام قبایل به جز قبیله جباری را با هم متحد کرد و کشور واکاندا را شکل داد. به مرور زمان اهالی واکاندا با استفاده از ویبرانیوم به تکنولوژیهای بسیار پیشرفته دست یافتند و همزمان خودشان را تحت عنوان یک کشور جهان سوم از بقیه جهان جدا میکردند.
در سال ۱۹۹۲، پادشاه تچاکا به دیدار برادرش نجوبو که به طور مخفی در اوکلند کالیفرنیا کار میکرد، رفت. تچالا برادرش را متهم کرد به کمک کردن به یک دلال اسلحه به نام یولیسس کلا که قصد دزدیدن ویبرانیوم واکاندا را داشت. شریک نجوبو که نامش زوری بود و یکی دیگر از افراد مخفی واکاندا بود، اتهامات وارد شده را تائید کرد.
در زمان حال، به دنبال مرگ تچالا به دست هلموت زیمو، فرزند او برای گرفتن تخت سلطنت به واکاندا بازگشت. او با همکاری اوکویه (Okoye)، رهبر دورا میلاجه نسبت به استخراج معشوقه سابقش یعنی ناکیا از یک محموله سری در جنگل سامبیسا نیجریه اقدام میکند. سپس او پیش مادرش ملکه راموندا و خواهرش شاهزاده شوری میرود تا از این موضوع مطلع شود که مباکو، رهبر قبیله جباری برای تاج پادشاهی او را به چالش کشیده است. این دو در یک مبارزه آیینی با هم درگیر میشوند و با پیروزی تچالا او تبدیل به پادشاه جدید میشود.
در همین زمان، کلا و شریکش اریک استیونس یک عتیقهی ویبرانیومی را از موزه بریتانیای بزرگ میدزدند. زمانی که این خبر به واکاندا رسید، وکابی دوست تچالا و معشوقه اوکویه و کسی که پدر و مادرش را به خاطر فعالیتهای کلا از دست داده بود، از شاه جوان خواست تا عدالت را بر قرار کند. تچالا، اوکویه و ناکیا با کشیدن نقشهای سعی میکنند کلا را در یک کازینو مخفی در بوسان متوقف کنند، جایی که او قرار بود عتیقهی دزدیده شده را به فردی ناشناس بفروشد. با این حال وقتی تچلا متوجه میشود که خریدار یک مامور سیا به نام اورت راس است نقشه به هم میریزد. با مشکوک شدن به دورا میلاجه، او مجبور به کارشکنی میشود و تیراندازی آغاز میشود.
کلا سعی میکند تا با یک خودرو فرار کند، و تچالا، راس، شوری، ناکیا و اوکویه هم ماشین را ردگیری و دنبال میکنند. در نهایت کلا تصادف میکند و تچالا برای کشتن او نزدیک میشود، اما با حضور جمعیت اطرافش تصمیم میگیرد که او را برای بازداشت به مامور سیا بسپارد. روز بعد، در زمان بازجویی، کلا توسط استیونس نجات پیدا میکند. تچالا به جای دنبال کردن کلا تصمیم میگیرد به راس کمک کند، کسی که برای حفاظت از ناکیا تیر خورده بود و به شدت جراحت دیده بود. بنابراین او را به واکاندا بردند تا شوری به وسیله تکنولوژی پیشرفته او را از مرگ نجات دهد.
زمانی که شوری راس را درمان میکند، تچالا با زوری روبرو میشود و مواردی پیرامون نجوبو افشا میشود. زوری توضیح میدهد که نجوبو نقشهای کشیده بود تا تکنولوژی واکاندا را در اختیار آفریقاییهای سراسر جهان قرار دهد تا آنها بر زورگویان غالب شوند. زمانی که تچاکا اقدام به دستگیری نجوبو میکند، نجوبو به زوری حمله میکند و تچاکا مجبور میشود او را بکشد. تچاکا به زوری دستور میدهد که به دروغ بگوید نجوبو ناپدید شده است و برای حفظ این دروغ پسر آمریکایی او یعنی اریک را رها کند. اریک بعدها تبدیل به یک سرباز عملیات سیاه ایالت متحده شد و با اسم رمز کیلمانگر (Killmonger) شناخته میشد.
در همین حین کیلمانگر اقدام به تعقیب کلا میکند و با کشتن او، جسدش را به واکاندا میبرد. آنجا هویت واقعی خود را برای بزرگان قبیلهای افشا میکند و برای تصاحب تاج و تخت تچالا را به چالش میکشد. در مبارزهای آیینی او بعد از کشتن زوری، تچالا را شکست میدهد و او را از آبشار به پایین پرت میکند و تچالا کشته شده فرض میشود. بعد از خوردن گیاه قلب-شکل نیروهای Black Panther را به دست میآورد، سپس دستور میدهند تا بقیهی گیاهان را بسوزانند، هرچند که قبل از آن ناکیا موفق میشود یکی از آنها را بدزدد. کیلمانگر که توسط وکابی و ارتشش پشتیبانی میشد، در پی به اجرا درآوردن نقشهی پدرش بود و محمولههایی از سلاحهای واکاندایی را برای ارسال به عاملان واکاندایی در سراسر دنیا از جمله نیویورکسیتی، لندن و هنگکنگ آمادهسازی میکرد.
ناکیا، شوری، راس و مادر تچالا فرار میکنند و برای درخواست کمک پیش مباکو میروند، جایی که متوجه میشوند افراد او تچالا را بیهوش یافتهاند و او را زنده نگه داشتهاند. مباکو در واقع این کار را در قبال بخشیدن جانش توسط تچالا در گذشته انجام داده بود. تچالا به وسیلهی گیاه قلب-شکل دوباره سرپا میشود و برای متوقف کردن نقشهی کیلمانگر به واکاندا بازمیگردد. تچالا با پوشیدن جامه پلنگ به کوه باشنگا برمیگردد تا مبارزه نیمهتمام خود را با او بر سر پادشاهی تمام کند.
در حالی که شوری، ناکیا و اوکویه به دورا میلاجه و جباری پیوسته بودند تا علیه ارتش واکاندی و وکابی مبارزه کنند، راس یک جت را از راه دور خلبانی میکرد تا با تیراندازی از خروج محمولههای اسلحه جلوگیری کند. کیلمانگر بر دورا میلاجه مغلوب شده بود و قصد کشتن شوری را گرفته بود، اما تچالا با پریدن به سمت او مانع شد و این دو به داخل یک نقب بزرگ افتادند. با رسیدن مباکو و ارتش جباری، وکابی شکست خورد و قبیلهی مرزی او مجبور به تسلیم شد.
مبارزهی تچالا و کیلمانگر در نقب ادامه داشت. تشعشعات صوتی که در آنجا برای انتقال فلز جریان داشت موجب شد تا زرههای ویبرانیوم آنها به مرور از بین برود. تچالا از این موضوع به عنوان یک برتری استفاده کرد و با خنجر زدن به کیلمانگر بر او غلبه کرد. تچالا پیروزمندانه خواستهی دوران بچگی کیلمانگر برای تماشای غروب واکاندا را برآورده میکند. کیلمانگر پیشنهاد تچالا برای درمان او را رد میکند و با بیرون کشیدن خنجر مرگ را در مقابل حبس شدن انتخاب میکند.
بر خلاف روند جداسازی که شاهان پیشین واکاندا در پیش گرفته بودند، تچالا اقدام به تاسیس یک سفارتخانه در اوکلند کالیفرنیا کرد، و شوری و ناکیا را برای مدیریت آن منصوب کرد. او در مرکز بینالمللی وین که بازسازی شد بود حاضر شد تا منابع واکاندا را برای دنیا آشکار کند.
بعدها، باکی بارنز، کسی که فرض میشود به تچالا پناه آورده است در واکاندا بیدار میشود و با شوری دیدار میکند. شوری با برنامههای ذهنی خود به او کمک میکند تا سلامتی خود را به دست بیاورد.
بازیگران
چادویک بوسمان
|
|
مایکل جوردن
|
|
لوپیتا نیانگو
|
|
لتیشا رایت
|
|
دنای گوریرا
|
|
مارتین فریمن
|
|
آنجلا باست
|
|
فورست ویتیکر
|
|
اندی سرکیس
|
|
وینستون دوک
|
|
فلورنس کاسومبا
|
آیو
|
دنیل کالویا
|
|
استرلینگ براون
|
|
جان کانی
|
|
استن لی
|
ترستی گمبلر
|
نابیا بی
|
لیندا
|
سباستین استن
|