پیتر پارکر
Peter Parker

نام مستعار
سن
جنسیت
سکونت
خانواده
بن پارکر (عمو)
پیشه
دستیار پژوهشگر در صنایع اکتاویوس (قبلا)
تواناییها
بازیگر
پیتر پارکر (Peter Parker) با نام مستعار اسپایدرمن شخصیت اصلی Marvel's Spider-Man است. رویدادهای این بازی مربوط به دههی دوم از زندگی او است و پیتر به عنوان مرد عنکبوتی حدود هشت سال با تبهکاران نیویورک دست و پنجه نرم کرده است.
تاریخچه
اوایل زندگی
پیتر به به دنبال مرگ پدر و مادرش یعنی ریچارد و ماری پارکر توسط عمه می و عمو بن بزرگ شد و در کویینز نیویورک زندگی کرد.
در سن ۱۵ سالگی او در یک اردوی علمی توسط یک عنکبوت گزیده شد و فیزیولوژی بدنش دستخوش تغییر شد، اتفاقی که تواناییهای مختلفی را برای او به ارمغان آورد از جمله «حس عنکبوتی» که او را در شرایط خطر آگاه میکرد. پیتر در مقطعی به یک غارتگر اجازه داد تا فرار کند و با وجود تواناییهایی که داشت اقدام به متوقف کردن او نکرد و اعتقاد داشت که این موضوع به او ربطی ندارد. مدت کوتاهی پس از آن همان مجرم به عمو بن شلیک کرد و پیتر در حسرت کاری که میتوانست انجام دهد باقی ماند.
به همین سبب پیتر با تبدیل شدن به مرد عنکبوتی تصمیم گرفت تا از نیویورک در برابر تبهکاران دفاع کند. او برای تسهیل این ماموریت از اطلاعات علوم شیمی خود بهره گرفت و یک تار مصنوعی ساخت و به وسیلهی پرتابکنندههای تار که به مچ دست خود میبست قادر به تاب خوردن در نیویورک شد.
به عنوان مرد عنکبوتی
پیتر در هشت سال بعدی تحت نام مستعار مرد عنکبوتی از نیویورک محافظت کرد. در این دوران او چندین مرتبه با ابر شرورانی مثل الکترو، والچر، راینو و اسکورپین مقابله کرد. او همچنین در اوایل فعالیتش با هرمان شولتز یا همان شوکر رویارویی کرد، دورانی که خودش آن را «وقتی اسپایدرمن جوان و احمق بود» توصیف میکند.
او همین طور یک رقابت بلند مدت با ویلسون فیسک (کینگپین) داشت، کسی که بر تبهکاران نیویورک و همین طور بخشی از نیروی پلیس فرمانروایی میکرد که پیتر از مورد دوم خبر نداشت. در نقطهای هویت واقعی کینگپین برای پیتر آشکار شد و پیتر برای اولین بار در این هشت سال تقابلی فیزیکی با او داشت. پیتر همچنین با یوریکو واتانابه، یک افسر از اداره پلیس نیویورک متحد شد، اگرچه یوریکو از هویت واقعی اسپایدرمن مطلع نبود.
عمهی پیتر به سازمان بشردوستانه .F.E.A.S.T پیوسته بود، سازمانی که توسط مارتین لی اداره میشد. مارتین لی فردی بشردوست بود که پیتر در این سالها به خوبی از او شناخت پیدا کرده بود. در این دوران پیتر با یک خبرنگار مشتاق به نام مری جین واتسون نیز رابطه عاشقانه داشت اما این حال این رابطه بعد از مدتی به انتهای خود رسید. مری جین از هویت قهرمانی پیتر آگاه بود.
Marvel's Spider-Man
پیتر در بیست و سه سالگی کار قبلی خود یعنی عکاسی برای روزنامهی Daily Bugle را ترک کرد و به عنوان یک پژوهشگر علمی با اوتو اکتاویوس روی یک پروژهی بازوی مکانیکی شروع به کار کرد.
در شروع داستان Marvel's Spider-Man او با همکاری نیروی پلیس موفق به دستگیر کردن کینگ پین شد اما بعد از آشکار شدن گروهی تبهکار به نام شیاطین درونی ماموریت اصلی اسپایدرمن شروع شد. با وجود این که رابطهی پیتر با مری جین در هشتمین سال از مبارزهی او با تبهکاران تمام شده بود اما این دو به طور اتفاقی دوباره با هم دیدار و همکاری کردند. همکاری آنها مرتبط به باند شیاطین درونی که به دنبال دویلز برث بود. پیتر بعدا پی برد که رهبر این گروه همان مارتین لی است که با نام مستعار مستر نگاتیو فعالیت میکند. همچنین پیتر در مقطعی با مایلز مورالز آشنا و دوست شد، و در مواردی از او کمک گرفت.
پیتر در مقطعی متوجه شد که دشمنان او یعنی لی، الکترو، والچر، راینو، اسکورپیون توسط اکتاویوس که حالا با نام دکتر اختاپوس شناخته میشد آزاد شدهاند. دکتر اختاپوس قادر به دستیابی به دویلز برث و آن را در میدان تامیز پخش کرد که باعث یک شیوع گسترده شد. عمهی پیتر نیز از آلودهشدگان این شیوع بود.
اسپایدرمن پس از مبارزه و شکست دادن دشمنان خود سرانجام در یک تقابل نهایی موفق به شکست دادن دکتر اختاپوس و تنها پادزهر بیماری را از او گرفت. پیتر این پادزهر را برای درمان بیماری به دکتر مورگن مایکلز تحویل اما این دکتر به او گفت که این پادزهر تنها برای یک نفر کافی است و او برای ساخت موارد بیشتر به کل این نمونه احتیاج دارد. پیتر با وجود آگاهی از شرایط عمهی خود مجبور شد تصمیم سختی را بگیرد و اجازه دهد که می بمیرد تا سایر مردم نجات پیدا کنند. به این ترتیب سه ماه بعد نیویورک به حالت عادی بازگشت.
Spider-Man: Miles Morales
یک سال و نیم بعد، پیتر شروع به تمرین دادن مایلز مورالز به عنوان یک مرد عنکبوتی جدید کرد. در مقطعی این دو به اسکورت کردن یک هلیکوپتر پلیس که در حال انتقال راینو بود پرداختند. با این حال سهلانگاری و کم تجربه بودن مایلز ناخواسته باعث سقوط این هلیکوپتر و راینو آزاد شد. این دو سراسر شهر را به تعقیب راینو پرداختند تا او را متوقف کنند، اما پس از ورود راینو به یک مخزن گاز، پیتر در مقابل او مغلوب و زمینگیر شد. مایلز با دیدن شرایط پیتر خودش سعی کرد تا با راینو مبارزه کند که در کمال ناباوری به خاطر داشتن یک قابلیت خاص موفق به شکست دادن او شد.
پس از این ماجرا پیتر برای پوشش خبری وقایع سیمکاریا، به عنوان عکاس مری جین مجبور به ترک نیویورک شد و از این رو شاگرد او وظیفهی محافظت از شهر را بر عهده گرفت.