کاکاشی هاتاکه
Kakashi Hatake
تاریخ تولد
جنسیت
کیکی گنکای
پیشه
وابسته به
تیمها
تیم رو (تنها در انیمه)
تیم ۷
تیم نجات کازکاگه
تیم ۱۰ (موقت)
تیم یک (تنها در انیمه)
تیم ۸ (موقت)
گروه هشت مرد
لشکر سوم
قبیله
خانواده
گونه طبیعت
رهاسازی آب
رهاسازی سنگ
رهاسازی آتش
رهاسازی باد
رهاسازی یین
رهاسازی یانگ
اولین نمود
قسمت ۳ ناروتو (انیمه)
صداپیشه
دیو ویتنبرگ (انگلیسی)
کاکاشی هاتاکه (Kakashi Hatake) یک شینوبی برجسته از قبیله هاتاکه در دهکده کونوهاگاکوره است. او در دورهای نسبتا کوتاه ششمین هوکاگه کونوها بوده است.
بیوگرافی کاکاشی سنسی
او یکی از مستعدترین نینجاها در کونوها است و با نام کاکاشی شارینگان و کاکاشی سنسِی مشهور است. با وجود این که خودش علاقهای به گرفتن مسئولیتها ندارد اما همیشه نام او در میان گزینههای مشاور و رهبری دیده میشود. کاکاشی به شاگردانش در تیم ۷ اهمیت کار گروهی را آموخت، چیزی که خودش در بچگی از دوستش اوبیتو اوچیها آموخته بود.
کاکاشی بنا به دلایلی که ابتدا مشخص نبود یک شارینگان را در چشم چپش داشت و این در حالی بود که او تعلقی به قبیله اوچیها نداشت. بعدها مشخص شد که دوست او یعنی اوبیتو در هنگام مرگش چشم خود را به او پیوند زده است. کاکاشی به عنوان یک غیر-اوچیها استفاده از شارینگان را به مرور یاد گرفت. او دارای تجربهای بسیار بالا در اجرای فنون مختلف است، به طوری که انگار جوتسوها را کپی میکند، از این رو او را با لقب «نینجای کپی» نیز میشناسند. کاکاشی حتی مانگکیو شارینگان را با روشی متفاوت از ایتاچی اوچیها فعال کرده است، اگرچه استفاده از آن انرژی فوقالعادهای را از بدن او میگیرد. جوتسوی منحصر به فرد او چیدوری و نسخه ارتقا یافتهی آن با نام رایکیری است. این تکنیک به او اجازه میدهد تا یکی از دستان خود را حامل چاکرای برق کند و با یک ضربه قدرتمند هدف خود را تخریب کند.
در بخش دوم مجموعه، روند توسعهی ناروتو اوزوماکی و ساسوکه اوچیها به گونهای بود که کاکاشی به جای این که مربی آنها باشد بیشتر نقش یک همراه را برای آنها ایفا میکرد. با این حال او کسی بود که یک گونهی خاص و قدرتمند از فن راسنگان را به ناروتو آموزش داد.
در زمان جنگ جهانی شینوبی چهارم، او به رهبری لشکر سوم اختصاص داده شد. او در این مقطع تاثیرگذاری خود در مقابله با همتیمی سابقش یعنی اوبیتو اوچیها، و همین طور مادارا و عامل اصلی جنگ یعنی کاگویا را ثابت کرد. با پایان یافتن جنگ کاکاشی به ششمین هوکاگه کونوها تبدیل شد و از تمام نفوذ خود برای بخشیده شدن اقدامات قبلی ساسوکه استفاده کرد. دو سال بعد در رویدادهای فیلم The Last Naruto با وجود این که کاکاشی شارینگان خود را از دست داده بود اما ثابت کرد که یک رهبر بزرگ برای محافظت از زمین است.
پس از گذشت مدتی، کاکاشی تصمیم گرفت تا خود را بازنشست کند و مقام هوکاگه را به شاگرد خود یعنی ناروتو بسپارد.
پیش زمینه
اوایل زندگی
کاکاشی هاتاکه وقتی خیلی جوان بود مادرش را از دست داد و به همین خاطر سالهای ابتدایی زندگیاش را در کنار پدرش ساکومو هاتاکه رشد کرد. ساکومو فردی مشهور در دنیای شینوبی بود و کونوها مدیون او بود؛ کاکاشی هم برای او احترام خاصی قائل بود. هنگام یکی از ماموریتهای ساکومو - بعد از این که کاکاشی در آکادمی نینجای کونوها وارد شد - ساکومو تصمیم گرفت به جای به اتمام رساندن ماموریتش، جان هم تیمیهای خود را نجات دهد. شکست خوردن این ماموریت عواقب فاجعه باری برای سرزمین آتش به همراه داشت و باعث شد بسیاری از افراد کونوها، از جمله هم تیمیهای نجات یافته، او را مجبور به رها کردن مسئولیتش بکنند. با وضعیت پیش آمده ساکومو اقدام به خودکشی کرد. کاکاشی با دیدن سرنوشت پدرش تصمیم گرفت تا اشتباهات پدرش را تکرار نکند و قوانین شینوبی را اولویت اول خود قرار دهد.
کاکاشی در آکادمی نمرات بالایی را دریافت کرد و به عنوان یک شگفتی در نسل خود شناخته شد. او در بین همسالانش بسیار محبوب بود و در سن ۵ سالگی به عنوان بهترین فرد سال فارق التحصیل شد. پس از رسیدن به درجه گنین او در قالب تیمی با همراهی رین نوهارا و اوبیتو اوچیها زیر نظر میناتو نامیکازه فعالیت کرد.
در شش سالگی، مقامات کونوها به کاکاشی هاتاکه اجازه دادند تا همراه با تیمش در آزمونها چونین شرکت کنند، که او در نهایت با شکست دادن مایت گای تبدیل به یک چونین شد.
جنگ جهانی شینوبی سوم
کونوها درگیر جنگ جهانی شینوبی سوم بود. در بخشی از تلاشهای پیرامون جنگ، تیم میناتو مامور تخریب پل کانابی در کوساگاکوره بود که یکی از راههای تامین ایواگاکوره بود. آنها مدت کوتاهی بعد از وارد شدن به کوسا، با یک نینجای ایوا به نام ماهیرو روبرو شدند. کاکاشی سعی کرد با جوتسوی جدیدی که به تازگی آن را یاد گرفته بود یعنی چیدوری، ماهیرو را نابود کند اما این حمله ناموفق بود و میناتو مجبور شد برای نجات کاکاشی وارد شود و خودش ماهیرو را بکشد. در خط مقدم جنگ به میناتو نیاز بود و او مجبور بود کاکاشی را که در سن ۱۲ سالگی به جونین ارتقا پیدا کرده بود، ترک کند. قبل از ترک محل، میناتو به کاکاشی توصیه کرد تا دوباره از چیدوری استفاده نکند.
کاکاشی، رین و اوبیتو در کوسا به پیشروی خود ادامه دادند. آنها هم گروهیهای ماهیرو را پیدا کردند اما کاکو و تایسکی اقدام به ربودن رین کرد تا از ماموریت آنها با خبر شوند. ابیتو بلافاصله به کاکاشی پیشنهاد کرد تا برای نجات او بروند، اما کاکاشی با این باور که به پایان رساندن ماموریت مهمتر است، رین را رها کرد. اوبیتو تصمیم گرفت خودش برای نجات رین اقدام کند. او قبل از این که برود، به کاکاشی گفت که ساکومو یک قهرمان بود و رها کردن هم تیمیاش بسیار بدتر از رها کردن یک ماموریت است. کاکاشی ماموریت را به تنهایی شروع کرد، اما در نهایت به حرفهای اوبیتو باور پیدا کرد و تصمیم گرفت به او بپیوندد. او با شمشیری که از پدرش به ارث برده بود خود را برای نجات اوبیتو از چنگ تایسکی رساند.
تایسکی نامرئی شد و سعی کرد به طور پنهانی به اوبیتو حمله کند. کاکاشی موفق به دفاع از همتیمیاش شد، اما چشم چپش به شدت مجروح شد. در این لحظه، اوبیتو شارینگان خود را بیدار کرد و تایسکی را کشت. آنها به غاری وارد شدند که رین در آن جا نگهداری میشد. رین نجات پیدا کرد اما کاکو هر سهی آنها را در غار حبس کرد تا سنگهای غار روی آنها فرو بریزد. کاکاشی به دلیل این که چشمش مجروح شده بود بیناییاش با مشکل مواجه شد و نتوانست خود را از سنگهای در حال ریزش کنار بکشد. درست قبل از این که یک تخته سنگ بزرگ روی او فرود بیاید، اوبیتو خودش را در مسیر آن قرار داد و زیر آن گرفتار شد. اوبیتو که نمیتوانست خود را آزاد کند و میدانست که به دلیل جراحات جدی زنده نخواهد ماند، تصمیم گرفت تا شارینگان خود را در قبال چشم از دست رفتهی کاکاشی بدهد.
بعد از این که شارینگان اوبیتو توسط رین به کاکاشی پیوند زده شد، کاکاشی با کاکو روبرو شد و در نهایت موفق شد با بینایی بازیابی شده و به فن چیدوری او را نابود کند. با افزایش نیروهای ایوا، کاکاشی مجبور شد با خواستهی اوبیتو موافقت کند و همراه با رین محل را ترک کند. در نهایت آنها با پیوستن به میناتو پل کانابی را تخریب کردند و با اندوه مرگ ابیتو به کونوها بازگشتند. افراد زیادی از قبیله اوچیها با توجه به این که کاکاشی هیچ رابطهی خونی با این قبیله نداشت نسبت به شارینگان او جبهه گرفتند اما فوگاکو اوچیها، رهبر این قبیله به کار اوبیتو در هنگام مرگ افتخار کرد و کاکاشی را برای داشتن این هدیه رها کرد.
بعدها در حین انجام یک ماموریت دیگر، رین توسط کیریگاکوره ربوده شد. کاکاشی هاتاکه موفق شد او را نجات دهد. در مسیر بازگشت، رین بر ملا کرد که کیریگاکوره سه-دم را در بدنش مهر و موم کرده است تا با از دست رفتن کنترل او در کونوها، این دهکده نابود شود. به منظور جلوگیری از این حادثه، رین از کاکاشی خواست تا او را بکشد، اما کاکاشی این کار را نپذرفت تا راه حل دیگری پیدا کنند چرا که با این کار خواستهی اوبیتو برای محافظت از رین را زیر پا میگذاشت. وقتی افراد کیریگاکوره که برای بازیابی رین آمده بودند، با آنها روبرو شدند، کاکاشی مقابل آنها جنگید. هنگام یکی از حملات سریع کاکاشی، رین خود را در جلوی او انداخت با این باور که کشته شدنش موجب امنیت کونوها شود. این اتفاق دردناک باعث شد تا شارینگان کاکاشی قبل از این که بیهوش شود به مانگکیو شارینگان تبدیل شود. او مدتی بعد توسط نیروهای کونوها پیدا شد اما کشتار همهی نیروهای کیریگاکوره در آن منطقه برای آنها غیرقابل توضیح بود.
فعالیت در آنبو
کاکاشی به دلیل از دست دادن دو هم گروهی در مدت زمانی کوتاه، و همچنین نقشش در مرگ رین و ناموفق بودن در محقق کردن آخرین خواستهی اوبیتو یعنی محاظت از رین، به سمت افسردگی رفت. در انیمه، بسیاری باور داشتند او عمدا به خاطر جلوگیری از افشای اطلاعات رین را کشته و به او لقب «کاکاشی دوست-کش» را دادند. برخی، مخصوصا از افراد آنبو باور داشتند که او بدون تردید باید همراهش را میکشت اگر ملزم به تکمیل ماموریتش بود. کاکاشی از دوستانش و همکلاسیهای سابقش دوری کرد و شبها کابوس کشته شدن رین به دست خودش را میدید. میناتو که هوکاگه جدید آن زمان بود سعی کرد با توجه به تاریکی که در او به وجود آمده، او را به آنبو اختصاص دهد. عملکرد کاکاشی در آنبو خوب بود و پس از مدتی به کاپیتان و رهبر تیم رو تبدیل شد. با این حال موفقیت او در رفتار سرد و بیرحمی او در مبارزات بود، علائمی که هنوز از مرگ رین نشات میگرفت. میناتو سعی کرد روش دیگری را به کار گیرد: اختصاص دادن کاکاشی به مراقبت از همسرش یعنی کوشینا اوزوماکی که در آن زمان حامله بود. کاکاشی وظایفش را به خوبی انجام داد و مثل سایه مراقب او بود.
هنگام حملهی روباه نه-دم اهریمنی، کاکاشی و بسیاری از نینجاهای جوان کونوها به دفاع از دهکده کمک کردند. میناتو در نهایت موفق به نجات دهکده شد اما این کار را در قبال از دست دادن جان خودش و کوشینا انجام داد. بعد از این اتفاق، دانزو شیمورا خود را به کاکاشی جوان و خشمگین نزدیک کرد و او را متقاعد کرد که تصمیمات هوکاگه سوم در نبرد اخیر درست نبوده و او برای آینده دهکده بهترین گزینه نیست. با متقاعد شدن کاکاشی در شرایط احساسی، او قبول کرد تا به گروه روت تحت نظارت دانزو بپیوندد و جاسوسی هوکاگه را بکند. طی یک ماموریت او با یکی از اعضای دیگر روت به نام کینوعه روبرو شد که از عنصر رهایی چوب استفاده میکرد. با دانستن این موضوع که رها کردن چوب انحصارا متعلق به هوکاگه اول بود، کاکاشی وارد عمارت هوکاگه شد تا اطلاعاتی در این مورد به دست آورد. با این حال هوکاگه سوم مچ او را گرفت اما آزادانه اطلاعاتی که کاکاشی به دنبال آن بود را به او داد: کونوها در گذشته تلاشهایی برای بازیابی نیروهای آزادسازی عنصر چوب داشته است اما این پروژه به خاطر کشته شدن تعداد زیادی از افراد مورد آزمایش رها شده بود. هوکاگه همچنین تاسف میخورد که اگر این پژوهش با موفقیت طی میشد شاید نه-دم شکست میخورد و میناتو نجات پیدا میکرد.
بعد از این دیدار برای کاکاشی روشن شد که هوکاگه سوم فردی موثر خواهد بود و افکار دانزو نادرست است. او با درک کردن این موضوع که جناح اشتباهی را انتخاب کرده، از نقشههای دانزو برای ترور کردن هوکاگه گفت. او کینوعه را که یکی از آدمکشهای دانزو بود به راحتی شکست داد اما تصمیم گرفت از جان او بگذرد چرا که او را مهرهای ارزشمند در آینده میدید. کاکاشی با توجه به این که در این مدت علیه هوکاگه فعالیت میکرد اقدام به استعفا از آنبو کرد اما هوکاگه با پافشاری خدمات او را با ارزش دانست و کاکاشی را به مرد دست راست خود تبدیل کرد.
کاکاشی با تحقیق در مورد ناپدیدشدگان زنجیرهای، پی برد که اوروچیمارو در پشت پژوهش آزادسازی چوب قرار دارد و این که کینوعه نیز از همین طریق ایجاد شده است. در انیمه، کاکاشی بعد از این که هوکاگه سوم نتوانست اوروچیمارو را درستگیر کند، به او حمله کرد اما اوروچیمارو او را فلج کرد و سپس اقدام به فرار کرد. کاکاشی وقتی سلامتیاش را دوباره به دست آورد به دنبال اوروچیمارو رفت اما توسط قبیله ایبوری اسیر شد، قبیلهای که به اوروچیمارو وفادار بود. کینوعه، متحد آنها، قبیله را مجاب کرد تا خودش از کاکاشی بازجویی کند. کینوعه به طور محرمانه به پیشروی نقشههای دانزو علیه اوروچیمارو اشاره کرد و با کمک یوکیمی، کاکاشی را آزاد کرد. کاکاشی طی این اتفاقات به رابطهی بین کینوعه و یوکیمی پی برد که شبیه به رابطهی خودش با رین بود، و از همین رو تصمیم گرفت گزارشی در مورد قبیله ایبوری و روت ارائه نکند.
کاکاشی طی سالهای بعد، تحقیق در مورد اوروچیمارو را ادامه داد و سرانجام یکی از آزمایشگاههای سری او را پیدا کرد. در همین حین توسط کینوعه مورد حمله قرار گرفت، کسی که برای گرفتن شارینگان او توسط دانزو فرستاده شده بود. کاکاشی سعی کرد او را از اهمیت دوستی بر انجام ماموریت مطلع کند اما کینوعه او را به خشونت و کشتن رین متهم کرد. این موضوع کاکاشی را خشمگین کرد و او اقدام به دستگیری کینوعه کرد تا او را به هوکاگه تحویل دهد. قبل از این که آنها آنجا را ترک کنند یکی از مارهای آزمایشگاهی اوروچیمارو از محفظه خود خارج شد و به آن دو حمله کرد. کینوعه اسیر شد اما کاکاشی موفق شد هیولا را بکشد. وقتی کاکاشی سعی داشت کینوعه را رها کند، جسد هیولای مذکور شروع به انتشار سمی کرد که کاکاشی را آلوده کرد. کینوعه او را به بیرون برد و با فکر کردن به گفتههای کاکاشی به او پادزهری داد و از انجام ماموریت خود دست کشید. زمانی که کاکاشی به هوش آمد با دانستن این که دانزو، کینوعه را تنبیه خواهد کرد موضوع را با هوکاگه در میان گذاشت. او با اجازه هوکاگه وارد مرکز فرماندهی گروه روت شد و جلوی دانزو را که میخواست مهر نفرین روی کینوعه اعمال کند، گرفت. وقتی نیروهای روت شروع به محاصره آنها کردند، هوکاگه شخصا ورود پیدا کرد و اقدامات کاکاشی را مجاز اعلام کرد، سپس کینوعه را از عضویت در روت خارج کرد. از آن پس کینوعه با اسم رمز تنزو در کنار کاکاشی در قالب گروه رو فعالیت کرد.
سه سال بعد ایتاچی اوچیها به تیم رو اضافه شد. کاکاشی و ایتاچی در مقطعی مامور نظاره بر ملاقاتی بین کونوها و سرزمین چوبها بودند. زمانی که گروه پرانجنا از سرزمین چوبها نسبت به کونوها خیانت کرد، کاکاشی و ایتاچی وارد عمل شدند و آنها را شکست دادند. گرچه کاکاشی از قابلیتهای ایتاچی شگفتزده شده بود نسبت به رویکرد بیرحمانه او هشدار داد و از اهمیت وجود دوستی به او گفت. مدتی بعد ایتاچی از کاکاشی سوال کرد که آیا خواستههای دوستان مرده را هم باید با اهمیت شمرد که کاکاشی به آن جواب مثبت داد. ایتاچی سرانجام با ترفیع گرفتن از تیم رو جدا شد و جای او را یوگاو یوزوکی گرفت. مدت کوتاهی بعد از آن، تیم رو برای جلوگیری از شورش به قبیله اوچیها فرستاده شد، جایی که این تیم تنها با قتل عام کامل این قبیله روبرو شد. وقتی اخباری بیرون آمد مبنی بر این که ایتاچی بهترین دوست خود یعنی شیسوی اوچیها را به قتل رسانده، کاکاشی از این بابت متاسف شد، چرا که نتوانسته بود تاثیر بهتری روی او بگذارد.
هوکاگه سوم که احساس میکرد جایگاه افراد خوش قلب در آنبو نیست، با قدردانی از کاکاشی و خدماتی که در این سالها انجام داده بود، او را به نیروهای معمول بازگرداند.
تواناییها
کاکاشی یکی از قدرتمندترین نینجاهای پرورش یافته در کونوهاگاکوره است. او به طور ذاتی یک نابغه است که از سنین پایین مهارت بالای خود را نشان داده است و درجههای نینجا را به سرعت تصاحب کرده است. چندین تن از اعضای درجه-S آکاتسوکی به تواناییهای او اذعان کردهاند. او علاوه بر توانمندی در مبارزه از توانایی رهبری کردن نیز برخوردار است که بسیاری پیش از این که او هوکاگه شود به مناسب بودن او برای این مقام اشاره داشتهاند.
چاکرا و توانمندی فیزیکی
همان طور که خود او هم پذیرفته، کاکاشی در ابتدا از ذخایر چاکرای متوسطی بهره میبرد، به طوری که تنها قادر بود در هر روز چهار بار از فن برش برقی یا سه بار از فن کاموی استفاده کند. با این حال در بخش دوم مجموعه ذخایر او به میزان قابل توجهی افزایش یافت و او قادر بود در نبرد به طور مداوم از دو فن مذکور استفاده کند.
مهارت کاکاشی در تایجوتسو او را در نبردهای نزدیک برجسته کرده است. او در زمانی که یک آنبو بود، قادر بود بدون این که حتی سایر آنبوها متوجه شوند خودش را به پشت اهداف برساند. او قادر است حداقل یکی از دروازههای هشتگانه را باز کند. او همچنین سرعت بسیار بالایی در اجرای مهرهای دست دارد.
نینجوتسو
کاکاشی به خاطر اطلاعات و مهارت بالایی که در نینجوتسو دارد شناخته شده است. او در طول سالها فنون بسیاری را فرا گرفت که بخش عمدهای از آن ناشی از شارینگان او بود، به طوری که پس از کپی کردن بیش از هزار جوتسو به «کاکاشی نینجای کپی» معروف شد. او با داشتن این فنون گسترده تقریبا قادر است از پس هر شرایطی بر آید. او همچنین در فوینجوتسو مهارت دارد که این موضوع اوروچیمارو را شگفتزده کرد.
کاکاشی همین طور دارای دستهای از سگها است که با عنوان نینکن شناخته میشوند و در شرایط مختلف مثل ردگیری اهداف و رساندن پیام به کمک او میآیند.
دگرگونی طبیعت
کاکاشی قادر است از تمام پنچ دگرگونی پایه، و همین طور از رهاسازی یین و یانگ استفاده کند. او تقریبا بدون هیچ منبع آبی میتواند از رهاسازی آب استفاده کند.
وابستگی طبیعی کاکاشی مربوط به رهاسازی برق است و او قادر است جریان چاکرای خود را به منظور افزایش قدرت برش به سلاحها انتقال دهد. بعد از عدم موفقیت در استفاده از راسنگان او در عوض فن چیدوری را با طبیعت برق خود خلق کرد. این فن قادر بود با جمع شدن چاکرای برق در دست تقریبا هر چیزی را سوراخ کند.
دوجوتسو
شارینگان
کاکاشی شارینگان خود را در هنگام جنگ جهانی سوم شینوبی از اوبیتو اوچیها دریافت کرد و آن را جایگزین چشم از دست رفتهاش کرد. پس از آن و در سالهای بعدی این شارینگان تبدیل به یک ویژگی هویتی برای او شد به طوری که او با عنوان «کاکاشی شارینگان» شناخته میشد. کاکاشی به واسطهی این شارینگان قادر بود هر حرکتی را که میبیند به دقت اجرا کند. همین موضوع باعث شد تا او اطلاعات وسیعی در مورد فنون به دست آورد و فنون مرتبط به گنجوتسو را اجرا کند. از آنجایی که او یک اوچیها نبود، قادر به غیر فعال کردن شارینگان نیز نبود و از این رو چاکرای او به سرعت تخلیه میشد. برای جلوگیری از این ضعف او وقتی از شارینگان خود استفاده نمیکرد آن را میپوشاند. کاکاشی در زمان جنگ جهانی چهارم شینوبی، شارینگان خود را توسط مادارا اوچیها از دست داد. زمانی که اوبیتو جان خود را از دست داد، روح او به مدت کوتاهی از دنیای پس از مرگ بازگشت و در بدن کاکاشی ساکن شد. اوبیتو قدرت هر دوی دوجوتسوهای خود را به کاکاشی بخشید و به این ترتیب کاکاشی تمام تواناییها و کارکرد آنها را به دست آورد.
مانگکیو شارینگان
زمانی که رین نوهارا جان خود را از دست داد، کاکاشی یک مانگکیو شارینگان به دست آورد، و این آسیب روحی به طور همزمان باعث بیدار شدن مانگکیو در اوبیتو نیز شد. کاکاشی به مدت یک دهه مانگکیو را حفظ کرد اگرچه با عوارض جانبی پیوسته مثل خونریزی و زوال دید همراه بود. او با مانگکیوی چپش قادر به استفاده از گونهی دور-برد کاموی شد و بعدا سفر به بُعد کاموی را آموخت.
بعد از این که او شارینگان خود را از دست داد، بدن او به طور موقت محل اقامت روح اوبیتو شد و این موضوع به کاکاشی اجازه داد تا از هر دوی مانگکیوی اوبیتو استفاده کند. پس از آن کاکاشی علاوه بر نوع دور-برد کاموی که پیشتر آن را فرا گرفته بود، قادر به استفاده از گونه نزدیک-برد کاموی شد و ترکیب این توانایی با فن برش برقی به او اجازه داد تا از هر دفاعی عبور کند. کاکاشی با داشتن دو مانگکیو قادر به استفاده از سوسانو و فرم «بدن کامل» آن است. علاوه بر این کاکاشی مقادیری از چاکرای شش طریقت را دریافت کرد که به او اجازه میداد تا از قابلیتهای مانگکیو شارینگان به طور مداوم و بدون عوارض استفاده کند.