ویکی دنیای سینمایی مارول

بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

استیو راجرز

اشتراک‌گذاری

استیو راجرز

Steve Rogers

استیو راجرز - دنیای سینمایی مارول

نام واقعی

استیون گرانت راجرز

نام‌های مستعار

کاپیتان آمریکا
کاپیتان
کپ
تینکربل
اولین انتقام‌جو
پسر طلایی آمریکا
اولین ابرقهرمان جهان
سرباز فوق‌العاده
سرباز
بزرگ‌ترین سرباز تاریخ
پیرمرد
فسیل

نژاد

انسان

تابعیت

آمریکایی

جنسیت

مذکر

تاریخ تولد

۴ جولای ۱۹۱۸

عنوان‌ها

کاپیتان
مامور شیلد

وابسته به

ارتش ایالت متحده
USO
وزارت خزانه داری ایالات متحده
SSR
کوماندوهای هاولینگشیلد
انتقام‌جویان

حضور در

کاپیتان آمریکا: اولین انتقام‌جو
انتقام‌جویان
ثور: دنیای تاریک (توهم)
کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان
انتقام‌جویان: عصر اولترون
مرد مورچه‌ای (صحنه پایانی)
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی
مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (تک‌جلوه)
انتقام‌جویان: جنگ ابدیت
مرد مورچه‌ای و زنبور (اشاره شده)
کاپیتان مارل (صحنه پایانی)
انتقام‌جویان: پایان بازی

بازیگر

کریس اونس

صداپیشه

راجر کریگ اسمیت

کاپیتان استیون گرنت راجرز (Steven Grant "Steve" Rogers) کهنه سرباز جنگ جهانی دوم، و به عنوان اولین ابرقهرمان دنیا شناخته می‌شود. او متولد بروکلین نیویورک است و در جوانی از مشکلات سلامتی رنج می‌برد. تا جنگ جهانی دوم اقدام چند باره‌اش برای ورود خدمت ارتش مورد قبول واقع نشد. او که برای خدمت مصمم بود، داوطلب برنامه‌ی فوق‌سری سرباز ممتاز شد و به همین سبب راجرزِ شکننده تبدیل انسانی کامل و تقویت یافته شد. او خیلی زود وارد جنگ شد و تاثیرات فراوان او باعث شد تا لقب کاپیتان آمریکا به او داده شود، و مدتی بعد هم به طور انفرادی تمام اسیران جنگی متفق را آزاد کرد.

راجرز از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ همراه با گروهش تحت نام کوماندوهای هاولینگ چندین مرتبه به پایگاه‌های هایدرا حمله کرد که این اقدام در جهت دستگیر کردن رد اسکال و بازیابی تسراکت بود. شهرت او در زمان جنگ جهانی دوم موجب شده بود تا او مثل یک اسطوره زندگی کند، و در این مقطع او رابطه‌ای را با مامور پگی کارتر شکل داده بود. راجرز در حالی که باکی بارنز، بهترین دوست و هم‌تیمی وفادار خود را طی یک عملیات ظاهرا از دست داده بود، اما همچنان برای پیروزی متفقین تلاش کرد تا این که هنگام آخرین ماموریت خود به قطب شمال سقوط کرد. هاوارد استارک، دوست نزدیک او زمان زیادی را صرف یافتن او کرد. راجرز نزدیک به ۷۰ سال در پوشش یخ و در زیست تعویقی به سر برد تا این که در اوایل قرن ۲۱ام توسط شیلد پیدا شد.

راجرز زمانی که بیدار شد خود را تنها در دنیای مدرن یافت که به سختی قابل درک بود و هیچ ایده‌ای در مورد اتفاقی که برای عمرش افتاده بود نداشت. به دنبال اقدام یک آسگاردی به نام لوکی در دزدیدن تسراکت از شیلد و اعلام جنگ علیه بشریت، رئیس نیک فوری از کمک کاپیتان آمریکا استفاده کرد و نقشه‌های لوکی را خنثی کرد. کاپیتان آمریکا پس از آن به گروهی تحت عنوان انتقام‌جویان که از بزرگ‌ترین ابرقهرمانان زمین تشکیل شده و پسر هاوارد استارک یعنی تونی نیز در آن بود، پیوست. راجرز نقشی محوری در نبرد نیویورک داشت و با موفقیت مانع هجوم چیتاوری به زمین شد. او لوکی را دستگیر کرد و تسراکت را نیز بازیابی کرد.

کاپیتان آمریکا با پیوستن به شیلد و با کمک بلک ویدو راه خود را در جهت تامین صلح و عدالت پیش گرفت. او وارد درگیری با سرباز زمستان شد که ظاهرا نیک فوری را به قتل رسانده بود. راجرز که به خاطر این انفاق توسط الکساندر پیرس مورد سرزنش قرار گرفته بود سرانجام متوجه نفوذ انگل‌وار هایدرا در شیلد شد، سازمانی که گمان می‌رفت در سال ۱۹۴۵ منحل شده است. نقشه‌ی هایدرا مبنی بر استفاده از پروژه بینش به عنوان راهی برای حکمرانی بر دنیا بود. راجرز در این میان با بهترین دوست خود یعنی باکی بانرز روبرو شد که حالا با شست و شوی مغزی در مقابل او قرار گرفته بود. او با همراهی رومانف، ماریا هیل و فالکون به نفوذ هایدرا پایان داد. با از بین رفتن تهدید هایدرا، راجرز به جستجوی مکان بارنز پرداخت.

در میان فرآیند جستجوی بارنز، انتقام‌جویان برای حذف بقایای هایدرا بسیج شدند، که این موضوع باعث شد راجرز ماموریت خود را رها کند و برای گرفتن عصای سلطنتی و بارون ولفگنگ وون استارکر به سایر هم‌تیمی‌هایش بپیوندد. با فاصله‌ای اندک بعد از پیروزی، راجرز درگیر بحران دیگری به نام آلترون شد، نوعی هوش مصنوعی محافظ صلح که توسط تونی استارک و بروس بنر طراحی شده بود اما با توطئه‌ای علیه نابودی بشریت اقدام کرده بود. به دنبال یک درگیری طولانی و بی‌رحمانه که ساخت ویژن هم به شدت آن افزوده بود، سرانجام آلترون در نبرد سوکویا شکست داده شد اما این شکست به بهای تقسیم شدن انتقام‌جویان به دو گروه مجزا تمام شد که راجرز رهبر یکی از این دو گروه شد.

در حالی که انتقام‌جویان جدید ماموریت‌های جهانی را انجام می‌دادند، آن‌ها مدتی بعد شروع به ردگیری کراس‌بونز کردند تا این که یکی از انتقام‌جویان یعنی اسکارلت ویچ با اشتباهی سهوی تعدادی از مردم بی‌گناه را به کام مرگ فرستاد. تادیوس راس با ارجاع به این حادثه اقدام به نوشتن پیمان سوکویا کرد که راجرز با داشتن اخلاف نظر از امضا کردن این پیمان امتناع کرد. مشکلات راجرز وقتی بیشتر شد که باکی بانرز ظاهرا عامل یک بمب‌گذاری تروریستی شده بود و راجرز تصمیم به محافظت از او گرفته بود، که این موضوع باعث شد تا راس، مرد آهنی را برای دستگیر کردن هر دوی راجرز و باکی بفرستد. راجرز با فهمیدن این موضوع که هلموت زیمو مقصر حادثه تروریستی مذکور بوده، برای یافتن زیمو با متحدان سابق خود جنگید. نقشه‌های زیمو با افشا کردن مرگ پدر و مادر استارک توسط بارنز کامل شد و در نتیجه راجرز اقدام به فرار کرد و انتقام‌جویان از هم گسیخته شد.

راجرز دوستانش را از زندان فوق سری رافت (Raft) آزاد کرد و بانرز را نیز برای گرفتن کمک به سوی تچالا در واکاندا فرستاد. او فعالیت‌های خود را به طور پنهانی پیگیری کرد اما با این حال وقتی تانوس و فرقه‌ی سیاهش برای به دست آوردن آخرین سنگ‌های ابدیت به زمین حمله کردند، راجرز برای محافظت از ویژن از مخفیگاه خود بیرون آمد. او به جهت تامین امنیت ویژن او را به واکاندا برد، جایی که پلنگ سیاه و ارتشش از هجوم اوترایدرها - نیروهایی که تانوس فرستاده بود - دفاع می‌کردند. با وجود تمام تلاش‌های انجام شده اما وقتی تانوس خودش به زمین رسید طی فرآیندی با کشتن ویژن سنگ ذهن را تصاحب کرد. علیرغم این که راجرز و ثور همچنان سعی در شکست تانوس داشتند اما تانوس هدفش را کامل کرد و نیمی از جمعیت جهان را محو کرد که راجرز یکی از بازماندگان آن بود.

پنج سال بعد از بشکن تانوس، کاپیتان آمریکا و یاران انتقام‌جویش راهی امن برای سفر در زمان پیدا کردند و برای به دست آوردن شش سنگ ابدیت به نقاط مختلفی از گذشته سفر کردند. کاپیتان آمریکا بعد از کمک‌رسانی در جهت بازیابی جان افراد از دست دست رفته، در نبرد زمین شرکت کرد و با این تفکر که لایق استفاده از میولنیر است، از این چکش در برابر تانوس استفاده کرد. بعد از قربانی شدن جان آیرون من به بهای از بین رفتن تانوس و ارتشش، راجرز در مراسم خاکسپاری دوستش شرکت کرد. پس از آن او در زمان سفر کرد تا میولنیر و سنگ‌های ابدیت را به زمان اصلی‌شان برگرداند. با این حال او پس از انجام این کار به دهه ۱۹۴۰ رفت و زندگی خود را در گذشته ادامه داد، جایی که او با پگی کارتر ازدواج کرد. راجرز بعدها در سال ۲۰۲۳ به دیدار ویلسون رفت و سپرش را به او سپرد.

قدرت‌ها و توانایی‌ها

قدرت‌ها

  • فیزیولوژی تقویت‌یافته مصنوعی
    • هوش تقویت‌یافته
    • قدرت تقویت‌یافته
    • پایداری تقویت‌یافته
    • سرعت تقویت‌یافته
    • چابکی تقویت‌یافته
    • استقامت تقویت‌یافته
    • واکنش‌های تقویت‌یافته
    • حس‌های تقویت‌یافته
    • عامل التیام‌دهنده

توانایی‌های طبیعی

  • استاد رزمی‌کار
  • تسلط بر سپر
  • مهارت در اسلحه
  • نشانه‌گیر ماهر
  • جاسوس چیره
  • متخصص فنون جنگی
  • آکروبات ماهر
  • دوزبانه
  • خلبان
  • هنرمند
صفحات دیگر