پدرو دومینگز
Pedro Dominguez
تولد
حدود دههی ۱۹۶۰
وضعیت
مرده
جنسیت
مذکر
ملیت
اهل پرو
تمدن
پایتیتی
حرفه
رهبر شورای عالی ترینیتی
باستانشناس
شاهزادهی پایتیتی
کاهن اعظم فرقهی کوکولکان
عنوان
دکتر
شاهزاده
کوکولکان
وفادار به
ترینیتی
فرقهی کوکولکان
لارا کرافت (قبلا)
دشمنان
لارا کرافت
شورشیان پایتیتی
یاکسیل
به تصویر کشیده شده توسط
کارلوس لیال
دکتر پدرو دومینگز (Pedro Dominguez) که با نام آمارو متولد شده است، رهبر شورای عالی ترینیتی، کاهن اعظم فرقهی کوکولکان، و شاهزادهی پایتیتی است.
او ضدقهرمان اصلی Shadow of the Tomb Raider و همین طور ضدقهرمان سهگانهی ریبوت Tomb Raider محسوب میشود.
بیوگرافی
اوایل زندگی
او با نام آمارو در شهر پنهان پایتیتی و در دههی ۱۹۶۰ متولد شد. او برادر سایری، پادشاه پایتیتی بود. آمارو در حالی که هنوز بچه بود به فرقهی کوکولکان کشیده شد، فرقهای وابسته به ترینیتی که از سال ۱۶۰۳ به کنترل فرمانروایان پایتیتی میپرداخت. او در نهایت از شهر بیرون آورده شد و رهبر شورای عالی ترینیتی یعنی کاردینال گوتیرو د لوکا دومینگز نسبت به آمارو و شخصیت او علاقهمند شد و این پسر را به عنوان جانشین خود پرورش داد. آمارو، پدرو دومینگز نام گرفت و تحصیلاتی در زمینهی دکترای باستانشناسی به دست آورد. او درجات خود در ترینیتی را افزایش داد تا در نهایت خودش به رهبر شورای عالی تبدیل شد.
دومینگز دورهای برای دیدن برادرش سایری و همچنین حفظ رابطه با فرقهی کوکولکان به پایتیتی بازگشت. پایتیتی دچار یک قحطی شدید شد و دومینگز قصد داشت از دنیای کمک بگیرد، اما سایری که پادشاه پایتیتی بود اصرار داشت که خودش مسئولیت این موضوع را به عهده بگیرد. سایری خودش به تنهایی به خارج از پایتیتی رفت اما در حادثهای کشته شد. دومینگز به خاطر از دست دادن برادرش در غم و اندوه فرو رفت. زمانی که همسر سایری یعنی اونوراتو به عنوان ملکه و جانشین سایری نسبت به اعمال ستمگرانهی فرقهی کوکولکان اعتراض کرد، دومینگز بعد از کشتن بیگانگان مقام کاهن اعظم فرقه را تصاحب کرد. دومینگز در مقام جدید و قدرتمند خود در مقابل اونوراتو قرار گرفت و باور داشت که خودش بهتر از او میتواند از شهر در برابر بیگانگان محافظت کند.
نقشه برای حفظ پایتیتی
طی سالها ذهنش دومینگز مشغول تهدید شدن مردمش و یافتن راهی برای محافظت از آنها بود. او پژوهش در مورد افسانهای که مردم از آن صحبت میکردند را شروع کرد: افسانهای مرتبط به یک جفت عتیقه با نام کلید چاک چل و جعبهی نقرهای ایکس چل. کلید نام برده به خودی خود دارای قدرت «تطهیر» بود، یک آخرالزمان مایایی که شامل یک سونامی، یک طوفان، یک زمینلرزه، یک فوران آتشفشان و در نهایت مرگ خورشید میشد؛ با این حال اگر کلید با جعبهی نقرهای ترکیب میشد امکان حفظ پایتیتی و حتی بازسازی دنیا وجود داشت.
ترینیتی از پژوهشهای لرد ریچارد کرافت در مورد جاودانگی روح آگاه بود. دومینگز از کرافت به طور دوستانه دعوت کرد تا از حفاریهای او در کوزومل بازدید کند. وقتی دومینگز متوجه شد که کرافت در حال تحقیق کردن در مورد پایتیتی است، سعی کرد تا کرافت را متقاعد به رها کردن تحقیقاتش کند، اما کرافت یک دنده بود و این کار را نکرد. دومینگز از ترس امنیت مردمش عاملی به نام آنا را برای از راه به در کردن کرافت فرستاد تا او را از کارش دور کند. زمانی که این نقشه شکست خورد دومینگز دستور داد تا آنا اقدام به کشتن کرافت بکند اما در آن زمان آنا یک حس واقعی نسبت به کرافت پیدا کرده بود و از این کار امتناع کرد. آدمکش دیگری اعزام شد و در نهایت کرافت در سال ۲۰۰۳ کشته شد. مرگ او به طوری طراحی شده بود که یک خودکشی به نظر برسد.
این حقیقت تا سال ۲۰۱۴ افشا نشد تا این که آنا برای دخترش لارا کرافت افشا کرد که نسبت به ترینیتی وفادار بوده و رابطهی او با کرافت به چه شکل صورت گرفته است. به دنبال شکست عملیات ترینیتی در کیتیژ، دومینگز دستور به قتل آنا داد تا او را ساکت کند اما دومینگز دوست نداشت چنین بلایی سر لارا بیاورد چرا که از سرسختی او خوشش میآمد و امیدوار بود او را به سمت ترینیتی جذب کند.
تطهیر
در سال ۲۰۱۶ فعالیتهای دومینگز سرانجام به نتایج خود نزدیک شد. او معبدی زیرزمینی را در کوزومل مکانیابی کرد که حامل کلید چاک چل بود. لارا کرافت بدون این که اطلاعی از وقوع آخرالزمان تطهیر داشته بود، برای عدم دستیابی ترینیتی به این عتیقه، اقدام به برداشتن کلید کرد. دومینگز با این تفکر که لارا نسبت به این عتیقهها همه چیز را میداند فکر کرد که جعبهی نقرهای نیز در اختیار او قرار دارد اما بعدا متوجه شد که لارا چیزی از تطهیر و آخرالزمان نمیداند. او پیش از این دنیا نابود شود برای یافتن جعبه و متوقف کردن تطهیر با در اختیار گرفتن کلید به پرو و شهر پایتیتی رفت.
دومینگز در پایتیتی خود را کوکولکان نامید، خدایی که با واسطهی یک قربانی تطهیر را متوقف میکرد. به طور آیینی، ملکهی شهر یعنی اونوراتو میبایست قربانی میشد و دومینگز خودش قصد این کار را داشت. لارا با رسیدن به پایتیتی شوع به کمک کردن به شورشیان پایتیتی کرد تا با سرنگونی فرقهی کوکولکان اونوراتو را به تخت سلطنت بازگرداند. او همچنین در ماموریتی خارج از پایتیتی جعبهی نقرهای ایکس چل را نیز بازیابی کرد اما دومینگز آن را از او ربوده و به لارا توضیح داد که چرا ریچارد کرافت را کشته است.
دومینگز به هرم بزرگ پایتیتی باز گشت تا تشریفات خورشید را به واسطهی جعبه و کلید به عمل بیاورد، او کل شورای عالی ترینیتی را نیز برای این کار احضار کرد. با این حال قبل از این که او بتواند تشریفات را کامل کند، سازندگان و محافظان دو عتیقه یعنی یاکسیل به آنجا حمله کردند. شورای عالی، فرمانده رورک و بسیاری از سربازان باقی ماندهی ترینیتی کشته شدند و تنها دومینگز با تعدادی از افراد فرقه باقی ماندند.
مرگ
دومینگز سعی کرد کار نیمهتمام خود را کامل کند اما لارا از راه رسید و تلاش کرد تا کلید چاک چل را از او بگیرد. نبرد این دو در نهایت با خنجر زدن لارا و کشته شدن دومینگز تمام شد. او در آخرین لحظات عمرش از لارا خواهش کرد تا از پایتیتی محافظت کند و لارا نیز انجام این کار را به او قول داد.