توکا کیریشیما
Touka Kirishima
نامهای مستعار
مدیر
گونه
وضعیت
سن
۲۰ تا ۲۱ (توکیو غول re:)
جنسیت
تولد
نوع خون
پیشه
دانش آموز دبیرستان
مدیر / پیشخدمت
بستگان
بخشها
بخش ۲۴ام (در حال حاضر)
نوع Rc
توکا کیریشیما (Touka Kirishima) یک غول و پیشخدمت کافه آنتیک، و همسر کن کانکی است.
او هنگام شکار یک ماسک خرگوش به صورت میزند که برای همین با نام مستعار خرگوش (Rabbit) شناخته میشود. در توکیو غول، او دانشآموز دبیرستان کیومی بود.
دو سال بعد از عملیات سرکوب جغد، او به عنوان مدیر کافیشاپ re: بازگشت. به دنبال تخریب آنجا او به سازمان تازه تاسیس Goat پیوست، بدین ترتیب همراه با دیگر اعضای سازمان به بخش ۲۴ام نقل مکان کرد.
داستان
پیش زمینه
توکا همراه با برادر جوانش آیاتو و پدرش آراتا ساکن بخش ۲۰ام بود. آنها سعی میکردند تا جایی که ممکن بود در داخل جوامع انسانی زندگی کنند، برای همین آراتا به آنها تمام ضروریات را گفته بود و حتی آنها را متقاعد کرده بود تا از غذای انسان بخورند. توکا بیشتر از آیاتو نسبت به پدرش ایمان و اعتماد داشت. توکا و آیاتو از یک پرنده زخمی مراقبت میکردند و توکا برای تغذیه آن کرم خاکی جمع میکرد. در شب قبل از دستگیری آراتا توسط بازرسان غول، او به پدرش قول داده بود تا چیزهای بیشتری را به عنوان یک خواهر بزرگتر به آیاتو بیاموزد.
در حالی که آراتا هیچ وقت بازنگشت اما توکا باور داشت که او هنوز زنده است و برادرش را به خاطر عدم باور این موضوع سرزنش میکرد. این خواهر و برادر زمانی گرفتار بازرسان غول شدند و توکا برای محافظت از خودش و برادرش برای اولین بار کاگونه خود را رها کرد. بعد از این جریان آنها به کافهای به نام آنتیک رفتند، جایی که فردی به نام یوشیمورا از آنها مراقبت میکرد. آنها در آنجا رشد پیدا کردند و قدرت بیشتری به دست آوردند و در همین حین گاهی مبارزاتی با شو سوکیاما نیز داشتند. توکا دوران مدرسه را سپری کرد و همین طور به عنوان پیشخدمت در آنتیک مشغول به کار شد. او در مدرسه با یوریکو آشنا شد و این در حالی بود که آیاتو مخالف تعامل با انسانها بود و به او میگفت که اگر دوستی با انسانها را ادامه دهد خواهد مرد. بعد از آن آیاتو، آنتیک را ترک کرد و توکا اخبار فعالیتهای خشونتآمیز برادرش را در بخش ۱۴ام و دیگر نواحی توکیو را شنید.
مقدمه
توکا برای اولین بار به عنوان یک پیشخدمت کار نشان داده شد، جایی که او در آنتیک و در حال رسیدگی به میز کن کانکی و بهترین دوست او هیدیوشی ناگاچیکا بود. مدتی بعد او در حالی با کانکی روبرو شد که یک مرد مسن و مست قصد سوء استفاده از توکا را داشت؛ توکا با توجه به وجود کاکوگان در کانکی فکر کرد که او یک غول است و بدین ترتیب سر مرد مسن را جلوی کانکی قطع کرد. او نسبت به وجود تنها یک کاکوگان در کانکی گیج شده بود و وقتی میخواست از او در این باره بپرسد کانکی پا به فرار گذشت. اما کانکی خیلی زود برای کمک خواستن به سوی توکا برگشت، توکا کمک به یک انسان سابق را رد کرد و به او گفت که برود و بمیرد. با این حال یوشیمورا، مدیر کافه آنتیک او را مدامت کرد و تکهای گوشت انسان به کانکی داد. بعدا وقتی کانکی در کافه حضور نداشت، توکا از مدیرش در مورد دلیل کمک به کانکی سوال کرد. یوشیمورا در مورد یک رسوایی که اخیرا اتفاق افتاده و مربوط به یک عمل پیوند عضو بوده به توکا صحبت کرد؛ او توضیح داد که دو نفر با یکدیگر درگیر شدهاند و یکی از آنها که ریزه بوده طی این درگیری کشته شده است. توکا نمیتواند باور کند که ریزه به این صورت مرده باشد، و بیشتر شوکه میشود وقتی میفهمد نفر دوم کانکی بوده حالا عضو بدن ریزه به او پیوند شده است.
روزی او از قلمروی پیشین ریزه میگذشت که نیشیکی نیشیو را در حال حمله به کانکی دید، کسی که کانکی را متهم به تجاوز در قلمرواش میکرد. توکا دخالت کرد و به نیشیکی گفت که این جا متعلق او نیست بلکه متعلق به ریزه کامیشیرو است. نیشیکی اظهار کرد که تا پیش از آمدن ریزه آنجا مال او بوده اما توکا این موضوع را به خاطر ضعیف بودن نیشیکی میدانست. با بالا گرفتن حرفها نیشیکی به توکا حمله کرد اما در نهایت شکست خورد. بعد از فرار کردن او، کانکی دچار یک بحران روحی شد که ناشی از عدم درک رفتار غولها بود. توکا که از این حالت کانکی رنجیده شده بود سعی کرد به زور به او غذا (گوشت انسان) بخوراند اما او آن را تف میکرد. توکا سعی کرد او را به طور شفاهی متقاعد به خوردن کند اما حالت ذهنی او بدتر شد. توکا تصمیم گرفت سکوت کند تا این که کانکی غولها را هیولا خطاب کرد و این باعث شد تا توکا عصبانی شود و او را سرزنش کند. او با تندی به کانکی گفت که او نه یک غول و نه یک انسان است، بنابراین به هیچ کجا تعلق ندارد. در آخر او به کانکی در مورد درد گرسنگی غولها که طاقتفرسا است هشدار داد و او را تنها در آن کوچه رها کرد.
مدتی بعد توکا کانکی را در حالی یافت که از زور گرسنگی کنترل خود را از دست داده بود و ناخودآگاه قصد خوردن دوستش هیده را کرده بود. او باری دیگر به او در مورد گرسنگی غولها هشدار داد و به او گوشزد کرد که بعدا از این کارش پشیمان خواهد شد. توکا تصمیم گرفت در این شرایط به او کمک کند و جلوی او را بگیرد. او، کانکی و هیده را در حالی که بیهوش بودند برای درمان به آنتیک برد. آنجا یوشیمورا به کانکی پیشنهاد کرد که در آنتیک کار کند، در همین حال توکا در جای دیگر به جراحات خود که هنگام مقابله با کانکی ایجاد شده بود، رسیدگی کرد.
حضور فاختهها
بعد از مرگ پدر و مادر هینامی، توکا با شنیدن خبر این حادثه به شدت شوکه شد و پیشنهاد داد تا اعضای آنتیک از بازرسان غول (فاختهها) انتقام بگیرند، موضوعی که مدیر آن را رد کرد. با این حال توکا خودش تصمیم گرفت تا به تنهایی بازرسانی که در کشتن والدین هینامی نقش داشتهاند بکشد. او در اقدامی موفق به کشتن ایپه کوسابا شد اما توسط کورئو مادو مجروح شد. وقتی به آنتیک بازگشت کانکی متوجه جراحات او شد و بعد از گفتگویی، کانکی از توکا خواست که برای قویتر شدن به او کند. بنابراین این دو برای تمرین به مسیر زیرزمینی V14 رفتند.
مدتی بعد، توکا و کانکی متوجه شدند که هینامی از آنتیک خارج شده و مدتی است که برنگشته است. با فهمیدن این موضوع توکا و کانکی به سرعت برای جستجوی او به بیرون رفتند تا اطراف محل را به دنبال او بگردند. کمی بعد توکا، هینامی را در حالی پیدا کرد که تنها بود و دست جدا شده مادرش را نگه داشته بود. توکا سپس با کانکی تماس گرفت تا پیدا شدن هینامی را به او اطلاع دهد. در همین زمان کورئو مادو سر رسید و با توکا و هینامی به مبارزه پرداخت. بعد از یک نبرد چالشبرانگیز در نهایت این بازرس با ضربهی نهایی توکا کشته شد.
در برابر سوکیاما
کانکی و نیشیکی در حال قدم زدن بودند و توکا در حالی که در راه خانه بود آنها را دید. او در مورد آنها کنجکاو شد و تعقیبشان کرد. توکا آن دو را در حال نبرد با سوکیاما یافت و خودش با یک حملهی غافلگیرکننده به درگیری ورود پیدا کرد. سوکیاما به سرعت خود را احیا کرد و رو به توکا گفت که ضعیفتر از قبل شده است. سوکیاما حتی با هر دوی کانکی و توکا به مبارزه پرداخت و پیروز میدان بود، او این پیروزی را از «سوخت» فوقالعاده خود میدانست که در واقع منظورش گوشتهای با کیفیتی بود که تغذیه میکرد. هر دوی توکا و کانکی به شدت مجروح شده بودند اما با پیشنهاد کانکی به توکا برای خوردن مقداری از گوشتش، توکا توانست قدرت خود را بازیابی کند و کاگونهاش را آشکار کند. او موفق به شکست سوکیاما شد و قصد داشت کیمی نیشیرو که دوست نیشیکی و یک انسان بود را به خاطر بر ملا شدن هویتشان بکشد. کانکی سعی داشت او را از این کار باز دارد و کیمی را مانند دوست خودش یعنی هیده و همچنین دوست توکا یعنی یوریکو تصور میکرد. این حرفها تصمیم توکا را عوض نکرد با این حال وقتی کیمی در آن شرایط کاگونهی نیمه کامل توکا را زیبا توصیف کرد، توکا از تصمیمش منصرف شد.
درخت آئوگیری
آیاتو کیریشیما همراه با یاموری و نیکو، با شکستن یکی از پنجرههای آنتیک وارد کافه شدند، آنها از درخت آئوگیری دستور گرفته بودند تا ریزه یا کسی که بوی او را بدهد را اسیر کنند. توکا و کانکی سعی کردند با آنها مقابله کنند اما توکا ضربهای شدید خورد و به زمین افتاد، برادرش آیاتو با گفتن این موضوع که توکا همانند پدرش ضعیف است، او را سرزنش کرد. توکا سعی کرد به او بگوید که او در اشتباه است و پدرشان برای محافظت از آنها تلاش زیادی کرده است. سه فرد مهاجم کانکی را با خود بردند و آیاتو، یاموری و نیکو را متقاعد کرد تا توکا را با خود نبرند چرا که فقط بارشان را سنگین میکرد. مدتی بعد یوشیمورا و یومو برگشتند و توکا را مجروح روی زمین پیدا کردند. یوشیمورا بعد از شنیدن موضوع ربوده شدن کانکی اعلام کرد که آنتیک برای مدتی باید بسته شود.
بعد از این که اعضا در آنتیک جمع شدند، توکا از نگرانی خود در مورد کانکی گفت. یوشیمورا اعلام کرد که آنها شاید دیگر نتوانند به کانکی دسترسی پیدا کنند. توکا در حالی که ساکت بود اما از عدم کمک به کانکی معترض بود. او اعلام کرد که اگر کسی برای بازیابی کانکی نیاید خودش به تنهایی این کار را انجام خواهد داد. در پایان بیشتر اعضای آنتیک تصمیم گرفتند تا در کنار توکا به پایگاه درخت آئوگیری در بخش یازدهم بروند.
در زمان جستجوی کانکی، توکا روی پشتبامها با برادرش آیاتو روبرو شد. نبرد آنها با شکست توکا پایان یافت و وقتی او در حالت بیهوشی قرار گرفت، کانکی که یاموری را شکست داده بود به صحنه رسید. کاکنی با شکستن نیمی از استخوانهای آیاتو او را تا نیمههای مرگ برد.
بعد از فرار از مخفیگاه آئوگیری، توکا از این که چطور با کانکی رویرو شود مردد بود. با این حال کانکی به او اعلام کرد که دیگر به آنتیک باز نخواهد گشت.
یورش به آزمایشگاه کانو
بعد از حمله به آزمایشگاه کانو، کانکی برای دومین بار از زمان قضیهی درخت آئوگیری به بخش بیستم بازگشت. بر خلاف دفعهی پیش این بار توکا او را پیدا کرد و در حالی که غرق هیجانات بود با او روبرو شد. او با عصبانیت کانکی را خودخواه خطاب کرد و به او گفت که نیازی به محافظت او ندارد و این که دیگر به آنتیک باز نگردد. کمی بعد توکا از این رویارویی متاسف شد و به این فکر کرد که کانکی با رانده شدنش توسط او بعید است دوباره بازگردد.
عملیات سرکوب جغد
توکا در حال تماشای حضور جوخههای CCG در بخش بیستم بود. او آپارتمان خود را ترک کرده بود تا به یوشیمورا کمک اما توسط یومو از انجام هر کاری منع شد، کسی وظیفه محافظت از او را داشت. بعد از عملیات کانکی ناپدید شده بود و این شایعه وجود داشت که او در میان نبرد تعداد زیادی از غولها کشته شده است. توکا با این حال باور داشت که او همچنان زنده است، این در حالی بود که او با شنیدن اخبار مرگ کانکی و تخریب آنتیک اشک در چشمان جاری شد.
مزایده
توکا به عنوان مدیر یک کافه جدید به نام re: همراه با یومو مشغول کار بود. توکا همیشه در ارتباط با مشتریان به بهترین نحو عمل میکرد اما زمانی که هایسه ساساکی به طور غیر منتظره وارد کافه او شد کمی دستپاچه شد. وقتی ساساکه متوجه جاری شدن اشک از چشمان او شد یک دستمال کاغذی به او داد. توکا زمانی که ساساکی را در حال نگاه کردن به کتابها دید، به او گفت که اگر تمایل دارد میتواند آنها را بخواند. کمی بعد او از ساساکی در مورد شغلش پرسید و او جواب داد که یک بازرس غول و مربی جوخه کویینکس است.
انهدام رز
توکا بعد از دیدن شو سوکیاما که بعد از مدتها به کافهی او آمده بود شگفتزده شد. وقتی این دو در مورد کانکی بحث میکردند، سوکیاما پیشنهاد کرد که آنها باید با یکدیگر کار کنند تا حافظهی از دست رفته کانکی را بازگردانند. با این حال توکا و نیشیکی با این موضوع مخالف بودند چرا که بازگرداندن حافظه او میتوانست جان او را تهدید کند و توسط CCG شکار شود. توکا توضیح داد که برای برگرداندن کانکی تلاشی نمیکند اما اگر او به خواسته خودش بخواهد بازگردد به او کمک خواهد کرد. او رو به سوکیاما گفت که او (سوکیاما) برای دلایل خودخواهانه خود میخواهد کانکی را برگرداند، چیزی که سوکیاما آن را قبول نداشت. بعد از رفتن سوکیاما، نیشیکی از متوقف شدن او برای این هدف تردید داشت، توکا نیز تائید کرد که سوکیاما همچنان برای هدف خود مصمم خواهد بود این احساس او را درک میکند.
مدتی بعد توکا و یومو به خواستهی چیه هوری برای نجات دادن سوکیاما اقدام کردند. آنها او را از دست چند فاخته نجات دادند و سوکیاما را به سمت یک ون پارک شده در نزدیکی آنجا بردند، جایی که هوری و پدرش در آن جا منتظر بودند.
یورش سوم به کوکلیا
توکا و یومو با ماسکهای گاز و به طور ناشناس به کوکلیا نفوذ کردند. توکا به همراه آیاتو و یومو همزمان با آریما نبرد کردند اما در مقابل او ناتوان بودند. ساساکی در نقطهای که آنها تحت فشار حملات آریما بودند حضور پیدا کرد و به کمک آنها آمد. به این ترتیب آنها به دستور ساساکی همراه با هینامی که توسط ساساکی آزاد شده بود، فرار کردند.
آنها در هنگام خروج با دو بازرس یعنی موگان تانکامورا و کیوکو آئورا رو به رو شدند، اما در مقابل بازرسان مقاومت کردند و در نهایت موفق به فرار شدند.
بعد از محاصرهی دلقکها
بعد از شکلگیری Goat توسط کانکی و بعد از هجوم دلقکها، توکا در کافه re: دیداری با کوتارو آمون داشت. آن دو در مورد وضعیت آکیرا مادو که اخیرا به شدت مجروح شده بود صبحت کردند. توکا علاقهای نداشت به دیدار او برود چرا که او پدر آکیرا یعنی کورئو مادو را کشته بود. با این حال با درخواست آمون او تصمیم گرفت تا به ملاقات آکیرا برود.
بعد از این که آمون با آکیرا دیدار کرد، توکا نیز به ملاقات او رفت. توکا او را به یک قدمزنی دعوت کرد و برای او آشکار کرد که او قاتل پدرش بوده است. بعد از آن او آکیرا را به پارکی برد که چند غول بچه در حال بازی کردن در آن بودند. کمی بعد هینامی نیز به آنها ملحق شد. توکا برای آکیرا گفت که هر دوی این بچهها و هینامی یتیم هستند. آکیرا علاقهای به فکر کردن در مورد این موضوع نداشت چرا که خودش و پدرش صدمات زیادی در مبارزه با غولها دیده بودند. توکا در مورد تاریخچهی پدر خودش و این که چطور او جان خود را از دست داده صحبت کرد. توکا سعی کرد که بچهها و هینامی را به او نزدیک کند. هینامی که پدر و مادرش توسط پدر آکیرا یعنی کورئو مادو کشته شده بودند دستان خود را باز کرد تا آکیرا را در آغوش بگیرد، توکا نیز آکیرا را هل داد تا در نهایت آن دو یکدیگر را در آغوش بگیرند.
مدتی بعد توکا و کانکی در کافه ملاقاتی با هم داشتند و در مورد خودشان گفتگویی کردند. با این حال گرم گرفتن آنها با حضور و دخالت تورو موتسوکی منقطع شد. موتسوکی بعد از نادیده گرفته شدن توسط کانکی اقدام به حمله به او کرد. موتسوکی اقدام به تزریق یک سرکوبکنندهی Rc به کانکی کرد و نبردی بین او و توکا شکل گرفت. با حضور دیگر افراد جوخههای اوگای در نهایت توکا و کانکی فرار کردند و در مکانی پنهان شدند. آنها شب را در کنار هم در این پناهگاه ماندند و صبح روز بعد از مسافتی نسبتا دور مراسم ازدواج یوریکو را تماشا کردند. توکا در این لحظه حلقهای که نام پدر و مادرش روی آن حک شده بود را به کانکی داد و سپس هر دو به دیدار دیگر اعضای Goat رفتند.
در پایگاه Goat، توکا که میدانست حامله است سعی کرد تا هر طور شده مواد غذایی مورد نیاز فرزندش را با خوردن مواردی مثل همبرگر تامین کند، چرا فرزند او یک نیمه-انسان بود. کانکی نیز که ابتدا از این خبر اطلاعی نداشت، با پی بردن به این موضوع به دیدار توکا رفت تا حال او را جویا شود.
عملیات انهدام Goat
در حالی که کانکی جوخههایی از غولها را به منظور تامین غذای غولهای بخش ۲۴ام رهبری میکرد، هاجیمه هازوکی که یک نفوذی در Goat بود اقدام به فرار کرد و به این ترتیب جوخههای اوگای از CCG که از موقعیت Goat با خبر شده بودند پایگاه را اشغال کردند. با هجوم آنها توکا سریع دستور عقبنشینی به تونل شماره ۲۰ را داد. اعضای گروه مقاومت سختی در مقابل جوخههای اوگای و سایر افراد CCG داشتند. آنها سرانجام موفق به گذر از تونل شماره ۲۰ شدند و سعی کردند تا خود را به مسیر E14 برسانند. توکا باور داشت که آنجا مکانی امنی برای آنها است. در این مسیر شانهی او نیز مورد اصابت یکی از تیغههای سوزویا نیز قرار گرفت. کیچیمورا دستور داد تا بازرسان گروه را تعقیب و تحت فشار قرار دهند.
هینامی و توکا مجبور به رویارویی با بازرسان بالا رتبهای چون سوزویا و هانبه شدند. آنها هنگام رسیدن به مسیر E14 نیز متوجه حضور پر رنگ جوخهی اوگای در آنجا شدند. در واقع CCG از قبل این مسیر را مسدود کرده بود. کانکی که از اوضاع بحرانی آنها مطلع شده بود خود را برای مبارزه به آن جا رساند.
پایان
پس از تمام شدن ماجرای اژدها و با گذر زمان به شش سال بعد، کانکی و توکا در کنار هم زندگی خوشی داشتند. آنها یک دختر و فرزند دیگر در راه داشتند، و این در حالی بود که انسانها و غولها متحد شده بودند.
قدرتها و تواناییها
فیزیولوژی: توکا یک غول با کاگونهی اوکاکو است که دارای یک بال با توانایی سفت و نرم شدن است.
- کاگونه اوکاکو: در زمان جنگ با شو سوکیاما، کاگونهی توکا متشکل از یک بال بود که کاملا بر آن تسلط داشت. با گذشت زمان او بال دومی را به دست آورد که قادر به شلیک در مقیاس بسیار بزرگتری بود.
- شبه-الکتریسیته: کاگونه توکا در هنگام استفاده با تشعشعی مانند برق همراه است که این تولید الکتریسیته میتواند به عنوان نوعی حمله مورد استفاده قرار گیرد.
- سرعت فرا انسانی: در زمان درگیری با سوکیاما، او با سرعتی جا به جا میشد که برای مدتی کوتاه حریف قادر به ردیابی او نبود.
- پایایی فرا انسانی: در هنگام مبارزه با آیاتو کریشیما، وقتی کاگونه او توسط برادرش خورده شد، توکا هوشیاری خود را همچنان حفظ کرد.
منابع
- مانگای Tokyo Ghoul
- مانگای Tokyo Ghoul:re
- http://tokyoghoul.wikia.com/wiki/Touka_Kirishima