ایتاچی اوچیها
Itachi Uchiha
تاریخ تولد
جنسیت
سن
بخش دوم: ۲۱
ککی گنکای
طبقهبندی
نینجای فراری
پیشه
وابسته به
تیم ها
تیم رو (تنها در انیمه)
شریک
کیسامه هوشیگاکی
قبیله
درجه نینجا
خانواده
گونه طبیعت
رهاسازی باد
رهاسازی آب
رهاسازی یین
رهاسازی یانگ
اولین نمایش
انیمه: ناروتو قسمت ۸۰
ایتاچی اوچیها (Itachi Uchiha) اعجوبهی قبیله اوچیها از دهکده کونوهاگاکوره بود که همچنین در مقطعی به عنوان یک کاپیتان آنبو خدمت کرده است. او برادر ساسوکه اوچیها است.
بیوگرافی ایتاچی
ایتاچی فردی بسیار کم صحبت و کم تحرک است، با این حال او حتی برای یک نینجای رده-بالا هم حریف قدرتمندی محسوب میشود. او از زمان کودکی یک اعجوبه و مستعد بود و از آن زمان روند پیشروی خود را حفظ کرده بود. ایتاچی متخصص گنجوتسو و استاد فنون سبک آتش در قبیلهی خود بوده است. او منحصرا داری قابلیت منفجر کردن کلونهای خود است و زمانی که به آنها احتیاجی نداشته باشد از کلونها به منظور یک اقدام هجومی استفاده میکند.
ایتاچی باور داشت که برای دستیابی به مانگکیو شارینگان (حالت پیشرفتهتر شارینگان) باید نزدیکترین دوست خود را بکشد. بعدها او در مقطعی طی یک اقدام شوکهکننده تمام اعضای قبیله خود از جمله پدر و مادرش را قتل عام کرد، اما بنا به دلایل شخصی برادرش ساسوکه را زنده گذاشت. او پس از قتل عام قبیله اوچیها به عنوان یک جنایتکار بین المللی شناخته شد و پس از مدتی به یک سازمان جنایتکار جهانی به نام آکاتسوکی پیوست.
او حامل مانگکیو شارینگان است و این موضوع سه جوتسوی خارقالعاده را در اختیار ایتاچی میگذارد؛ یکی از آنها آماتراسو است، شعلهای سیاهرنگ که از خورشید هم داغتر است و حتی میتواند سایر شعلهها را بسوزاند؛ جوستوی دیگر او یک گنجوتسو به نام سوکیومی است که روان و فیزیک حریف را هدف قرار میدهد و ایتاچی به واسطهی آن قادر است حریف خود را تنها در کسری از ثانیه به مدت روزها عذاب دهد؛ جوتسوی دیگر او سوسانو است که ایتاچی به واسطهی آن یک مبارز معنوی و بزرگ را احضار میکند که به ارادهی ایتاچی اقدام به حمله یا دفاع میکند. این جوتسوها اگرچه بسیار قدرتمند هستند اما استفاده از آنها میتواند به چشم کاربر آسیب بزند و حتی منجر به کوری شود.
تنها حضور او در بخش اول مجموعه مربوط به بعد از امتحانات چونین بود، جایی که او همراه با همدستش کیسامه برای اسیر کردن ناروتو اوزوماکی به کونوها آمده بود. ایتاچی و کیسامه به آسانی بر افرادی چون کورنای، آسوما، و کاکاشی غلبه کردند اما برای جلوگیری از یک درگیری بزرگ عقبنشینی کردند. زمانی که ساسوکه متوجه شد که برادرش به کونوها آمده بلافاصله برای نبرد با او اقدام کرد اما ایتاچی به راحتی او را شکست داد و با آوردن فشار روانی بر ساسوکه احساس حقارت را در او بیشتر کرد. بعد از این که تهدید آکاتسوکی به طور موقت توسط جیرایا رفع شد، ایتاچی دستور گرفت تا برای مدتی برای اسیر کردن ناروتو اقدام نکند.
در بخش دوم مجموعه، بعد از اسیر شدن گارا توسط آکاتسوکی، رهبر این گروه یعنی پین یک کلون از ایتاچی ایجاد کرد تا ماموریت نجات گارا را به تاخیر بیندازد. تیم ۷ این کلون را شکست داد و ایتاچی برای مدتی ظاهر نشد تا این که او یک رویارویی مختصر با ناروتو داشت و سپس به نبرد با برادرش رفت. ایتاچی در هنگام رویارویی با ناروتو یک کلاغ حاوی شارینگانی از دوستش را در دهان ناروتو فرو کرد. او ادعا کرد که ساسوکه را به این خاطر زنده نگه داشته است تا چشمان او را برای خود بردارد. با این حال ایتاچی قبل از این که بتواند ساسوکه را بکشد به دلیل داشتن یک بیماری حیاتی جان خود را از دست داد.
مدتی پس از مرگ ایتاچی، کابوتو به واسطهی یک جوتسوی ویژه اقدام به احیا کردن افراد مختلف از جمله ایتاچی کرد. ایتاچی و سایر افراد احیا شده تحت کنترل کابوتو بودند و از خود ارادهای نداشتند اما ایتاچی به واسطهی کلاغی که قبلا در بدن ناروتو قرار داده بود موفق شد خود را از کنترل کابوتو خارج کند. با این اتفاقات مشخص شد که انگیزههای او پیچیدهتر از آن چیزی بوده که به نظر میرسید و اعمال او در واقع در منفعت برادر و دهکدهاش بوده است. در مقطعی ایتاچی و ساسوکه با هم متحد شدند و تلاش کردند تا اقدامات کابوتو را متوقف کنند. پس از موفقیت در این امر، ایتاچی آخرین حرفهایش را به ساسوکه زد و سپس روحش به دنیای پس از مرگ بازگشت. او در نهایت به عنوان یک شینوبی وفادار به کونوهاگاکوره ثابت شد.
پیش زمینه
ایتاچی اوچیها اولین فرزند میکتو و فوگاکو اوچیها بود. اوایل کودکی او با خشونت همراه بود: زمانی که چهار سال داشت جنگ جهانی شینوبی سوم اتفاق افتاد و او شاهد تلفات جنگ بود. مرگ و ویرانی که او در سنین جوانی تجربه کرد از ساسوکه یک فرد صلح طلب ساخت. او تا حدی درون گرا بود و بیشتر به تمرین کردن و لذت بردن از کودکیاش میپرداخت. در همین زمان او با کلاغها احساس نزدیکی میکرد.در سن ۵ سالگی، ایتاچی با شیسویی آشنا شد و این دو با دیدگاههای نزدیک به هم خیلی زود به دوستان صمیمی یکدیگر تبدیل شدند. مثل یک برادر با هم تمرین میکردند و مهارتهای جدید را به یکدیگر یاد میدادند. هنگام حملهی روباه اهریمنی نه-دم، او مسئول برادر نوزادش ساسوکه بود، با مشغول بودن پدر و مادرش، او به همراه برادرش و ایزومی اوچیها به پناهگاه جنوب-شرقی رفتند. حملهی نه-دم باعث شد روابط اوچیها به رهبر کونوها شکرآب شود، رهبر کونوها مسبب این اتفاق را اوچیها میدانست. اوچیها جداسازی شد و به گوشهی دهکده انتقال پیدا کرد تا نظارت بر آن راحتتر باشد.
ایتاچی اوچیها در هنرهای شینوبی یک شگفتی ذاتی بود و به عنوان بهترین نسل خود ستایش میشد. او به طور مداوم با دریافت نمرات بالا خیلی زود تمام مهارتهای آموزش دیده را یاد گرفت و حتی فنون سطح جونین را آموخت. او در بین همسالان خود بسیار محبوب شد. Itachi به مطالعه تاریخ قبیله و دهکده خود و فراتر از آن به تاریخ جهان پرداخت. این مطالعات به او کمک میکرد که اتفاقات گذشته و درک کند و نگاه آگاهتری نسبت به آینده داشته باشد. با استعدادی که در او کشف شد در سن ۷ سالگی به عنوان فرد برتر سال از آکادمی فارغ التحصیل شد. در انیمه او در سن ۸ سالگی به تیم ۲ میپیوندد و این تیم وظیفه محافظت از دایمیو آتش را که برای بازدید سالانه کونوها آمده بود، بر عهده گرفت. هنگام ماموریت کاروان توسط فردی ماسک به صورت مورد حمله قرار میگیرد و تینما ایزومو یکی از افراد تیم ۲ کشته میشود که در نتیجهی این اتفاق شارینگان ایتاچی بیدار میشود. در سن ۱۰ سالگی، مقامات کونوها به ایتاچی اجازه میدهند تا در آزمونهای چونین شرکت کند و او با گذراندن آن تبدیل به یک چونین میشود.
در ۱۱ سالگی او وارد آنبو میشود. دستاوردهای ایتاچی اوچیها مایه افتخار خانوادهاش، پدرش، الگوی برادرش ساسوکه و آینده قبیله اوچیها بود. قبیله اوچیها تصمیم به ایجاد یک کودتا در دهکده را داشت برای محقق کردن آن از ایتاچی استفاده میکرد. آنها در واقع از پیشروی ایتاچی برای ترقی در آنبو حمایت میکردند تا او برای آنها جاسوسی کند. ایتاچی از این کودتا با خبر بود و میدانست که نتیجهی آن به یک جنگ جهانی دیگر تبدیل خواهد شد، بنابراین سعی کرد به عنوان یک جاسوس دوجانبه این موضوع را به اطلاع هوکاگه سوم و شورای کونوها برساند با این امید که آنها یک راه حل مسالمت آمیز پیدا کنند.
Itachi جزئیات این موضوع را با شیسویی در میان میگذارد. با گذشت زمان به وضوح مشخص میشود که هیچ گزینهی صلحآمیزی نمیتواند جلوی این اتفاق را بگیرد. شیسویی تصمیم میگیرد با استفاده از کوتواماتسوکامی رهبران اوچیها را وادار به مذاکره کند اما قبل این که شانس انجام دادن این کار را پیدا کند، چشم راستش توسط دانزو شیمورا ربوده میشود. او که دیگر ناامید شده بود چشم چپش را هم به ایتاچی میدهد و قبل از این که خود را به داخل رودخانه ناکا بیندازد به ایتاچی التماس میکند که از دهکده و نام خانوادهشان محافظت کند. مرگ شیسویی و تاثیر آن بر ایتاچی کافی بود تا مانگکیو شارینگان او بیدار شود. روز بعد برخی از افراد اوچیها به دلیل مشکوک بودن به ایتاچی او را متهم به قتل شیسویی کردند، موضوعی که باعث شد ایتاچی آرامش خود را از دست بدهد و به آنها حمله کند و به راحتی شکستشان دهد. ایتاچی در سن ۱۳ سالگی به درجه کاپیتان آنبو ارتقا پیدا کرده بود. و شکافی بین ایتاچی و خانوادهاش به وجود آمده بود، ایتاچی به آنها در مورد بازنگری در اقدامشان هشدار میداد.
گرچه هوکاگه سوم هنوز خواستار مذاکره با اوچیها بود، دانزو شیمورا تشخیص داده بود که دیگر حاصلی برای بقای قبیله اوچیها وجود ندارد. او با گفتن توضیحاتی به ایتاچی دو راه را در روی او گذاشت: از کودتای اوچیها حمایت کند و منتظر عواقب بعد از آن و نابودی تمامی اعضای قبیله از جمله برادر کوچکش باشد، یا قتل عام قبیله را خودش بر عهده بگیرد که در این صورت میتواند از جان ساسوکه بگذرد، و ایتاچی زنده ماندن برادرش را برگزید. هنگام انجام مقدمات نهایی، ایتاچی یک مرد ماسک بر صورت را در اطراف کونوها شناسایی میکند. او باور داشت که این مرد مادارا اوچیها حقیقی است که به دنبال ایجاد یک درگیری جدید است. ایتاچی به او پیشنهاد میکند تا در قتل عام قبیله به او کمک کند تا انتقام خود را به خاطر رها کردنش در گذشته بگیرد.
در یک شب ایتاچی اوچیها و توبی تمام قبیله را قتل عام میکنند. ایتاچی کشتن پدر و مادرش را شخصا به عهده گرفت. با وجود خیانت او اما آنها خصومتی با ایتاچی نداشتند بلکه قبل از کشته شدنشان از افتخار کردن به او گفتند و از ایتاچی خواستند که مراقب ساسوکه باشد. وقتی ساسوکه برادرش را بالای جنازهی پدر و مادرش دید و صحنهی مرگ آنها را با انجام یک گنجوتسو توسط ایتاچی تماشا کرد از ترس پا به فرار گذاشت. ایتاچی او را تعقیب کرد و با گفتن یک دروغ او را تحریک کرد: این که به خاطر آزمودن قدرتش آنها را کشته است. او ساسوکه را به سمت خشم و گرفتن انتقام هدایت می کرد و در انتها به ساسوکه توصیه کرد که برای مبارزه باید با او باید مانگکیو شارینگان خود را بیدار به دست آورد. در حالی که ایتاچی قصد ترک محل را داشت، ساسوکه که شارینگان خود را حالا بیدار کرده بود به سمتش حملهور میشود تا انتقامش را بگیرد اما اقدامش نتیجهای ندارد و قبل از این که صورت گریان ایتاچی را ببیند از حال میرود.
بعد از این اتفاق Itachi با مبدل شدن به کلون کلاغ دانزو را تهدید میکند که اگر دستش به ساسوکه بخورد رازهای کونوها را برای دشمنان دهکده برملا میکند. او همچنین به دیدار هوکاگه سوم میرود و تا اتمام ماموریت را به او اعلام کند و از او بخواهد که مراقب ساسوکه باشد، چیزی که هوکاگه قبلا قولش را داده بود. ایتاچی به عنوان یک خائن شناخته شده برای عوام از میرود اما با یک ماموریت مخفی: نفوذ در سازمان توبی که با نام آکاتسوکی شناخته میشود. در انیمه، بعد از پیوستن به آکاتسوکی او ابتدا همدست جوزو بیوا میشود و با هماهنگ شدن با هم ماموریتی در سرزمین آب دریافت میکنند. بعد از انجام این ماموریت آنها در کمین یک گروه هانتر-نین به سردستگی یاگورا گرفتار میشوند. ایتاچی موفق میشود با قدرت آماتراسو آنها را شکست دهد اما قبل از آن جوزو کشته میشود.
بعد از گذشت مدتی، اوروچیمارو سعی میکند بدن ایتاچی را با قصد به دست آوردن شارینگان بدزدد، اما ایتاچی به راحتی او را شکست میدهد، دست چپش را قطع میکند و وادارش میکند که سازمان را ترک کند. بعدها ایتاچی با کیسامه هوشیگاکی همدست میشود، کسی که مثل ایتاچی برای کشتن هموطنان خود بدنام است. ایتاچی برای فرد جایگزین اوروچیمارو اقدام به استخدام دیدارا میکند و با شکست دادن او به وسطه گنجوستو شارینگان، او را وارد سازمان میکند. در انیمه ایتاچی همچنین به در استخدام هیدان نیز کمک میکند. پین به عنوان سردسته فعلی آکاتسوکی گرفتار نقشهی اوروچیمارو جهت تخریب کونوها میشود و درخواست تحقیق در این مورد را میدهد. ایتاچی برای حفاظت از ساسوکه بلافاصله انجام این ماموریت را بر عهده میگیرد.
از زمانی نامعلوم، ایتاچی اوچیها از یک بیماری ناعلاج رنج میبرد. او خودش را به واسطه داروها و ارادهی قوی زنده نگه داشت تا به دستان ساسوکه بمیرد.