ائومر
Éomer
ائومر ایدیگ (Éomer Éadig) مردی از روهان و هجدهمین پادشاه روهان بود. در دهه آخر عصر سوم، ائومر بالاترین رتبه در ارتش روهان یعنی مارشال مارک را به دست آورده بود.
بیوگرافی ائومر
ائومر، متولد سال ۲۹۹۱ عصر سوم، از خاندان ائورل است. پدر او ائوموند از نوادگان ائوفور، و مادرش تئودوین، خواهر پادشاه تئودن بود. در سال ۳۰۰۲، زمانی که ائومریازده ساله بود پدرش در نبرد با اورکها کشته شد. مادرش نیز اندکی بعد از آن درگذشت. ائوموند همچنین یک دختر به نام ائووین داشت که خواهر ائومر است. پس از یتیم شدن این دو، تئودن آنها را به عنوان فرزندان خود پذیرفت.
ائومر تبدیل سومین مارشال مارک شد و یک رهبر قدرتمند در میان انسانها بود. او بسیار مورد احترام و اعتماد پادشاه بود و با پسر عمویش تئودرد صمیمی بود و او را مانند یک برادر دوست داشت.
او در مقطعی اورکهایی که در نزدیکی جنگل فانگورن کمپ زده بودند و برندیباک و پرگرین توک را اسیر کرده بودند شکار کرد و همه آنها را کشت. او هرگز این هابیتها را ندید، زیرا آنها در طول این نبرد فرار کرده بودند. پس از آن ائومر در دشت روهان با آراگورن، گیملی و لگولاس ملاقات کرد و دو اسب به نامهای آرود و هاسوفل را به آنها قرض داد.
ائومر به ادوراس بازگشت و گزارش داد که رنجر و دوستانش را ملاقات کرده و به آنها اجازه آزادی داده است، که این نقض قانون پادشاه بود. با توصیههای گریما ورمتان، او توسط تئودن که تحت تأثیر سارومان سفید به فردی ضعیف، پیر و مشکوک تبدیل شده بود، زندانی شد.
پس از اینکه آراگورن، گیملی و لگولاس دوباره با گندالف متحد شدند، این چهار نفر به ادوراس شتافتند، جایی که گندالف نفوذ سارومان را بر تئودن شکست و سلامت و سرزندگی را به او بازگرداند. تئودن ائومر را آزاد کرد و او شمشیر خود را به نشانه وفاداری به تئودن تقدیم کرد. قبل از اینکه ائومر ادوراس را برای دفاع از هورنبورگ ترک کند، تئودن او را وارث خود نامید.
پس از نبرد هورنبورگ او با تئودن، آراگورن و گندالف به آیزنگارد رفت، جایی که مری و پیپین در حال جشن گرفتن پیروزی اخیر خود بودند و از آنها استقبال کردند. تریبرد و یارانش نیز باقی ماندند تا از سارومان و گریما که اکنون زندانی شده بودند محافظت کنند.
پس از آن، ائومر همراه با تئودن به سوی دانهارو رفت، جایی که روهیریمها گرد هم آمده بودند. پس از دریافت پیکان قرمز، تئودن موافقت کرد که نیرویی را برای کمک به دفاع از شهر میناس تیریت در برابر حملهی قریبالوقوع موردور جمع آوری کند. تئودن و ائومر ده هزار فرد را گرد هم آوردند و چهار هزار نفر را پشت سر گذاشتند تا از روهان محافظت کنند. ارتش روهان درست زمانی که دروازه بزرگ میناس تیریت شکسته شد، توانست به میدانهای پلنور برسد. در این نبرد ائومر شجاعانه جنگید و بسیاری از دشمنان را کشت. اما تئودن پس از حملهی پادشاه جادوگر از اسب خود به طرز مرگباری سقوط کرد. ائومر با دیدن اجساد آنها به یک جنون موقتی دچار شد و خواهرش ائووین را مرده در میان خدمه پادشاه دید و سپس با خشم دوباره به نیروهای موردور حمله کرد. او و آراگورن بعدا در میدان نبرد ملاقات کردند و قبل از بازگشت وفاداری خود را به یکدیگر تأیید کردند.
به دنبال این نبرد، ائومر به سراغ خواهرش ائووین رفت و به همراه آراگورن و مریادوک برندیباک به هوشیاری خواهرش کمک کرد.
ائومر پس از مرگ تئودن تبدیل به پادشاه مارک شد و قبل از نبرد دروازه سیاه در آخرین شورای جنگ شرکت کرد، جایی که گاندالف توصیه کرد که نیروهای ترکیبی گوندور و روهان باید یک نیروی انحرافی را روانه موردور کنند، به این امید که حواس سائورون را به مدت طولانی منحرف کند تا فرودو بگینز و سموایز گمجی اجازه پیدا کنند مخفیانه از موردور عبور کنند و حلقه یگانه را به کوه نابودی بندازند. ائومر اعتراف کرد که درک کمی از «موضوعات عمیق» مورد بحث دارد. برای او همین کافی بود که آراگورن و متحدانش در هلمز دیپ به کمک روهان آمده بودند و بنابراین، روهان در آخرین نبرد در کنار گوندور میایستاد. برخی از سواران تحت فرماندهی الفهلم در میناس تریس به عنوان بخشی از پادگان باقی ماندند.
پس از سقوط سائورون، ائومر و مردانش برای رسیدگی به امور پادشاهی به ادوراس بازگشتند و بعدا جسد تئودن را برای دفن به خانهاش بردند، جایی که ائومر رسما به عنوان پادشاه تاجگذاری کرد.
پس از اینکه آراگورن به عنوان پادشاه السار تاجگذاری کرد، ائومر پیمان ائورل را با آراگورن تجدید کرد و سوگند دوستی ابدی بین روهان و گوندور صورت گرفت.
او با عنوان ائومر ایدیگ یا «فرخنده» شناخته شد، زیرا در طول سلطنت او روهان از صدمات جنگ بهبود یافت و دوباره به سرزمینی غنی و پربار تبدیل شد. اگرچه سائورون شکست خورد، اما غرب هرگز به طور کامل از دشمنان آزاد نشد و السار و ائومر بارها با هم به جنگ رفتند.
ائومر در طول اقامتش در گوندور با لوثیریل، دختر شاهزاده امراهیل دول امروت آشنا شد و این دو با هم ازدواج کردند. پس از مرگ ائومر در سال ۶۳ عصر چهارم، لوثیریل پسرشان را به دنیا آورد که الفواین نام داشت و به جانشین پدرش تبدیل شد.