آراگورن دوم السار
Aragorn II Elessar
نامهای دیگر
عنوانها
تاریخ تولد
حکومت
مرگ
قلمروها
همسر
فرزندان
سلاح
نژاد
فرهنگ
بازیگر
آراگورن دوم (Aragorn II) پسر آراتورن دوم و گیلرین است که با نامهای السار و استرایدر نیز شناخته میشود. او شانزدهمین و آخرین فرمانده دونداین شمالی بود. بعدها او تبدیل به پادشاه السار تلکونتار، بیست و ششمین پادشاه آرنور، سی و پنجمین پادشاه گوندور و اولین پادشاه عالی گوندور و آرنور شد. او یک تکاور و جنگجوی بزرگ بود و به عنوان وارث ایسیلدور، تکههای شمشیر نارسیل را جمع کرد و نام آن را به اندوریل تغییر داد.
بیوگرافی
سالهای اولیه
آراگورن از نسل الروس تار-مینیاتور و الندیل، پادشاه عالی آرنور و گوندور بود. او همانند سایر پادشاهان قبل از خود، از طریق خاندان الروس با الروند ارتباط داشت. جد او آرودوی با فیریل ازدواج کرد که از نسل آناریون بود و حاصل این ازدواج پسری به نام آرانارت بود. از این رو آراگورن آخرین نواده از ایسیلدور و آناریون میشد.
زمانی که او تنها دو سال داشت، پدرش آراتورن هنگام تعقیب اورکها کشته شد. آراگورن پس از آن توسط الروند در ریوندل پرورش یافت. به درخواست مادرش، اصل و نسب او مخفی ماند چرا که مادرش میترسید که با افشای هویت واقعی او به عنوان نوادگان الندیل و وارث ایسیلدور، او نیز همانند پدر و پدربزرگش کشته شود. آراگورن به «استل» تغییر نام داد و تا سال ۲۹۵۱ در مورد میراث او صحبت نشد.
الروند در بیست سالگی نام واقعی و اصل و نسب خود را برای «استل» فاش کرد و حلقه براهیر و تکههای شمشیر نارسیل را به او داد. الروند عصای آنومیناس را از آراگورن دریغ کرد تا زمانی که او «حق» تصاحب آن را پیدا کند. همچنین در همین زمان بود که آراگورن با آرون، دختر الروند که به تازگی از سرزمین مادری خود یعنی لوتلورین بازگشته بود، دیدار کرد و عاشق او شد.
آراگورن پس از آن نقش شانزدهمین فرمانده دونداین را برعهده گرفت. او در سال ۲۹۵۶ با گاندالف خاکستری آشنا شد و این دو با هم دوستان صمیمی شدند. با توجه به توصیه گاندالف، آراگورن و رنجرها شروع به نگهبانی از سرزمین کوچکی به نام شایر کردند که در آن هابیتهای کوچک و کشاورز زندگی میکردند. در این زمان او در میان مردمان خارج از مرزهای شایر به نام استرایدر معروف شد.
از سال ۲۹۵۷ تا ۲۹۸۰ ع.س. آراگورن سفرهای بزرگی را انجام داد و در ارتشهای پادشاه تنگل از روهان و اکتلیون دوم از گاندور خدمت کرد. بسیاری از وظایف او به افزایش روحیه در غرب و مقابله با تهدید فزاینده سائورون کمک کرد و او تجربیات گرانبهایی را به دست آورد که بعدا از آن در جنگ حلقه استفاده کرد. آراگورن با لباس مبدل به این اربابان خدمت میکرد و نام او در گاندور و روهان در آن زمان ثورنگیل («عقاب ستاره») بود. او با یگان دریایی کوچکی از کشتیهای گاندور، در سال ۲۹۸۰ حملهای به شهر اومبر را رهبری کرد و بسیاری از کشتیهای کورسیرها را سوزاند و شخصا ارباب آنها را در طول نبرد کشت. پس از پیروزی در اومبر، ثورنگیل گاندور را ترک کرد و با ناامیدی افراد خود به شرق رفت.
بعدا در سال ۲۹۸۰، او از لوثلورین دیدن کرد و در آنجا یک بار دیگر آرون را ملاقات کرد. او میراث خاندانش که یک انگشتر براهیر را به آرون داد در تپه سرین آمروث با او ازدواج کرد. از این رو آرون از میراث الف خود چشمپوشی کرد و هدیه انسانها یعنی مرگ را پذیرفت.
الروند اجازه ازدواج با دخترش را از آراگورن دریغ کرد تا زمانی که پسر پروراندهاش تبدیل به پادشاه گاندور و آرنور شود. الروند و آراگورن هر دو میدانستند که آرون برای ازدواج کردن با یک فانی، باید فانی بودن را انتخاب کند. الروند همچنین نگران خوشبختی آرون بود، زیرا می ترسید که در نهایت تحمل مرگ (خودش و معشوقهاش) برای او بسیار دشوار خواهد بود.
قبل از اینکه وقایع ارباب حلقهها اتفاق بیفتد، آراگورن در سرزمین میانه سفر کرد و از طریق دروازه شرقی موریا وارد معادن دورفهای موریا شد اما از همان مسیر خارج شد. او همچنین به هراد سفر کرد، جایی که (به قول خودش) «ستارگان غریب هستند». تالکین اشاره کرده است که این سفرها پس از سال ۲۹۸۰ ع.س. رخ داده است، اما جزئیات اتفاقات آن شرح داده نشده است.
در سال ۳۰۰۹، گندالف نسبت به منشا حلقهای که در اختیار بیلبو بگینز هابیت بود مشکوک شد، که بعدها مشخص شد که آن حلقه یگانه، کلید قدرت سائورون ارباب تاریکی است. آراگورن نگهبانی از رنجرها را در شایر قرداد داد و به درخواست گاندالف به جستجوی گالوم پرداخت که زمانی این حلقه را در اختیار داشت. او به رووانیون رفت و این موجود را در مردابهای مرده در نزدیکی موردور گرفتار کرد و او را به عنوان اسیر به تالارهای تراندویل در میرکوود برد، جایی که گندالف از او بازجویی کرد. با این حال گالوم مدتی بعد با کمک اورکهای سائورون فرار کرد.
جنگ حلقه
اسکورت هابیتها
آراگورن به همراه گندالف در بهار ۳۰۱۸ بازگشت و سپس سفر خود را دنبال کرد و زمانی که گندالف متوجه شد نازگولها به دنبال فرودو و حلقه در شایر هستند، او نتوانست کمکی بکند. پس از اینکه فرودو هابیتون را ترک کرد، گیلدور اینگلوریون به آراگورن اطلاع داد که نه نفر به دنبال او هستند و گندالف نیز گم شده است. آراگورن به مسیر خود در جاده بزرگ شرق ادامه داد تا اینکه تام بامبدیل و چهار هابیت از بارو داونز آمدند. او در مقطعی در مسافرخانه پرنسینگ پونی و با نام «استرایدر» با فرودو دیدار کرد. اگرچه در ابتدا هابیتها به او مشکوک بودند، ام بارلیمان باتربر نامهای از گندالف آورد که باعث شد به او اعتماد کنند. آراگورن در آن زمان ۸۷ ساله بود و به اوج زندگی به عنوان تبار سلطنتی نومنوری نزدیک میشد.
پس از یورش به بری، آراگورن هابیتها را از سرزمین بری خارج کرد و از میان باتلاقهای میجواتر عبور کرد. او در آنجا از دور شاهد نبرد گندالف با نازگول در ودرتاپ بود. هنگامی که آنها خودشان به ودرتاپ رسیند، متوجه شدند که پنج نفر از نازگولها آنها را تعقیب کردهاند، و در طول حمله بعدی او با آنها مبارزه کرد. پس از تلاش برای التیام دادن فرودو با آتلاها، او آنها را در سراسر سرزمینهای تنها به سمت ترولشاوها هدایت کرد. آنها با ارباب-الف، گلورفیندل ملاقات کردند که آنها را به سمت فورد بروینن هدایت کرد. هنگامی که نازگولها آنها را گرفتند و الروند یک سیل آزاد کرد، آراگورن و هابیتها آتشی را بر افروختند و نازگولهایی که در ساحل غربی باقی مانده بودند را پاکسازی کردند. سپس او فرودو را تا ریوندل همراهی کرد.
در طول شورای الروند، او خود را به عنوان وارث ایسیلدور به بورومیر معرفی کرد و اسیر کردن گالوم را شرح داد. پس از اینکه الروند تصمیم به نابودی در موردور گرفت، فرودو بار این مسئولیت را بر عهده گرفت. در آنجا، آراگورن تصمیم گرفت به فرودو بپیوندد و از این رو انجمن حلقه را تشکیل داد، که وظیفه داشت فرودو را در نابود کردن حلقه در آتشهای کوه سرنوشت همراهی کند. علاوه بر آراگورن، گندالف و فرودو، این گروه شامل پسرعموهای فرودو یعنی پیپین و مری، و بهترین دوستش ساموایز گامگی، لگولاس الف، گیملی دورف و بورومیر گوندور بود.
قبل از حرکت گروه، تکههای نارسیل دوباره آهنگری شدند و تیغه بازسازی شده آندوریل نام گرفت.
همراهی یاران
آراگورن و گندالف هفتهها برای سفر خود به موردور برنامهریزی کردند. او و گندالف یاران را در امتداد خط کوههای مهآلود به سمت جنوب هدایت کردند. وقتی آنها به هالین رسیدند، آراگورن به دلیل عدم شنیدن هیچ صدایی مشکوک شد و متوجه پرندههای کربین شد که در حال جاسوسی کردن در این سرزمین برای سارومان بود. سپس او گندالف را متقاعد کرد که از قلهی کارادراس عبور کنند. با این حال آنها در حالی که هنوز در پایین کوه بودند در طوفان عجیبی که توسط سائورون ایجاد شده بود گرفتار شدند و مجبور به عقبنشینی شدند. آراگورن همراه با بورومیر، مسیری را در میان برفها ایجاد کردند تا یاران بتوانند فرار کنند.
پس پیشنهاد عبور از موریا، آراگورن با اکراه موافقت کرد و در مبارزه با وارگهایی که در طول شب به آنها حمله کرده بودند کمک کرد. هنگامی که گروه وارد موریا شد، آراگورن عقب ماند و متوجه شد که گولوم در تعقیب آنها است. پس از اینکه آنها در اتاق مزاربول مورد حمله قرار گرفتند، آراگورن با این مهاجمان مبارزه کرد و ارک-سردسته (در فیلمها ترول غار) را کشت. در نبرد گندالف با بالروگ بر روی پل کازادوم که باعث سقوط گندالف شد، آراگورن تبدیل به رهبر یاران شد. او سپس گروه را به سمت لوثلورین هدایت کرد، جایی که او برای آخرین بار از تپه کرین آماروث بازدید کرد. در زمان رفتن، بانو گالادریل به او الفستون را داد.
پس از آن آراگورن و یاران از رودخانه آندوین به سمت آبشار رائوروس حرکت کردند. آراگورن چندین بار سعی کرد گولوم را بگیرد. اگرچه برنامه اولیه او این بود که به سمت گوندور حرکت کند و به مردم آنجا در جنگ کمک کند، اما با از دست رفتن گندالف، او در قبال فرودو احساس مسئولیت میکرد و در مورد انتخاب مسیر تردید داشت.
جدا شدن یاران
پس از عبور از آرگونات، یاران در پارث گالن چادر زدند. فرودو شاهد بود که بورومیر تحت تأثیر حلقه یگانه دیوانه شده است و سعی داشت آن را بگیرد. فرودو حلقه را به دست کرد که او را نامرئی کرد و از بورومیر فرار کرد. فرودو به جایگاه مرتفع آمون هن صعود کرد که از آنجا میتوانست چشم سائورون را ببیند. فرودو این چشم را حس کرد، اما این ارباب تاریکی توسط گندالف سفید پریشان شد.
در همین زمان سایرین مورد حمله اوروک-های سارومان قرار گرفتند و نبردی در گرفت. در طول نبرد، بورومیر در دفاع از مری و پیپین کشته شد و و پیش از مرگش پشیمانی خود در گرفتن حلقه را به آراگورن اعلام کرد. آراگورن و بقیه پس از اینکه فهمیدند فرودو رفته است، تصمیم گرفتند که فرودو و سم را ترک کنند تا مری و پیپین را نجات دهند. لگولاس، گیملی و آراگورن جسد و تجهیزات جنگی بورومیر را در یکی از قایقهای الف گذاشتند و به او ادای کردند. جسد او بر فراز آبشار رائوروس فرستاده شد.
در حالی که فرودو با سم به جستجوی خود ادامه میداند، آراگورن، لگولاس و گیملی به روهان رفتند تا مری و پیپین آزاد کنند که توسط اوروک-های سارومان دستگیر شده بودند.
سه شکارچی
آراگورن تنها در چهار روز از پارث گالن تا روهان دوید. همانطور که آنها به جنگل فنگورن نزدیک شدند، «سه شکارچی» یعنی آراگورن، لگولاس و گیملی با ائومر روبرو شدند که اخیراً یک گروه ارک در منطقه را تعقیب کرده بود. آراگورن از طریق ائومر متوجه شد که ارکهایی که مری و پیپین را ربوده بودند نابود شدهاند اما هابیتها پیدا نشدهاند. او اندوهگین از این ماجرا، لگولاس و گیملی را به محل نبرد هدایت کرد. سرنخها آراگورن را به این باور رساند که هابیتها ممکن است هنوز زنده باشند، و او سه شکارچی را به جنگل فنگورن هدایت کرد. آنها هابیتها را پیدا نکردند، اما گندالف سفید را یافتند که برای ادامه مبارزه خود علیه سائورون احیا شده بود. گندالف به سه شکارچی گفت که هابیتها با انتهای فنگورن هستند و در امانند.
گندالف و سه شکارچی با هم به ادوراس سفر کردند، جایی که گندالف تئودن را از افسون سارومان آزاد کرد و به او کمک کرد تا روهیریم را علیه سارومان سازماندهی کند. او با تئودن متحد شد و پناهندگان را به هلمز دیپ هدایت کرد.
آراگورن، لگولاس و گیملی سپس به مردم روهان در نبرد هورنبورگ کمک کردند. در این نبرد آنها به طور قطعی ارتش سارومان را شکست دادند. پس از آن، آراگورن با گندالف به آیزنگارد رفت، اما آنجا را به دلیل اقدام انتها ویرانه یافت. آراگورن با حضور سایر همراهنش یک مذاکره نهایی با سارومان کرد. سارومان سعی کرد تئودن را به میل خود جذب کند و در ابتدا این پادشاه تقریباً تحت تأثیر قرار گرفت، اما با تسلط بر اراده خود از پیوستن به سارومان خودداری کرد. سارومان همچنین تلاش کرد تا گندالف را تحت تأثیر قرار دهد، اما در این کار نیز شکست خورد، و حتی به همین دلیل گندالف به همتای خود فرصت بخشش داد. سارومان به دلیل غرورش از توبه کردن خودداری کرد و به این ترتیب گندالف عصای سارومان را شکست و او را از محفل جادوگران و شورای سفید اخراج کرد. پس از خزیدن سارومان، در حالی که گندالف و دیگران در حال رفتن بودند، گریما پالانتیر اورتانک را به سمت او پرتاب کرد. با این حال گریما نتوانست تصمیم بگیرد که بیشتر از سارومان متنفر است یا گندالف، و به این ترتیب به نبرد هورنبورگ و نبرد ایزنگارد پایان داد. گندالف پالانتیر را در اختیار آراگورن قرار داد.
وقتی آراگورن به هلمز دیپ بازگشت، تصمیم گرفت سائورون را بیرون بکشد و از پالانتیر استفاده کرد تا خودش و اندوریل را به این ارباب تاریکی نشان دهد. او پس از یک مبارزه طولانی با تاریکی، این سنگ را به اراده خود واداشت. با این حال، این امر باعث شد که سائورون به سرعت نیروهایش برای حمله به میناس تیریث بفرستد.
بازگشت پادشاه
آراگورن برای دفاع از شهر، مسیرهای مرده را طی کرد و مردگان دانهارو که مدیون به وارث ایسیلدور بودند را احضار کرد. ایسیلدور و مالبث پیشگو پیشبینی کرده بودند که مردگان یک بار دیگر برای پرداخت بدهی خود به خاطر خیانت به گوندور احضار میشوند. با کمک آنها کورسرهای اومبر در نبرد پلاگیر شکست خوردند.
آراگورن به همراه نیروی کوچکی از تکاوران، و گروه بزرگی از انسانها و سربازان مناطق جنوبی، از آندوین به سمت میناس تیریت حرکت کردند. هنگامی که آنها به نبرد میدانهای پلنور رسیدند، آراگورن نشانی را که آرون برای او ساخته بود را باز کرد. با کمک نیروهای جنوبی، ارتش گوندور و روهان با هم متحد شدند و ارتش سائورون را شکست دادند.
مباشر دنتور دوم اعلام کرد که در برابر یکی از نوادگان ایسیلدور سر تعظیم فرود نمیآورد و در طول نبرد با ناامیدی خود را تا حد مرگ سوزاند. پیروزی نهایی آراگورن فارامیر، آخرین وارث دنتور، ائووین و مری را شفا داد که با هم پادشاه جادوگر و بسیاری دیگر را کشتند. این امر باعث شد تا فارامیر او را به عنوان وارث تاج و تخت به رسمیت بشناسد. تواضع و از خود گذشتگی او قلب ساکنان پایتخت گوندور را نیز جلب کرد. علاوه بر این، تواناییهای شفابخشی آراگورن برای مردم گوندور نشانهای از هویت پادشاه واقعی آنها بود. مردم در همان شب از او به عنوان پادشاه استقبال کردند.
کاپیتان غرب
آراگورن سپس طبق توصیه گاندالف و الروند ارتش غرب را به موردور هدایت کرد تا توجه سائورون را از فرودو و سم منحرف کند. آنها شروع به راهپیمایی به سمت شمال در امتداد جاده شمالی ایثیلین کردند و آراگورن در یک زد و خورد با تعدادی از اورکها و ایسترلینگها پیروز شد. پیش از موردور آنها به صحرا رسیدند و آراگورن به کسانی که از این تقابل میترسیدند اجازهی خروج داد تا کایر آندروس را پس بگیرند. سپس ارتش غرب به دروازه سیاه رسید و آراگورن به همراه گندالف، ائومر، ایمراهیل، پیپین، لگولاس و گیملی به سمت آن رفتند و از سائورون خواستند که بیرون آید. سپس ارتش غرب توسط نیروهای سائورون که ارتش عظیمی از اورکها و انسانها بود محاصره شد. آراگورن ارتش غرب را به صورت تدافعی بر روی دو تپه سرباره ترتیب داد و نبرد در دروازه سیاه آغاز شد.
پس از نابودی حلقه و شکست سائورون، آراگورن رهبری پاکسازی اورکهای نهایی در موردور، آزادی بردگان نورن و شفای نیروها را بر عهده گرفت.
به عنوان پادشاه گاندور و آرنور
پس از شکست سائورون، آراگورن به عنوان پادشاه السار تاجگذاری کرد، نامی که توسط گالادریل به او داده شد. او بیست و ششمین پادشاه آرنور، سی و پنجمین پادشاه گاندور، و اولین پادشاه عالی پادشاهی متحده شد، اگرچه چندین سال طول کشید تا قدرت او دوباره در آرنور تثبیت شود. سلسهی او خاندان تلکونتار نامیده شد. آراگورن مدت کوتاهی پس از آن با آرون ازدواج کرد و تا سال ۱۲۰ عصر چهارم بر پادشاهی گاندور و آرنور حکومت کرد. سلطنت او با هماهنگی و شکوفایی زیاد در گاندور و آرنور و با تجدید همکاری و ارتباط میان انسانها، الفها و دورفها همراه بود که پس از جنگ تقویت شده بود. آراگورن نیروهای پادشاهی متحده را در لشکرکشیهای نظامی علیه برخی از ایسترلینگها و هارادریم رهبری کرد و حکومت خود را بر تمام سرزمینهایی که گاندور که در قرنهای گذشته از دست داده بود، دوباره برقرار کرد.
آراگورن در طول تاجگذاری خود سوگند الندیل را یاد کرد: «از دریای بزرگ به سرزمین میانه آمدهام. در این مکان من پایدار خواهم ماند و وارثانم تا پایان جهان.»
مرگ و پایان سلطنت
هنگامی که در سال ۱۲۰ عصر چهارم، پادشاه السار متوجه شد که روزهای او به پایان رسیده است، او به منزلگاه پادشاهان در خیابان سکوت رفت. او با پسرش الداریون و دخترانش خداحافظی کرد و تاج و عصای خود را به الداریون داد. آرون تا زمان مرگ در کنار آراگورن باقی ماند. یک سال پس از مرگ آراگورن، آرون در لوتلورین با قلبی شکسته درگذشت. الداریون سلطنت خود را به عنوان دومین پادشاه پادشاهی متحده پس از مرگ پدرش آغاز کرد.