ائارندیل
Eärendil
نامهای دیگر
عنوانها
تولد
حکومت
قلمروها
همسر
سلاح
نژاد
تمدن
ائارندیل (Eärendil) یک دریانورد نیمه الف بزرگ بود که به والینور سفر کرد و در پایان عصر اول ستارهای را بر فراز آسمان حمل کرد. اعمال او قرنها پیش در میان الفها پیشگویی شده بود.
او پدر الروس اولین پادشاه نومنور، و الروند ارباب ریوندل و یک شخصیت مهم در عصر دوم و سوم بود.
ائارندیل اولین شخصیت اصلی در اساطیر تالکین بوده است و نام و هدف او از سینوولف در شعر کریست الهام گرفته شده است. داستان ائارندیل در سیلماریلیون آمده است، اما شخصیتهای زیادی در سرتاسر ارباب حلقهها به او اشاره کردهاند.
بیوگرافی ائارندیل
ائارندیل پسر نیمه الف توور و پرنسس ادریل، دختر تورگون بود. او در سال ۵۰۳ عصر اول به دنیا آمد و در گوندولین بزرگ شد. در سن هفت سالگی، او و والدینش از سقوط گوندولین فرار کردند و پس از آن در منطقه آرورنین زندگی کردند. در سال ۵۲۵ ائارندیل با الوینگ دختر پادشاه دیور ازدواج کرد. دو سال بعد، الروس و الروند به عنوان فرزندانشان به دنیا آمدند و ائارندیل سفر خود را برای جستجوی توور و ادریل که قبلاً بر فراز دریا حرکت کرده بودند آغاز کرد. برای این منظور ائارندیل با کمک سیردان، کشتیای به نام وینگیولت را ساخت.
در این مقطع، الوینگ یک سیلماریل را در اختیار داشت که قبلا برن آن را از مورگوت گرفته بود. این خبر به پسران باقیمانده فینور رسید و آنها به مردم ساکن آرورنین حمله کردند و بیشتر آنها را کشتند. سیردان و گیل-گالاد کشتیهایی را به کمک آنها فرستادند، اما دیگر خیلی دیر شده بود. الوینگ برای جلوگیری از دستگیری، خود را به همراه سیلماریل به دریا انداخت و پسران جوانش را پشت سر گذاشت.
با شنیدن این تراژدی، ائارندیل به دنبال والینور رفت و او و الوینگ سرانجام به آنجا راه یافتند. بنابراین ائارندیل اولین فرد در میان فانیان بود که پا به والینور گذاشت. سپس ائارندیل به نزد والار رفت و از آنها کمک خواست که به انسانها و الفهای سرزمین میانه در مبارزه با مورگوت کمک کنند. والار نیز این درخواست را پذیرفت.
از آنجایی که ائارندیل این کار را از طرف انسانها و الفها و نه به خاطر خودش انجام داده بود، مانوه از اجرای مجازات مرگی که مقرر بود خودداری کرد. و از آنجایی که ائارندیل و الوینگ هر دو از نسل الفها و انسانها بودند، مانوه به آنها و فرزندانشان این هدیه را داد تا انتخاب کنند که به کدام نژاد بپیوندند. الوینگ انتخاب کرد که یکی از الفها باشد و ائارندیل نیز ترجیح میداد یکی از انسانها باشد، اما به خاطر همسرش الفها را انتخاب کرد.
والار که به درخواست ائارندیل گوش داد، در طول جنگ خشم با یک ارتش قدرتمند به سرزمین میانه رفت و مورگوت را سرنگون کرد و به بند کشید. ائارندیل نیز در این نبرد شرکت کرد. در واقع با ضربه او بود که آنکالاگون سیاه، بزرگترین اژدهای بالدار مورگوت کشته شد. سرنوشت ائارندیل این بود که برای همیشه اقیانوس بزرگ را با سیلماریل بپیماید و از خورشید و ماه محافظت کند.
در پیشگویی دوم ماندوس، گفته شده است که ائارندیل به عشق خورشید و ماه که ملکور آنها را محو خواهد کرد، از آسمان باز میگردد و در داگور داگورات میجنگد.