فرودو بگینز
Frodo Baggins
نامهای دیگر
عنوانها
تاریخ تولد
حکومت
سلاح
نژاد
تمدن
بازیگر
فرودو بگینز (Frodo Baggins) پسر دروگو بگینز و یک هابیت شایر در اواخر عصر سوم بود. معمولا او به عنوان مشهورترین شخصیت تالکین شناخته میشود که این ناشی از نقش اصلی او در جستجوی حلقه و حمل کردن حلقه یگانه تا کوه هلاکت است. او بهترین دوست باغبانش، سموایز گامگی، و یکی از سه هابیتی بود که در پایان عصر سوم از سرزمین میانه به سمت غرب دریانوردی کرد.
بیوگرافی فرودو بگینز
دوران کودکی
بیشتر دوران جوانی فرودو در براندی هال در باکلند سپری شد که خانه اجدادی خانواده برندیباک از جمله مادرش (پریمولا برندیباک) بود. فرودو که بهعنوان یک حقهباز شناخته میشد، با مریادوک (مری) برندیباک و پرگرین (پیپین) دوست بود و هر جا که میرفتند دردسر ایجاد میکردند. آنها اغلب قارچها را از مزرعه کشاورز ماگوت بامفورلنگ میدزدیدند.
در ۲۹۸۰ عصر سوم، زمانی که فرودو تنها ۱۲ سال داشت، والدینش در یک حادثه قایق سواری در رودخانه براندی واین غرق شدند. فرودو که تنها فرزندشان بود، در براندی هال ماند تا اینکه «عموی» ۹۹ سالهاش بیلبو او را در سال ۲۹۸۹ به فرزندی پذیرفت.
این دو در سالهای بعد بسیار به هم نزدیک شدند. فرودو همانند پسر بیلبو رفتار میکرد و در این مدت بسیاری از زبان الفی و همچنین بسیاری از افسانههای سرزمین میانه را آموخت. آنها همچنین یک سنت هفتگی داشتند که با هم سفرهای طولانی میرفتند. این دو همچنین روز تولد مشترکی داشتند که ۲۲ سپتامبر بود. زمانی که فرودو به سی و سه سالگی رسید و بیلبو به سن قابل توجه ۱۱۱ سالگی رسید، جشنی با شکوه و ویژه برای آنها برگزار شد.
بیلبو یک سخنرانی به یاد ماندنی را در این جشن داشت که همراه با یک شوخی با حلقه بود که گندالف به سرعت واکنش نشان داد و از چوب خود برای ایجاد یک فلاش کورکننده استفاده کرد. پس از آن هابیتها در مهمانی گیج و ناراضی شدند و بیلبو دیگر هرگز در شایر دیده نشد.
بیلبو قبل از سفر خود به ریوندل، توسط گندالف متقاعد شد تا داوطلبانه حلقه یگانه را تسلیم کند. بیلبو آن را روی شومینه با یادداشتی برای فرودو گذاشت و او را به حامل بعدی حلقه تبدیل کرد.
بلوغ و مهاجرت از شایر
پس از پایان مهمانی، فرودو به خانه بازگشت و متوجه شد که او اکنون استاد بگ اند و دریافتکننده حلقه جادویی بیلبو است. گندالف که بیشتر در مورد منشأ، قدرت و هدف حلقه کنجکاو بود (اما هنوز باور نداشت که حلقه یگانه است)، به هابیت جوان توصیه کرد که از حلقه استفاده نکند. فرودو تا هفده سال بعد به درخواست این جادوگر عمل کرد و حلقه را در مکانی امن پنهان کرد. با این حال، در ۱۲ آوریل ۳۰۱۸، گندالف به بگ اند بازگشت و به فرودو هشدار داد که این حلقه در واقع حلقه یگانه است که ارباب تاریکی سائورون برای حکومت بر سرزمین میانه به آن نیاز دارد. گندالف که متوجه شد سائورون به دنبال حلقه است، به هابیت توصیه کرد که مخفیانه سفر بیلبو به ریوندل را دنبال کند.
او خانه خود را فروخت و در ۲۳ سپتامبر ۳۰۱۸، روز بعد از پنجاهمین سالگرد تولدش از بگ اند خارج شد و سم و پیپین را نیز با خود برد. آنها صبح زود به سمت بری رفتند. رفتن آنها به موقع بود، زیرا قدرتمندترین خادمان سائورون یعنی سواران سیاه وارد شایر شده بودند و به دنبال هابیتی به نام بگینز میگشتند.
به بری
فرودو نزدیک بود توسط یک سوار سیاه در جاده دستگیر شود، اما توسط گیلدور اینگلوریون نجات یافت و از او راهنمایی خواست. فرودو و سم با ترک جادهها برای عبور از کشور، به مزرعه کشاورز ماگوت رسیدند که به آنها کمک کرد تا از سواران سیاه فرار کنند. فرودو به محض ورود به کریک هالو متوجه شد که مری و پیپین از قبل از سفر «مخفی» او مطلع بودند. از این رو او چارهای جز آوردن این دو جوان با خود نداشت. آنها در مسیر خود با مشکلات دیگری مواجه شدند، اما در مقاطع مختلف توسط بید پیر، بارو-وایتها، و دو بار توسط تام بامبدیل نجات یافتند.
استرایدر
در شهر بری، هابیتها در یک مسافرخانه قدیمی اقامت کردند. فرودو تحت نام آقای آندرهیل تلاش کرد تا حد ممکن کمترین سوء ظن را ایجاد کند. فرودو وقتی متوجه مردی با شنل مرموز شد که در سایهها نشسته است، از بارلیمان باتربر مهماندار پرسید که آن مرد کیست؟ که پارتبر گفت تکاوری به نام استرایدر است.
در آن شب، سواران سیاه به بری رسیدند و در جستجوی فرودو و حلقه یگانه به مسافرخانه حمله کردند، اما استرایدر به موقع توانست هابیتها را از آنها پنهان کند. استرایدر پس از جلب اعتماد آنها، خود را بهعنوان آراگورن معرفی کرد و به آنها نیز سرگذشت سواران سیاه را توضیح داد. استریدر با اسبی به نام بیل که هابیتها در بری به دست آورده بودند، فرودو و همراهانش را هدایت کرد. آراگورن راهنمای آنها به ریوندل شد و آنها را از میان باتلاقهای میج واتر و به تپه ودرتاپ عبور داد.
ودرتاپ
در شب ششم اکتبر، هابیتها توسط پنج فرد از نه سواره در ودرتاپ مورد حمله قرار گرفتند. فرودو در حضور نازگولها اشتباهی کرد و حلقه را به دست کرد. او با کشیدن شمشیرش و استناد به نام یکی از والاها یعنی البرت گیلتونیل تلاش کرد تا در برابرشان مقاومت کند. متأسفانه رهبر نازگول یعنی پادشاه جادوگر آنگمار با چاقوی مورگول به شانه فرودو ضربه زد. اگر این ضربه به قلب او میخورد، فرودو نیز مثل نازگولها میشد. با حضور آراگورن و مهارت رزمی او سوارهها رانده شدند.
اگرچه آراگورن شفا دهنده ماهری بود، اما نتوانست زخم فرودو را التیام بخشد. تکهای از تیغه در گوشت فرودو باقی مانده بود و به سمت قلب فرودو حرکت میکرد. فرودو نزدیک به مرگ بود که توسط گلورفیندل، یک الف الرد نجات یافت. آنها توسط نازگول کشف شدند و مورد تعقیب قرار گرفتند. گلرفیندل فرودو را به سرعت به فورد بروینن، در ورودی دره ریوندل برد. هنگامی که آنها از رودخانه بروینن عبور کردند، نه سواره پشت سرشان بودند که از فرودو خواستند حلقه را واگذار کند، اما فرودو نپذیرفت. پس از آن سوارهها وارد رودخانه شدند و در سیلابی که الروند فراخوانده بود، شسته شدند.
فرودو سرانجام توسط الروند در ریوندل شفا یافت، او میدانست که این زخم در نهایت او را رها نمیکند چرا که زخمی روحی و جسمی بود. در ۲۴ اکتبر ۳۰۱۸، فرودو در ریوندل بیدار شد و دوباره به بیلبو، گندالف، آراگورن، سم، مری و پیپین ملحق شد. اگرچه الروند زخم او را التیام داده بود، اما تا زمانی که در سرزمین میانه زندگی میکرد، این زخم سالانه او را آزار میداد.
ماموریت حلقه
...
پایان جنگ
پس از بهبودی در میدان کورمالن و تاجگذاری آراگورن به عنوان پادشاه السار، فرودو، سم، مری و پیپین همگی به شایر بازگشتند. پس از رسیدن، آنها شایر را تحت کنترل یک شارکی (که بعدا مشخص شد سارومان است) یافتند. سارومان از بگ اند بر شایر حکومت میکرد، اگرچه بعدا توسط گریما به قتل رسید. فرودو، سم، مری و پیپین، با این حال شروع به جمعآوری تمام مراقبان و مردم شهر شایر کردند و در نبرد بایواتر موفق به شکست دادن روفیان سارومان شدند.
فرودو مستقیما در این جنگ شرکت نداشت. در عوض او مطمئن شد تا به هیچ هابیت یا روفین تسلیمشدهای آسیب نرسد.
پایان دوران سوم
پس از پاکسازی شایر و پایان جنگ حلقه در نوامبر، فرودو به عنوان معاون شهردار شایر مشغول به کار شد. او در مدت شش ماه به بازسازی شایر کمک کرد، اما خیلی زود متوجه شد که هنوز زخمهایش را باید به دوش بکشد. در اول ماه می سال ۳۰۲۰ عصر سوم، فرودو در مراسم عروسی بهترین دوستش سم و همسرش رزی کاتن شرکت کرد و همراه با او در بگ اند نقل مکان کرد. در اواسط همان سال، فرودو از سمت خود به عنوان معاون شهردار کنار رفت تا برای بهبودی از زخمها به ویل ویتفوت بازگردد.
در آخرین روزهای زندگی خود در سرزمین میانه، او سعی کرد تا حد امکان در صلح و آرامش زندگی کند. فرودو هنوز از زخم شانهاش ناراحت بود، زخمی که در هر سالگرد حمله در ودرتاپ باعث دردش میشد. در ۱۳ مارس سال ۳۰۲۱ دوباره بیماری او شدت پیدا کرد. در حالی که او با سم و رزی زندگی میکرد، دوازده روز بعد شاهد تولد بزرگترین دختر آنها یعنی النور بود.
در ۲۲ سپتامبر ۳۰۲۱ و در ۵۳ سالگی، فرودو به بیلبو، گاندالف، الروند و گالادریل در بندرگاههای خاکستری پیوست. به او اجازه داده شد که از طریق دریا به سرزمینهای نامیرا برود، زیرا او یک حلقهدار بود. او امید داشت که بتواند آسیب روحی خود را که ناشی از حمل حلقه بود، التیام بخشد.
عصر چهارم
در عصر چهارم، فرودو روزهای خود را در یک دوره تأمل سپری کرد و تلاش کرد جایگاه خود را در آردا درک کند، زیرا فرصتی به او داده شد تا از آسیبی که به دلیل تلاش در طول جنگ حلقه به او وارد شده بود، شفا یابد.
در سال ۶۱ عصر چهارم، سموایز گمجی، حامل حلقه و دوست صمیمی او دوباره به فرودو در سرزمینهای نامیرا ملحق شد. در این مقطع، فرودو ۱۱۳ ساله بود و همراه با دوستانش بقیه روزهایشان را در آرامش سپری میکردند.