بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

ثورین دوم

اشتراک‌گذاری

ثورین دوم

Thorin II

ثورین دوم - ارباب حلقه‌ها

نام‌های دیگر

سپر بلوط

عنوان‌ها

پادشاه مردمان دورین
پادشاه زیر کوه (مختصر)

تولد

۲۷۴۶ عصر سوم

حکومت

۲۸۵۰ - ۲۹۴۱ عصر سوم

مرگ

۲۳ نوامبر ۲۹۴۱ عصر سوم (۱۹۵ ساله)

قلمروها

کوهستان آبی، دونلند، کوه تنها

همسر

هرگز ازدواج نکرد

سن

۱۹۵

سلاح

اورکریست، تبر

نژاد

تمدن

مردمان دورین، خاندان دورین

بازیگر

ریچارد آرمیتج

ثورین دوم (Thorin II) ملقب به سپر بلوط که سرانجام با نام پادشاه زیر کوهستان یا پادشاه کوهستان شناخته شد، پسر ثرین دوم، برادر بزرگتر فرین و دیس، نوه پادشاه ثرور و عموی فیلی و کیلی بود. ثورین بیشتر به خاطر رهبری گروهی به منظور پس گرفتن پادشاهی گمگشده کوهستان از اسماگ، و همین طور برای رهبری اتحادی از انسان‌ها، دورف‌ها و الف‌ها در نبرد پنج ارتش شناخته می‌شود.

بیوگرافی ثورین دوم

اوایل زندگی

ثورین دوم در سال ۲۷۴۵ عصر سوم از شاهزاده دورف یعنی ثرین دوم در شهر کوه تنها متولد شد. در اوایل جوانی، ثورین و دیگر دورف‌های کوه تنها به واسطه اژدهای اسماگ در سال ۲۷۷۰ عصر سوم مجبور به فرار شدند. ثورین در حالی که در تبعید بود، به سرعت به یک جنگجوی توانا تبدیل شد. او این موضوع را در نبرد آزان‌البیزار در نزدیکی موریا و در سال ۲۷۹۹ نشان داد. او با یکی از ارتش‌های دورف در زیر دروازه شرقی موریا جنگید و در نقطه‌ای از این نبرد، سپر او شکست و او از یک شاخه‌ی درخت بلوط به عنوان سپر استفاده کرد. از این رو لقب «سپر بلوط» به او داده شد که حتی تا زمان مرگ با او باقی ماند.

ثورین پس از ناپدید شدن پدرش و مرگش در سیاهچال‌های دول گولدور، در ۲۸۵۰ به پادشاه در تبعید مردمان دورین شد.

ماموریت کوه تنها

در سال ۲۹۴۱ عصر سوم، گندالف خاکستری ثورین را در روستای بری یافت و طرحی را برای بازپس‌گیری کوه تنها به اجرا گذاشت. او نقشه و کلیدی را به تورین داد که قبل از مرگش از ثرین در دول گولدور دریافت کرده بود. سپس تورین گروهی متشکل از دوازده دورف را به دیدار بیلبو بگینز برد تا او را به عنوان یک سارق برای ماموریت خود استخدام کند. تورین قصد داشت به کوه تنها نفوذ کند و گنج را از اسماگ پس بگیرد.

دورف‌ها، بیلبو و گندالف در سفر خود به کوه تنها با خطرات زیادی روبرو شدند و از ترول‌ها، اورک‌ها، وارگ‌ها و عنکبوت‌ها جان سالم به در بردند. او شمشیر افسانه‌ای اورکریست را در یک انبار ترول به همراه شمشیر گلمدرینگ پیدا کرد. در ریوندل، این گروه استراحتی کرد و الروند حروف ماه را روی نقشه ثرور ترجمه کرد. تورین و گروهش در طول سفر خود از میرک‌وود عبور کردند و با عنکبوت‌هایی برخورد کردند و بعدا توسط تراندوئیل، پادشاه الف زندانی شدند. آن‌ها در داخل بشکه‌هایی فرار کردند و به شهر لیک-تاون رفتند.

تورین و گروهش با استقبال گرم مردم لیک-تاون مواجه شدند و او با عنوان بازگشت پادشاه زیر کوه مورد استقبال قرار گرفت. آنها به زودی به کوه تنها رسیدند و دورف‌ها بیلبو را به داخل فرستادند که با اسماگ تازه بیدار شده صحبت کرد. اسماگ خشمگین که متوجه شده بود انسان‌های لیک-تاون به این مهاجمان کمک کرده‌اند، برای انتقام به سمت لیک-تاون پرواز کرد. در آنجا این اژدها توسط بارد کماندار کشته شد و تیر سیاه او نقطه‌ای در سینه چپ اسماگ را سوراخ کرد.

پس از مرگ اسماگ، مردم لیک‌تاون از تورین سهمی از گنج خواستند، و این را غرامتی برای تخریب خانه‌هایشان می‌دانستند، و همین طور اینکه اسماگ توسط مردی از لیک-تاون کشته شده بود. ثورین پس از بازیابی ثروت خانواده‌اش غرق در طمع بود و همین طور از حضور تراندوئیل خشمگین شده بود. از این رو او حاضر نشد بخشی از گنج را به اشتراک بگذارد. در عوض، او کلاغی را فرستاد تا از خویشاوندش یعنی داین پاآهنی کمک بگیرد، کسی که نیروهایی از سربازان دورف را برای ایمن‌سازی شهر کوهستانی بازپس گرفته شده فرستاد. در همین حین، ثورین همراهانش را ملزم به جستجوی سنگ آرکن در گنجینه کرد و به بیلبو برای شجاعتش یک پیراهن میثریل هدیه داد. با این حال، بیلبو قبلا سنگ آرکن را پیدا کرده بود و آن را مخفیانه برای بارد و تراندوئیل برده بود تا از آن به عنوان پیشخوان معامله استفاده کنند. هنگامی که ثورین از این موضوع مطلع شد خشمگین شد و همراه سابق خود را به عنوان یک خائن محکوم کرد.

ثورین دوم
تورین در بستر مرگ در کنار بیلبو و گندالف، اثر دارل سویت

درگیری فزاینده‌ای بر سر گنج بین دورف‌ها، الف‌ها و انسان‌ها شکل گرفت که احتمالا منجر به خونریزی شد. این درگیری ناگهان با نزدیک شدن ارتش‌های گابلین و وارگ‌ها متوقف شد، بنابراین آن‌ها برای شکست دادن دشمنان مشترک خود متحد شدند. ثورین با پنج ارتش این نبرد را رهبری کرد که قدرت او را به عنوان یک رهبر ثابت کرد. او شجاعانه جنگید اما در این نبرد به شدت مجروح شد و از بیورن خواست که او را به مکان امنی ببرد.

او قبل از مرگش با بیلبو صلح کرد و به ستایش شجاعت و شخصیت خوب این هابیت پرداخت و از سخنان تندش عذرخواهی کرد، زیرا حالا انگیزه‌های خیرخواهانه رفیقش را درک کرده بود.

صفحات دیگر