ویکی هری پاتر

هری پاتر

اشتراک‌گذاری

هری پاتر

Harry Potter

هری پاتر - هری پاتر

تولد

۳۱ جولای ۱۹۸۰
بریتانیا، انگلستان، وست کانتری

وضعیت خونی

ملیت

انگلیسی

لقب‌ها

پسری که زنده ماند
برگزیده
پسری که دروغ گفت
پاتی

عنوان‌ها

قهرمان ترایویزارد
سیکر
کاپیتان کوییدیچ
ارباب مرگ

نژاد

انسان

جنسیت

مذکر

خانواده

جیمز پاتر اول (پدر)
لیلی پاتر (مادر)
جینی ویزلی (همسر)
جیمز پاتر دوم (پسر)
آلبوس پاتر (پسر)
لیلی پاتر (دختر)

رابطه عاشقانه

چو چنگ (معشوقه سابق)
جینی ویزلی (همسر)

بوگارت

دیمنتور

چوب جادو

هالی، پر ققنوس
واین، قلب اژدها (موقتی)
بلکتورن، هسته ناشناخته (موقتی)
هوتورن، موی تک‌شاخ (موقتی)
الدر، موی دسترال (موقتی)

پاترونوس

گوزن

پیشه

رئیس دفتر اروور (قبلا)
سخنران مهمان دفاع در برابر هنرهای تاریک
رئیس دپارتمان مجری قوانین جادویی

گروه

گریفیندور

هری جیمز پاتر (Harry Potter) متولد ۳۱ جولای ۱۹۸۰، جادوگر دورگه انگلیسی، و یکی از مشهورترین جادوگران دوران مدرن بود. او تنها فرزند و پسر جیمز و لیلی پاتر بود که هر دو از اعضای اصلی محفل ققنوس بودند. تولد هری تحت تاثیر یک پیشگویی قرار گرفت و در این پیشگویی گفته شده بود که او یا نویل لانگ‌باتم قدرت غلبه بر لرد ولدمورت را دارند. پس از آن که گزارش این پیشگویی به طور ناقص به گوش ولدمورت رسید، هری به دلیل شباهت‌های زیادی که با این لرد تاریکی داشت به عنوان هدف انتخاب شد. همین موضوع باعث شد تا خانواده پاتر پنهان شوند. زمانی که هری یک سال و سه ماهه بود، ولدمورت اولین تلاش ناموفق خود را برای دور زدن این پیشگویی انجام داد؛ او پدر و مادر هری را که سعی داشتند از هری محافظت کنند به قتل رساند، اما اقدامش برای کشتن هری منجر به اولین سقوط خودش شد. این سقوط پایان اولین جنگ جادوگران بود و از آن پس هری با عنوان «پسری که زنده ماند» شناخته شد، چرا که او تنها بازمانده نفرین کشنده بود.

به دنبال فداکاری عاشقانه لیلی، پسر یتیم او تحت سرپرستی تنها خویشاوند باقی مانده او یعنی خاله پتونیا دورسلی، که یک ماگل بود، قرار گرفت. هری همچنین به دلیل افسون پیوند خونی که آلبوس دامبلدور روی او قرار داده بود از تهدید لرد ولدمورت محافظت می‌شد. این افسون قدرتمند او را تا رسیدن به سن بلوغ محافظت کرد. از آنجایی که پتونیا از خواهرش و هدایای جادویی او کینه به دل داشت، هری اغلب مورد آزار و بی‌توجهی قرار می‌گرفت.

هری در یازدهمین سالگرد تولد خود، از طریق روبیوس هاگرید مطلع شد که یک جادوگر است. او از سال ۱۹۹۱ تحصیل در مدرسه جادوگری هاگوارتز را شروع کرد. کلاه مرتب‌سازی ابتدا قصد داشت هری را در دسته اسلیترین قرار دهد، اما با خواهش هری، این کلاه جادوگر جوان را در گروه گریفیندور قرار داد. هری در مدرسه با رون ویزلی و هرماینی گرنجر آشنا شد و این دو به بهترین دوستان او تبدیل شدند. او بعدها به جوان‌ترین بازیکن سیکر کوییدیچ تبدیل شد و در نهایت در سال ششم به کاپیتان تیم کوییدیچ گریفیندور تبدیل شد و دو جام را کسب کرد. او حتی در سال‌های ابتدایی حضورش در هاگوارتز اقدامات قابل توجهی انجام داد که منجر به شناخته شدن بیشتر او شد، از جمله محافظت از سنگ جادو در برابر ولدمورت، نجات دادن خواهر رون یعنی جینی ویزلی، حل کردن رمز و راز تالار اسرار، کشتن باسیلیسک سالازار اسلیترین، و جادو کردن یک گوزن پاترونوس. هری در چهارمین سال حضورش برنده مسابقات ترایویزارد شد، اگرچه این رقابت با مرگ غم‌انگیز سدریک دیگوری و بازگشت لرد ولدمورت به پایان رسید. در طول سال تحصیلی بعدی، هری با اکراه ارتش دامبلدور را آموزش و هدایت کرد. او همچنین در نبرد دپارتمان اسرار شرکت داشت و در طی آن پدرخوانده خود یعنی سیریوس بلک را از دست داد.

هری در بسیاری از نبردهای جنگ دوم جادوگری نقش بسزایی داشت. او به همراه رون و هرماینی موفق به شکار و نابود کردن هورکراکس‌های ولدمورت شد. در طول نبرد هاگوارتز، هری شخصا شاهد مرگ سوروس اسنیپ و فرد ویزلی بود و همچنین پی برد که بسیاری از افراد دیگر مثل ریموس لوپین، نیمفدورا تونکس، و کالین کریوی هم در جنگ سقوط کرده‌اند. او با ولدمورت روبرو شد و تقریبا جان خودش را فدا کرد، چرا که می‌دانست انجام این کار تنها راه نابودی تکه‌های روح ولدمورت در درون او است. پس از آن که ولدمورت در لیمبو و جنگل تاریک هری را نفرین کرد، آلبوس دامبلدور اطلاعاتی از پیشینه‌ی این لرد تاریکی به هری داد. هری از میان زندگی و «حرکت»، زندگی را انتخاب کرد. بعد از بیدار شدن هری، او در مقابل ولدمورت قرار گرفت و یک بار برای همیشه او را شکست داد.

همچنین هری به عنوان تنها ارباب مرگ شناخته شد، چرا که او تنها در سن هفده سالگی سه یادگار مرگب را متحد کرده بود.

پس از پایان جنگ، هری تبدیل به یک اروور شد و به ترمیم و انقلاب وزارت جادو کمک کرد. در مقطعی او با جینی ویزلی ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد: جیمز سیریوس (نام‌گذاری به افتخار پدر و پدرخوانده‌اش)، آلبوس سیوروس (نام‌گذاری به افتخار آلبوس دامبلدور و سیوروس اسنیپ) و لیلی لونا (نام‌گذاری به افتخار مادرش و لونا لاوگود). او همچنین پدرخوانده ادوارد تدی ریموس لوپین نامیده شد. در سال ۲۰۰۷ هری در ۲۶ سالگی به ریاست دفتر اروور ترفیع پیدا کرد و گاهی سخنرانی‌هایی پیرامون دفاع در برابر هنرهای تاریک را در هاگوارتز انجام می‌داد. او بعدها در تابستان سال ۲۰۲۰ به رئیس دپارتمان اجرای قوانین جادویی تبدیل شد.

شخصیت و خصوصیات

هری فردی شجاع، وفادار و از خودگذشته بود که از شخصیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود. او به میل خودش مرگ خود را باور داشت، زیرا معتقد بود که این تنها راه شکست دادن لرد تاریکی است. هری برای کمک به دیگران، به ویژه عزیزانش ریسک زیادی را متحمل می‌شد. این واقعیت که او قادر به دفع نفرین ایمپریس بود نشان می‌دهد که او احساس قوی و غیرمعمولی نسبت به خودش و اخلاقیاتش داشته است.

هری همیشه آماده بود تا منافع دوستانش را در اولویت قرار دهد، و وقتی او به رابطه‌ی خودش با جینی ویزلی پایان داد، این کار را به دلیل نگرانی‌اش برای امنیت جینی انجام داد. میزان اعتمادی که هری به دوستانش داشت آنقدر زیاد بود که او هرگز حاضر نشد خیال کند که یکی از آن‌ها به نفع ولدمورت به او خیانت کنند. این در حالی بود که هری فردی (پیتر پتی‌گرو) را می‌شناخت که به نزدیک‌ترین دوستانش خیانت کرده بود.

احساس او نسبت به عزیزانش به اندازه‌ای قوی بود که در صورت آسیب رسیدن به هر یک از آن‌ها رفتاری خشونت آمیز از او سر بزند. زمانی که پدرخوانده‌اش توسط بلاتریکس لسترنج کشته شد، هری با عصبانیت و اندوه بسیار به او حمله کرد و سعی کرد از نفرین شکنجه‌کننده بر روی او استفاده کند. او همچنین پس از قتل دامبلدور، به سوروس اسنیپ حمله کرد. در واقع اسنیپ و بلاتریکس تنها افرادی بودند که هری تا به حال یک دوئل را با آن‌ها آغاز کرده بود و این اتفاق درست بعد از کشته شدن نزدیکانش اتفاق افتاده بود. این موضوع نشان‌دهنده شجاعت هری نیز است، چرا که هری کاملا می‌دانست که اسنیپ و بلاتریکس دو فرد بسیار ماهر و باتجربه هستند.

با این حال هری همچنین متهم به مغرور بودن، به ویژه توسط سرویوس اسنیپ شده است (اگرچه اسنیپ به دلیل رابطه‌ی گذشته‌اش با جیمز پاتر با هری رفتار خوشی نداشت).

هری در دوران نوجوانی تا حدی بدخلق و نامهربان حتی نسبت به دوستانش بود، اگرچه احتمالا این موضوع نتیجه‌ی استرس عاطفی بزرگ و رویدادهایی بود که او در این دوره متحمل شده بود. او در اواسط تا اواخر نوجوانی خود نشانه‌های زیادی از افسردگی را نشان داد، از جمله: نارضایتی عمومی، احساس گناه، ناامیدی، تغییرات خلقی، بی خوابی (کابوس‌های شبانه)، تحریک پذیری، انزوای اجتماعی و حتی عدم تمرکز.  این افسردگی بعدها در بزرگسالی نیز با او باقی ماند. هری در نوجوانی کمک محدودی را در مورد افسردگی خود دریافت کرد، اگرچه این مورد احتمالا در ادامه زندگی بهبود پیدا کرد.

هری همچنین فردی نبود که گذشته را فراموش کند. او نسبت به کسانی که اشتباهاتی در قبال او کرده بودند در بهترین حالت کینه به دل می‌گرفت و در حالت بدتر تمایل به رنج آن‌ها داشت. افرادی که اعمال غیرقابل بخششی انجام داده بودند و او تمایل به قتل یا شکنجه‌شان داشت شامل بلاتریکس، ولدمورت و دولورس آمبریج بود. هری حتی می‌خواست سیریوس (قبل از این که از بی‌گناهی‌اش مطلع شود) و پتی‌گرو به خاطر جنایات‌شان به بوسه دیمنتور دچار شوند.

هری دارای نوعی هوشمندی ذاتی و غریزی بود. بر خلاف هوش منطقی هرماینی، این هوش به او اجازه می‌داد تا جهش‌های فکری بکند. به عنوان مثال هری حقایق مربوط به یادگاران مرگ را پیش از آن که هرماینی آن را بپذیرد پیشگویی کرد. اگرچه هری فردی زرنگ بود اما فاقد کنجکاوی فکری بود و به ندرت در کار مدرسه تلاش می‌کرد.

در جوانی هری به اغلب موضوعات کاملا جدی نگاه می‌کرد، به ویژه وقتی صحبت از گروه‌های هاگوارتز می‌شد. او به طور کلی اعضای گروه اسلیترین را پلید و دشمنان خود می‌دانست، در حالی که گریفیندور، ریونکلاو و هافلپاف را متحد خود می‌پنداشت. این موضوع ناشی از آن بود که بسیاری از اسلیترین‌ها از جمله لرد ولدمورت، دراکو مالفوی و سوروس اسنیپ در مقابل او قرار گرفته بودند. از طرفی بسیاری از دوستان و متحدان او مانند رون، هرماینی، دامبلدور و هاگرید با گریفیندور مرتبط بودند. با این حال این دیدگاه او با افزایش سن هری از بین رفت، و او در میان اسلیترین‌ها متحدی مثل هوراس اسلاگورن (و بعدا اسنیپ) را یافت، و با دشمنانی در گروه‌های دیگر مثل پیتر پتی‌گرو (از گریفیندور) و کویرینوس کوئیرل (از ریونکلاو) روبرو شد.

پس از جنگ جادوگری دوم و اتفاقات این سانحه، هری از افسردگی مکرر رنج می‌برد. او ادعا می‌کرد که افراد زیادی به خاطر او جان خودشان را از دست داده‌اند و او اصلا ارزشش را نداشته است. افسردگی و آسیب روانی هری ناشی از عدم حذف کامل ولدمورت از زندگی او بود. او می‌ترسید كه همیشه به ولدمورت اجازه دهد تا كنترل ذهنی و عاطفی‌اش را در اختیار بگیرد.

هری ترس‌هایی داشت اما آن‌ها را به خوبی از خانواده‌اش پنهان می‌کرد، به طوری که پسر کوچکش باور داشت که پدرش فردی کاملا بی‌باک است. ترس‌های او شامل تاریکی، کبوترها، فضاهای کوچک و دیدن خانواده‌اش در خطر بود.

توانایی‌های جادویی و مهارت‌ها

هری خودش را به عنوان جادوگری بسیار قدرتمند و با استعداد ثابت کرده است. قدرت او از همان اوایل مشهود بود: او به سرعت فرمان دادن به یک چوب جارو را نشان داد، و توانست یک سحر پاترونوس را در سن بسیار پایین اجرا کند، و حتی از برخوردهای متعدد با لرد ولدمورت جان سالم به در برد. هری همچنین یک پروازکننده و بازیکن کوییدیچ بسیار با استعداد بود که به عنوان جوانترین سیکر قرن شناخته می‌شد.

  • عشق
  • مهارت‌های اروور
  • دفاع در برابر هنرهای تاریک
  • دوئل کردن
  • هنرهای تاریک
  • پرواز کردن
  • پارسلتانگ
  • بینش در ذهن ولدمورت
  • ارباب مرگ
  • معجون‌ها
  • تغییر شکل
  • افسون‌ها
  • جادوی احیا
  • پدیداری
  • جادوی غیر کلامی
  • جادوی بدون چوب‌دستی
  • مراقبت از موجودات جادویی
  • گیاه‌شناسی
  • ستاره‌شناسی
  • تطبیق‌پذیری با چوبدستی
  • مهارت‌های کارآگاهی
  • نبوغ در شرایط مختلف
  • مهارت‌های رهبری
  • قدرت اراده‌ی تسخیر ناپذیر
  • مهارت‌های تدریس