آکیلیز داونپورت
Achilles Davenport
تولد
۱۷۱۰
کارائیب
مرگ
سپتامبر ۱۷۸۱
مزرعه رعیتی داونپورت، خلیج ماساچوست، ایالات متحده
نژاد
انسان
وابسته به
اساسینها
- انجمن برادری هند غربی
- انجمن برادری مستعمراتی
صداپیشه
راجر آرون براون
آکیلیز داونپورت (Achilles Davenport - از ۱۷۱۰ تا ۱۷۸۱) منتور (مربی) انجمن برادری اساسینهای آمریکا در بین سالهای ۱۷۴۶ تا ۱۷۶۳ بود. مردی اهل کارائیب و از تبار بریتانیا که رهبر انشعاب انجمن برادری مستعمراتی شد و به قدرت گرفتن آن کمک بسیاری کرد.
بعد از یک حمله گسترده از فرقه تمپلار به اساسینها در سال ۱۷۶۳ و در مستعمرات سیزدهگانه، انجمن برادری سقوط کرد و منحل شد. آکیلیز در تبعید و در ملک اربابی خود در حال زندگی بود و ایدئولوژی اساسین را رها کرده بود تا زمانی که با جوانی به نام رادوهاگهدون (Ratonhnhaké:ton) دیدار کرد، کسی که از او خواست تا تمرینش دهد. این تعلیمات بعدها او را به یکی از عاملان مهم انقلاب آمریکا و براندازی تمپلارهای مستعمراتی تبدیل کرد.
زندگی نامه
اوایل زندگی
در سال ۱۷۱۰ در کارائیب به دنیا آمد و در اواسط دهه ۱۷۳۰ به استخدام انجمن برادری درآمد. او آخرین شاگرد آه تابای (Ah Tabai)، مربی انجمن برادری هند غربی بود. رونا دینسمور یک استاد اساسین، آکیلیز را به «بچهای مصمم» توصیف کرده بود. دورهای نیز آکیلیز با آدواله ملاقات کرد، کسی که برای او شخصیتی الهامبخش بود.
تاسیس انجمن برادری مستعمراتی
در سال ۱۷۴۰ آه تابای تصمیم گرفت آکیلیز را به مستعمرات سیزدهگانه بفرستد تا یک انجمن برادری در آمریکای شمالی تاسیس کند. تا پیش از رسیدن به آنجا، آکیلیز فکر میکرد که اولین اساسینی است که به این منطقه آمده اما بعد با جان دلا تور ملاقات کرد، کسی که تحت فرمان شورای اساسین در فرانسه مشغول به فعالیت بود.
در ۱۷۴۳ آکیلیز اقدام به استخدام لیام اوبرایان در انجمن برادری کرد، یک مرد جوان که قبلا در سال ۱۷۳۸ با او دیدار کرده بود و به اولین شاگرد او تبدیل شد. آکیلیز با کمک او متحدان ارزشمندی را از مرزهای مختلف مستعمرات از جمله امپراطوری اسپانیا و فرانسه به استخدام درآورد.
تا سال ۱۷۴۶ آکیلیز رسما به مربی (Mentor) انجمن برادری مستعمراتی تبدیل شده بود. تحت رهبری او اساسینها یک مزرعه ساختند که به عنوان پایگاه عملیاتهایشان مورد استفاده قرار گرفت. به علاوهی این که آکیلیز با دیگر انجمنهای اساسین در سراسر دنیا در تماس بود، و در همین حال ارتباط خود را با قبایل ایروکوا و یک زن به نام Kaniehtí:io حفظ کرده بود. آکیلیز سرانجام با آبیگل ازدواج کرد و پدر یک پسر به نام کانر داونپورت شد.
انجمن برادری آکیلیز با وجود اعضای برجستهاش پیشرفت خوبی داشت، یکی از اعضای آن شوالیه دلا ورندری بود که با دولت فرانسه ارتباط داشت. در همین زمان آکیلیز و لیام به لطف ارتش فرانسه با یک مزدور بومی به نام کسگوواسه آشنا شدند. آکیلیز تحت تاثیر مهارت و عزم او اقدام به استخدام کسگوواسه کرد، که این موضوع به آنها کمک کرد تا مبارزان و شکارچیان بومی را نیز به استخدام انجمن درآوردند. علاوه بر این آکیلیز در نیویورک با زن جوانی به نام هوپ جنسن آشنا شد که در تاکتیکهای بقا و جیببری مهارت داشت، در نتیجه او در سال ۱۷۴۷ به انجمن پیوست و کنترل باندهای نیویورک را به دست گرفت.
در همان سال، لیام دوست قدیمی خود شی کورمک را که پدرش را در دریا از دست داده بود به آکیلیز معرفی کرد. آکیلیز با دیدن مهارت دریایی شی، اجازه داد تا او به انجمن بپیوندد و برای چهار سال تحت تعلیم او قرار بگیرد.
جستجوی معبدها
اساسینها در هنگام زمین لرزه پورتو پرنس در سال ۱۷۵۱ «جعبه پیشرو» و «دستنوشته» را از دست دادند. این دو ساخته به آنها کمک میکرد تا چند معبد تمدن اول را مکانیابی کنند. بعد از این اتفاق آکیلیز، یکی از شاگردانش یعنی شی کورمک را مسئول جستجوی معابد پیشرو کرد.
در ۱۷۵۴ آکیلیز فرزند و همسرش را از تب شدید از دست داد و اگرچه سوگوار آنها بود اما به طور مصمم رهبری انجمن برادری را ادامه داد. کمی بعد از آن اساسینها یکی از معابد را در لیسبون کشف کردند و مدت کوتاهی بعد شی به آنجا فرستاده شد. او متوجه شد که این معبدها محل نگهداری قطعههای عدن نیست، بلکه ساختههایی در آن وجود دارد که دنیا را حفظ میکند و بر هم زدن آنها باعث لرزههای پرقدرت به مقیاس یک شهر خواهد شد. طی ایجاد یک بیاعتمادی میان شی و اساسینها، او اقدام به دزدیدن دستنوشته کرد تا اساسینها نتوانند مکان دیگر معابد را پیدا کنند.
انحلال اساسینها مستعمراتی
بعد از از بین رفتن شخصیتهای کلیدی انجمن برادری مستعمراتی در زمان جنگ فرانسویها و سرخپوستان، آکیلیز و لیام اوبرایان تنها اساسینهای بالا رده بودند. آنها در سفری به معبدی دیگر در قطب شمال توسط شی و هیثم متوقف شدند.
در مرکز معبد آنها به چیزی که انتظار آن را داشتند یعنی یک قطعه عدن دست پیدا نکردند و در همین حین آنها با شی و هیثم روبرو شدند. لیام که از دست اقدامات شی خشمگین بود سعی کرد به او شلیک کند اما آکیلیز مانع او شد و طی همین اتفاق لیام به هسته معبد برخورد کرد و منجر به زمینلرزهای در معبد شد.
بعد از فرار از معبد، آکیلیز و هیثم نبردی تن به تن با هم داشتند که پیروز آن هیثم بود، وقتی هیثم میخواست کار آکیلیز را تمام کند، شی او را از این کار بازداشت چرا که اعتقاد داشت آکیلیز میتواند جلوی اقدامات دیگر اساسینها را بگیرد.
به این ترتیب آکیلیز رها شد، اما قبل از آن هیثم با شلیک کردن به پایش او را فلج کرد تا دیگر نتواند به عنوان یک اساسین فعال باشد.
پس از آن آکیلیز به ملک اربابی خود بازگشت و تا سال ۱۷۶۳ به انجمن برادری خدمت کرد تا زمانی که تمپلارها طی یک عملیات پاکسازی تمام اساسین های انجمن مستعمراتی را از بین بردند. آکیلیز باقی عمر خود را در تبعید و در مزرعه رعیتی گذارند تا این که با رادوهاگهدون آشنا شد.
تصاویر
حضور در
- Assassin's Creed III (اولین نمایش)
- Assassin's Creed: Forsaken
- Assassin's Creed: Rogue