بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

لوکاس سینکلر

اشتراک‌گذاری

لوکاس سینکلر

Lucas Sinclair

لوکاس سینکلر - استرنجر تینگز

تولد

۱۹۷۱

سن

۱۲ (فصل ۱)
۱۵ (فصل ۴)

نام مستعار

استاکر
رنجر

سکونت

خانه سینکر، خیابان مپل، هاوکینز، ایندیانا

رابطه عاشقانه

خانواده

خانم سینکلر (مادر)
آقای سینکلر (پدر)
اریکا سینکلر (خواهر)

وابسته به

کلاب ای‌وی (قبلا)

پیشه

دانش‌آموز مدرسه هاوکینز

جنسیت

مذکر

بازیگر

کیلب مک‌لاگلین

لوکاس چارلز سینکلر (Lucas Charles Sinclair) یکی از شخصیت‌های اصلی Stranger Things است. بهترین دوستان او مایک ویلر، داستین هندرسون، ویل بایرز و یازده هستند و معشوقه سابق او مکس میفیلد است.

در سال ۱۹۸۳ دوست لوكاس یعنی ویل به طرز مرموزی ناپدید شد و از این رو لوكاس و بقیه دوستانش از جمله مایک و داستین به جستجوی او رفتند و که در حین جستجوی خود دختری به نام یازده را یافتند كه از قدرت جابجایی اجسام بهرمند بود. لوكاس نسبت به یازده محتاط بود و او را فردی عجیب می‌دانست و اعتقاد زیادی به شرایط فرا طبیعی ناپدید شدن ویل نداشت. با این حال وقتی لوکاس پی برد که یازده سعی دارد از آن‌ها در برابر خطرات آزمایشگاه ملی هاوکینز و همین طور آپساید داون محافظت کند، نظرش درباره او تغییر کرد و با او دوست خوبی شد. لوكاس به کمک به دوستانش به نبرد با موجودی به نام دموگورگن ادامه داد تا اين كه سرانجام این موجود توسط يازده كشته شد. در پایان، لوکاس به ویل پیوست و کریسمس را با او و سایر دوستانش جشن گرفت.

در سال ۱۹۸۴، پس از ورود مکس به هاوکینز و مدرسه‌ی این شهر، لوکاس نسبت به او احساساتی پیدا کرد و سرانجام پیوند خاصی میان آن‌ها شکل گرفت. پس مشخص شدن این موضوع که موجودی به نام مایند فلایر شهر را تهدید می‌کند، لوکاس و دوستانش در اقدامی به منظور منحرف کردن این موجود تلاش کردند تا یک سیستم تونلی در هاوکینز را که به آن مرتبط بود آتش بزنند. این اقدام به یازده فرصت داد تا دروازه‌ای که از آپساید داون به شهر باز شده بود را برای همیشه ببندند.

یک سال بعد و در سال ۱۹۸۵، لوکاس رابطه عاشقانه خود با مکس را ادامه داد. رابطه او با مکس، و همچنین رابطه مایک با یازده باعث شده بود تا ویل که به خاطر اتفاقات سال‌های گذشته روزهای کودکی‌اش رفته بود، ناخوشنود باشد. وقتی لوکاس و دوستانش پی بردند که مایند فلایر به هاوکینز برگشته و شروع به تسخیر افراد مختلف شهر از جمله برادر ناتنی مکس یعنی بیلی هارگرو کرده است، لوکاس تلاش‌های موثری برای مقابله با این موجود کرد و در مقاطعی از دوستانش محافظت کرد. سه ماه پس از شکست مایند فلایر، لوکاس از ویل و یازده که قرار بود از هاوکینز بروند خداحافظی کرد.

در بهار سال ۱۹۸۶ لوکاس عضو تیم بسکتبال دبیرستان هاوکینز بود و برنامه شلوغ او باعث شده بود که به فعالیت‌های کلاب هل‌فایر نرسد، که این موضوع باعث ناراحتی دوستانش یعنی داستین و مایک شده بود. لوکاس خسته از این شرایط امیدوار بود که پیوستن به تیم بسکتبال او را محبوب‌تر کند. او نگران معشوقه سابق خود یعنی مکس بود که رفتار سردی با او داشت. با این حال پس از مرگ مرموز یکی از دانش‌آموزان دبیرستان او که از قضا با هم‌تیمی او یعنی جیسون کارور در ارتباط بود باعث شد تا لوکاس پی ببرد که مفروضات اشتباهی داشته است. او با پیوستن به دوستانش و انجام تحقیقاتی پی برد که نهادی به نام وکنا ​​مسئول قتل مذکور بوده است و هدفش باز کردن دروازه‌هایی به آپساید داون است. لوکاس در تلاش برای متوقف کردن وكنا با دوست سابق خود جیسون مقابله کرد و در این فرآیند تقریبا مكس را از دست داد. پس از به کما رفتن مکس، لوکاس در بیمارستان حضور پیدا کرد تا او را ملاقات کند.

صفحات دیگر