استرنجرز تینگز ۴
Stranger Things 4

تاریخ انتشار
تعداد قسمتها
استرنجرز تینگز ۴، چهارمین فصل از سریال استرنجر تینگز است که بر خلاف فصلهای قبلی در دو بخش منتشر شد؛ بخش اول شامل هفت قسمت است که در تاریخ ۲۷ می ۲۰۲۲ منتشر شد، و بخش دوم شامل دو قسمت است که در تاریخ ۱ جولای ۲۰۲۲ منتشر شد.
داستان فصل چهارم در مارس ۱۹۸۶ و هشت ماه بعد از نبرد استارکورت از فصل قبلی جریان دارد. این فصل شامل چند خط داستانی است که در مکانهای مختلفی چون هاوکینز، کالیفرنیا، نوادا، آلاسکا و روسیه دنبال میشود.
داستان
قسمت ۱
دکتر برنر در فلش بکی به سال ۱۹۷۹ در حال آزمایش بر روی کودکان دارای تواناییهای ماوراء طبیعی بود تا اینکه یک حادثه مرموز همه بچهها به جز یازده را کشت. در سال ۱۹۸۶ - هشت ماه پس از وقایع مرکز خرید استارکورت - جویس، ویل، جاناتان و یازده به کالیفرنیا نقل مکان کردند. یازده با از دست دادن قدرت های خود دست و پنجه نرم میکرد و اغلب توسط دانش آموزان دیگر مورد آزار و اذیت قرار میگرفت. جویس یک عروسک چینی را از طریق پست دریافت کرد که ظاهرا از روسیه آمده بود و حاوی یادداشتی مخفی بود که نشان میداد هاپر زنده است. در هاوکینز، مایک و داستین به «کلاب هلفایر» دبیرستان خود پیوستند، یک باشگاه بازی سیاهچالها و اژدهایان که توسط ادی مانسون رهبری میشد. در این مدت لوکاس در تیم بسکتبال دبیرستان بازی میکرد و کمتر در کنار مایک و داستین بود. مکس که از لوکاس جدا شده بود و همچنان در غم و اندوه مرگ برادرش بیلی بود. کریسی کانینگهام، یک دانش آموز در تیم تشویقکنندگان دبیرستان بود که تصوراتی از خانوادهاش و یک ساعت ایستاده را تجربه میکرد. کریسی در حین خرید مقداری مواد مخدر از ادی، توسط یک موجود انساننما از رویاهایش تسخیر شد و کشته شد.
قسمت ۲
هاپر از انفجار در زیر مرکز خرید استارکورت جان سالم به در برده بود، اما توسط سربازان شوروی دستگیر و به اردوگاه زندانی در کامچاتکا فرستاده شده بود. جویس و موری با شماره تلفن مندرج در یادداشتی که فرستاده شده بود تماس گرفتند و با دیمیتری آنتونوف، نگهبان زندان هاپر صحبت کردند و برای آزادی هاپر به او رشوه دادند. آنتونوف از آنها درخواست ۴۰٬۰۰۰ دلار باج کرد و سپس آنها را به سمت رابط خود در آلاسکا هدایت کرد. مایک به کالیفرنیا پرواز کرد تا از یازده دیدن کند، جایی که او و ویل شاهد آزار و اذیت او توسط همکلاسیاش آنجلا بودند. یازده در نهایت با ضربه زدن به صورت آنجلا با اسکیت تلافی کرد و توسط پلیس بازداشت شد. در مقطعی مکس به داستین گفت که شبی که کریسی کشته شد، ادی را دیده است که در حال فرار بوده است. آنها همراه با رابین و استیو، ادی آسیب دیده را یافتند و ماجرای آپساید داون را برای او توضیح دادند. ادی و داستین نام این نهاد پلید که که کریسی را کشته بود را وکنا گذاشتند. نانسی و فرد، خبرنگار دانشجوی همکارش در مورد مرگ کریسی شروع به تحقیق کردند. عموی ادی به نانسی گفت که او معتقد است قاتل ویکتور کریل، از ساکنان هاوکینز است که گفته میشد خانوادهاش را در دهه ۱۹۵۰ کشته است. در این زمان فرد رویاهای دختری را مشاهده میکرد که واسطهی آن به جنگل کشانده شد و سپس در آنجا توسط وکنا به قتل رسید.
قسمت ۳
سم اونز توسط کلنل ارتش ایالات متحده یعنی جک سالیوان مورد ملاقات قرار گرفت. سالیوان معتقد بود که یازده مسئول مرگ کریسی است. یازده به دلیل حمله به آنجلا دستگیر شده بود و در این زمان اوونز به یازده گفت که هاوکینز در خطر جدی قرار دارد و طرحی دارد که میتواند قدرتهای یازده را بازیابی کند. یازده موافقت کرد تا همراه اوونز برود. جویس و موری به آلاسکا پرواز کردند تا باج مربوط به آزادی هاپر را بپردازند. نانسی و رابین برای جستجوی اطلاعات در مورد ویکتور کریل به کتابخانهای رفتند و متوجه شدند که کریل قتلهای خانوادهاش را به گردن موجود پلیدی انداخته که به اعتقاد آنها وکنا است. جیسون و همتیمیهایش قصد داشتند تا ادی را شکار کنند و معتقد بودند که او کریسی را کشته است، اما لوکاس در میان راه آنها را رها کرد. مکس به یاد آورد که کریسی قبل از کشته شدن توسط وکنا با مشاور مدرسه ملاقات کرده است. او پروندههای کریسی و فرد را از دفتر مشاور دزدید و پی برد که او هم مثل کریسی از علائم مشابه PTSD رنج میبرد. در این زمان مکس صدای وکنا را شنید و همین طور یک ساعت را در تصورات خود مشاهده کرد.
قسمت ۴
جویس و موری پول را به رابط آنتونوف یعنی یوری دادند، اما یوری آنها را با موادی بیهوش کرد و قصد داشت آنها را به همراه هاپر و آنتونوف به روسها تحویل دهد تا پول بیشتری نصیبش شود. هاپر از اردوگاه زندان گریخت اما خیلی زود دوباره دستگیر شد. جاناتان، مایک و ویل آماده شدند تا از دست مامورانی که اوونز برای نظارت آنها فرستاده بود، فرار کنند اما سربازانی مسلح به خانهی آنها حمله کردند. آنها با کمک دوست جاناتان یعنی آرگیل موفق به فرار شدند و یکی از ماموران مجروح شده به نام هارمون را با خود بردند. نانسی و رابین با ویکتور کریل در زندان مصاحبه کردند و او داستان خانوادهاش را بازگو کرد و گفت که نیروهایی ماوراء طبیعی آنها را کشته است، در حالی که او به دلیل مرگ آنها دستگیر شده بود. مکس از ترس اینکه وکنا قصد کشتن او را دارد، برای دوستان و خانوادهاش نامه نوشت و به گورستان رفت تا نامهاش برای بیلی را در کنار سنگ قبرش بخواند. مدتی بعد او توسط وکنا تسخیر شد و خود را در قربانگاهی در ذهن او یافت. استیو، داستین و لوکاس از طریق نانسی و رابین مطلع شدند که نواختن موسیقی میتواند طلسم وکنا را بشکند و آهنگ مورد علاقه مکس به نام "Running Up That Hill" را روی نوار کاست پخش کردند. این اقدام باعث باز شدن یک دروازه شد که مکس به سختی از طریق آن موفق به فرار از وکنا شد.
قسمت ۵
اونز یازده را به یک تاسیسات متروکه ICBM در نوادا برد، جایی که او و دکتر برنر یک مخزن جداسازی تخصصی (موسوم به «نینا») را ساخته بودند که به یازده اجازه میداد خاطرات دوران کودکی خود در آزمایشگاه هاوکینز را دوباره تجربه کند. در کالیفرنیا، مامور هارمون قبل از مرگش یک خودکار را به پسرها داد که حاوی شماره تلفن تاسیسات پروژه نینا بود. مایک تصمیم گرفت از دوست داستین یعنی سوزی در سالت لیک سیتی کمک بگیرد. پس از خیانت یوری، هاپر و آنتونوف در یک سلول زندانی شدند. جویس و موری در حین پرواز به روسیه قادر به آزاد کردن خود شدند و یوری را تحت سلطه خود درآوردند اما هواپیمای آنها در بیابانی سقوط کرد. مکس، لوکاس، استیو و داستین با نانسی و رابین دوباره جمع شدند و تصمیم گرفتند تا خانه کریل را بررسی کنند. در داخل آنجا، آنها با نورهای سوسوزنی مواجه شدند که به آنها امکان ردیابی حرکات وکنا در آپساید داون را میداد. جیسون و همتیمیهایش ادی را که در حال تلاش برای فرار به وسیله یک قایق در دریاچه بود پیدا کردند. جیسون و پاتریک به دنبال او شنا کردند و این زمان وکنا پاتریک را در مقابل چشمان جیسون و ادی کشت.
قسمت ۶
یازده خاطرات دوستی با یکی از کارکنان آزمایشگاه را به یاد آورد که این فرد به او هشدار میداد به برنر اعتماد نکند. او همچنین به یاد آورد که توسط سایر نمونههای آزمایشی آنجا طرد شده است، که همین موضوع باعث شده بود تا او فکر کند که خودش کشتار صورت گرفته آزمایشگاه بوده است. سوزی به گروه مایک کمک کرد تا مختصات پروژه نینا را پیدا کنند. ضیافتی برای هاپر و چند تن دیگر از زندانیان ترتیب داده شد، که هاپر به زندانیان هشدار داد که این ضیافت به منظور آماده کردن آنها به عنوان تغذیه برای دموگورگن است. او بعدا با به یاد آوردن اینکه نقطه ضعف دموگورگن آتش است، موفق شد تا یک فندک جیبی را به دست آورد. جویس و موری یوری را مجبور کردند تا آنها را به شهر نزدیکی ببرند، و سپس نقشه کشیدند تا برای نفوذ به زندان موری را به عنوان یوری جا بزنند. جیسون ساکنان هاوکینز را که در تالار شهر حضور یافته بودند علیه فرقه شیطانی فرضی ادی تحریک کرد. گروه استیو موفق به یافتن ادی شدند. داستین متوجه عملکرد نادرست قطبنما شد و پی برد که باید دروازهی جدیدی به سمت آپساید داون در آن نزدیکی وجود داشته باشد. آنها دروازه را به سمت دریاچه دنبال کردند، جایی که استیو برای بررسی به داخل دریاچه شیرجه زد و گرفتار یک پیچک از سمت آپساید داون شد و به داخل دروازه کشیده شد. سپس استیو در آپساید داون توسط دستهای از موجودات خفاشمانند مورد حمله قرار گرفت. کمی بعد نانسی، رابین و ادی نیز به دنبال استیو به داخل دریاچه پریدند.
قسمت ۷
جویس، موری و یوری وارد کامچاتکا شدند و شاهد مبارزه هاپر و دیگر زندانیانش با دموگورگن بودند. هاپر این موجود را با نیزهای شعلهور به عقب میراند در حالی که موری و جویس نگهبانان را تحت سلطه خود درآورده و درهای زندان را باز کردند و به هاپر و آنتونوف اجازه قادر به فرار شدند. جویس و هاپر دوباره به هم پیوستند. داستین، لوکاس و اریکا یک تئوری را مطرح کردند که وکنا دروازهای را در محل هر قتل ایجاد میکند، و سپس آنها با گروه استیو در آپساید داون ارتباطی برقرار کردند. هر دو گروه در داخل تریلر ادی و در دروازهی محل مرگ کریسی دوباره با هم متحد شدند. رابین و ادی به راحتی از طریق دروازه از آپساید داون خارج شدند، اما وکنا نانسی را در اختیار گرفت. او متوجه شد که وکنا همان هنری پسر ویکتور کریل است که قبل از اینکه به کما برود و تحت مراقبت برنر قرار بگیرد، مادر و خواهرش را با قدرت ذهنی خود کشته است. دکتر برنر تلاشهایی کرد تا قدرتهای کریل را دوباره تکرار کند و او به سوژه آزمایشی ۰۰۱ تبدیل شد و در طی همین فرآیند با یازده آشنا شد. یازده در نهایت به یاد آورد که هنری فرد مسئول کشتار آزمایشگاه بوده است و خودش هم بعد از رد کردن درخواست هنری برای کمک به طرحهایش مورد حمله قرار گرفته است. طی درگیری میان این دو یازده بر هنری غلبه کرد و او را به آپساید داون فرستاد، جایی که او در آنجا تبدیل به وکنا شد.
قسمت ۸
وکنا چشم اندازی از آینده را به نانسی نشان داد که در آن هاوکینز به واسطه شکافهایی در حال متلاشی شدن است. گروه به این نتیجه میرسد که وکنا برای اجرای نقشه خود به چهار دروازه نیاز دارد. مکس پیشنهاد میکند که وکنا را فریب دهد تا با تسخیر شدن او به عنوان طعمه، دیگران بتوانند به او حمله کنند. یازده با استفاده از قدرت خود از این نقشه باخبر شد و اوونز را مجبور کرد تا شرایط نقل مکان او به هاوکینز را ترتیب دهد. با این حال در مقطعی برنر اوونز را اسیر کرد و یازده را نیز به دام انداخت و اصرار داشت که آزمایشها را کامل کند. یازده متوجه شد که برنر سالها از او برای بازیابی هنری از آپساید داون استفاده کرده است. در همین حین سالیوان و نیروهایش به محل تاسیسات رسیدند و همه کارکنان آنجا را کشتند. برنر با یازده فرار کردند اما برنر مورد اصابت گلوله قرار گرفت. خدمه سالیوان سعی کردند یازده را از یک هلیکوپتر بکشند، اما او از قدرت خود استفاده کرد و هلیکوپتر سقوط کرد. یازده نتوانست انگیزههای برنر را قبل از مرگش درک کند و سپس او به همراه گروه مایک که از راه رسیدند بودند آنجا را ترک کرد. در روسیه هاپر، جویس، موری، یوری و آنتونوف پس از کشف چند موجود دیگر از آپساید داون، و همچنین یک قطعه باقی مانده از مایند فلایر که در این زندان مورد مطالعه قرار گرفته بود، از این پایگاه فرار کردند.
قسمت ۹
گروه نقشهای را به این ترتیب اجرا کرد: مکس، لوکاس و اریکا به خانه کریل رفتند در حالی که استیو، نانسی و رابین به سمت همتای این مکان در آپساید داون پیش رفتند تا مستقیما به وکنا حمله کنند. در همین حال داستین و ادی تلاش کردند تا دموبتها دور کنند که ادی در این راه جان خودش را قربانی کرد. گروه همراه یازده یک مخزن ایزوله برای ایجاد کردند تا یازده بتواند وارد ذهن مکس شود و با وکنا مبارزه کند. با این حال وکنا بر او غلبه کرد و مکس را در اختیار گرفت، و به یازده نشان داد که از وقتی به این بُعد فرستاده شده، آپساید داون را تحت کنترل داشته است. در این زمان مایک عشق خود به یازده را ابراز کرد و به او قدرت داد تا کنترل وکنا بر مکس را بشکند، اما پس از دخالت جیسون کارور، مکس به دلیل جراحاتی که دریافت کرده بود مرد. هاپر، جویس و موری دوباره به زندان برگشتند تا با کشتن دموگورگنهای باقی مانده وکنا را تضعیف کنند. استیو، رابین و نانسی بدن فیزیکی وکنا را به آتش کشیدند و به او شلیک کردند و ظاهرا او را کشتند. یازده از قدرت خود برای احیای مکس استفاده کرد، اما مرگ موقتی مکس به وکنا اجازه داد تا دروازهی چهارم را باز کند و به هاوکینز هجوم ببرد. دو روز بعد این شهر در حال بهبودی از یک «زلزله» بود. همهی افراد دوباره در هاوکینز به هم پیوستند، در حالی که مکس در کما بود. ویل احساس کرد که وکنا هنوز زنده است و آنها شاهد شروع شدن به تهاجم آپساید داون به هاوکینز بودند.
شخصیتها و بازیگران
- وینونا رایدر در نقش جویس بایرز
- دیوید هاربر در نقش جیم هاپر
- فین ولفهارد در نقش مایک ویلر
- میلی بابی براون در نقش یازده
- گیتن ماتارازو در نقش داستین هندرسون
- کیلب مکلاگلین در نقش لوکاس سینکلر
- ناتالیا دایر در نقش نانسی ویلر
- چارلی هیتون در نقش جاناتان بایرز
- نوآ اشنپ در نقش ویل بایرز
- سیدی سینک در نقش مکس میفیلد
- جو کیری در نقش استیو هرینگتون
- مایا هاوک در نقش رابین باکلی
- پریا فرگوسن در نقش اریکا سینکلر
- متیو مودین در نقش دکتر مارتین برنر
- پل رایزر در نقش دکتر سم اوونز
- برت گلمن در نقش موری باومن
- جیمی کمپبل باور در نقش هنری کریل
- کارا بونو در نقش کارن ویلر
- ادواردو فرانکو در نقش آرگیل
- جوزف کوین در نقش ادی مانسون
قسمتها
شماره
|
عنوان
|
کارگردان
|
نویسنده
|
۲۶
|
کلاب هلفایر
|
برادران دافر
|
برادران دافر
|
۲۷
|
نفرین وکنا
|
برادران دافر
|
برادران دافر
|
۲۸
|
هیولا و ابرقهرمان
|
شاون لوی
|
کاتلین اشنایدرهان
|
۲۹
|
بیلی عزیر
|
شاون لوی
|
پل دیچتر
|
۳۰
|
پروژه نینا
|
نیمرود آنتال
|
کیت ترفری
|
۳۱
|
شیرجه
|
نیمرود آنتال
|
کرتیس گوین
|
۳۲
|
کشتار در آزمایشگاه هاکینز
|
برادران دافر
|
برادران دافر
|
۳۳
|
پاپا
|
برادران دافر
|
برادران دافر
|
۳۴
|
کولی دادن
|
برادران دافر
|
برادران دافر
|