مترو اکسدس
Metro Exodus
توسعهدهنده
4A Games
ناشر
دیپ سیلور
پلتفرمها
مایکروسافت ویندوز
پلی استیشین 4
ایکس باکس وان
تاریخ انتشار
۱۵ فوریه ۲۰۱۹
۲۶ بهمن ۱۳۹۷
سبک
- تیراندازی اول-شخص
- ترس و بقا
مود
تکنفره
درجهی سنی
بزرگسالان
Metro Exodus (به زبان روسی: Метро: Исход) سومین بخش از مجموعه بازیهای Metro است. داستان بازی Metro Exodus به بعد از رویدادهای Metro: Last Light و Metro 2035 میپردازد و روایتگر ماجراجوییهای آرتیوم است که به عنوان شخصیت اصلی داستان Metro Exodus بازگشته است.
نگاه اجمالی
Exodus یک بازی تیراندازی اول شخص و داستان محور است که توسط 4A Games توسعه یافته است. گیم پلی Metro Exodus مخلوطی از مبارزههای مرگبار و مخفیکاری، به همراه اکتشاف و ترس و بقا است.
بازی دارای ترکیبی از محیطهای محدود و گسترده است و مراحل غیر-خطی (که در بیابانهای روسیه واقع شده) خط داستانی بازی را در قالب چهار فصل سال دنبال میکند. داستان بازی Metro Exodus از رمانهای دیمیتری گلوخوفسکی الهام گرفته و این اولین بازی از مجموعه است که پس از داستان کتابها جریان دارد. در واقع Exodus ادامهدهندهی داستان شخصیت آرتیوم، بعد از اتفاقات Metro 2035 است.
Metro Exodus اولین بار در نمایشگاه E3 سال ۲۰۱۷ معرفی شد و تاریخ انتشار آن یک سال بعد در همین نمایشگاه ۲۲ فوریه ۲۰۱۹ اعلام شد. با این حال با اتمام زودهنگام ساخت بازی این تاریخ کمی جلوتر کشیده شد و در ۱۵ فوریه عرضه شد. طبق اعلام توسعهدهنده و ناشر بازی قرار بر این شد تا نسخههای دیجیتالی رایانههای شخصی در انحصار Epic Store باشند، اگرچه تمام پیشفروشهای بازی از طریق Steam صورت گرفته بود. بعدا اعلام شد که Metro Exodus در تاریخ ۱۴ فوریه سال ۲۰۲۰ به استیم و سایر فروشگاههای دیجیتالی خواهد آمد.
داستان Metro Exodus
موسکو
بعد از نبرد D6، آرتیوم همراه با همسرش آنا، Order را ترک کردند تا در ایستگاه VDNKh مستقر شوند. در هنگام یک سفر، وقتی آرتیوم در مسیر بازگشت به ایستگاه مورد اقامت خود بود او توسط گروهی از واتچرها مجروح شد و سپس توسط دستهای کوچک از رنجرها نجات پیدا کرد. کلنل میلر که رهبر رنجرها بود او را به خاطر سفرهای مکررش سرزنش کرد، و خودش شخصا به VDNKh آمد تا باری دیگر آرتیوم و آنا را به Order دعوت کند.
یک هفته بعد، آنا در سفری آرتیوم را همراهی کرد. آنها با گذر از محدودهای که توسط هانزا مسدود شده بود، به وسیلهی قطاری به موسکو رفتند، با این حال این زوج متعاقبا توسط هانزا دستگیر شدند. سربازان هانزا در حال آماده شدن برای کشتن این دو مسافر بودند که دخالت آرتیوم باعث شد او مورد شلیک گلوله قرار بگیرد و در درهای بیفتد و رها شود.
آرتیوم که به شدت مجروح شده بود موفق شد وارد پایگاه هانزا شود و با کمک یک رانندهی قطار به نام یرماک قادر به یافتن آنا شد. در حین حضور آرتیوم در این پایگاه و طبق گفتهی یکی از فرماندگان پایگاه مشخص شد که جنگ هنوز در حال پیشرفت است و این پایگاه در واقع یک مسدودکنندهی رسانه است که از ارتباط هر کس با دنیای خارج جلوگیری میکند، بنابراین هیچ قدرت خارجی از وجود مردم زنده مانده در موسکو با خبر نخواهد شد.
آرتیوم، آنا و یرماک نقشهای کشیدند تا به وسیلهی یک قطار از هانزا فرار کنند و این وضعیت را به اطلاع سایر افراد مترو هشدار برسانند. با این حال یک نیروی مشترک اسپارتان-هانزا به رهبری میلر به این قطار هجوم برد و هر سه را دستگیر کرد. وقتی میلر متوجه شد که مهاجمان آرتیوم و آنا هستند تصمیم گرفت تا به سربازان هانزا رکب بزند و با ربودن قطار همه از موسکو فرار کنند. کمی بعد از این اتفاق، یک قطار مسلح هانزا به آنها حمله کرد اما با اقدامات موثر آرتیوم، رنجرها موفق به فرار شدند.
با فاصله گرفتن از از موسکو، میلر برای گروه افشا کرد که جناحهای اصلی چون هانزا، Order و هر دوی رد لاین و رایش به طور مخفیانه توسط یک افسانهی محلی کنترل میشوند که تنها افراد اندکی از مترو همانند واتچرهای نامرئی از آن خبر دارند. او در ادامهی گفتههایش به این موضوع اشاره کرد که موسکو در حال پنهان کردن خودش است و دولت بازمانده در کوهستان اورال ساکن شده است. میلر با دانستن این موضوع که برگشت آنها به مترو به مرگ آنها ختم خواهد شد، تصمیم گرفت تا با نهادن نام Aurora (شفق قطبی) بر قطار ربوده شده راهی یامانتائو شوند.
ولگا
در ادامهی داستان Metro Exodus و بعد از گذشت مدتی از سفر، قطار به دلیل یک راه بندان در کنار رودخانه ولگا توقف کرد. میلر با این باور که راه بندان کار نیروهای اشغالگر است به رنجرها ماموریت داد تا محل را بررسی کنند. آنا و آرتیوم هر دو به سمت یک کلیسا در نزدیکی محل رفتند. آرتیوم در آنجا جذب سخنگویی شد که ادعا میکرد تکنولوژی یک چیز شیطانی است و مسافران قطار Aurora نیز همه باید تطهیر شوند. همچنین در داخل این کلیسا آرتیوم با فردی به نام کاتیا و دختر او یعنی ناستیا آشنا شد. این دو از مسافرانی بودند که به مدت یک سال توسط متعصبان به گروگان گرفته شده بودند. آنها توضیح دادند که پل میان ولگا در دست متعصبان است، او همین طور اشاره کرد که مهندسی به نام کرست در نزدیکی کلیسا ساکن است و ممکن است بتواند به آنها کمکی کند. پس از آن، آنا به گروگانها کمک کرد تا فرار کنند و آرتیوم نیز به سراغ کرست رفت. کرست قبول کرد تا در قبال نگهداری از قطار به مسافران Aurora بپیوندد.
پس از آن آنا وظیفه پیدا کرد تا یک برج رادیویی در نزدیکی محل را کشف کند، اما او در مکانی گرفتار شد و آرتیوم با پشتیبانی سم و دمیر موفق به نجات او شد. کاتیا و ناستیا در قبال کمک برای یافتن جایگاه یک قطار مسافرتی به جمع اعضای Aurora دعوت شدند و قطار مذکور توسط آرتیوم از گروهی از راهزنان ربوده شد. بعد از آن آرتیوم، دوک و کرست برای نفوذ به پل ولگا، یک قایق پارویی را ربودند. این پل مکانی بود که سیلانتیوس، سخنگو و رهبر متعصبان در آن حاضر بود. این چپتر بر اساس اقدامات بازیکن میتواند به دو صورت به پایان برسد:
- با مطلع شدن متعصبان، دوک تیر خواهد خورد و او از آرتیوم خواهد خواست تا به تنهایی به روی قطار بپرد و او را رها کند تا بمیرد. (این اتفاق زمانی رخ خواهد داد که بازیکن به اندازهی کافی امتیازات مورال به دست نیاورده باشد، و در سراسر چپتر تعداد زیادی از متعصبان را کشته باشد.)
- دوک و آرتیوم قادر خواهند بود تا به سلامت به روی قطار بپرند و سیلانتیوس متعصبان را متقاعد خواهد کرد تا از شلیک کردن دست بردارند. (این اتفاق در صورتی رخ خواهد داد که بازیکن به مقداری کافی امتیازات مورال به دست آورده باشد، و جان تعدادی از متعصبان را بخشیده باشد.)
یامانتائو
گروه حاضر در Aurora مسیر خود را به سمت کوه یامانتائو از کوهستان اورال دنبال کردند، جایی که ظاهرا پروژهی آرک و دولت بازمانده در آنجا مستقر بودند. به دلیل میزان تشعشعات کوهستان، میلر با گروه کوچکی به وسیلهی یک ماشین ریلی به جستجوی مکان رفت. با ورود به پایگاه بر خلاف باورها مشخص شد که دولت هرگز به این پناهگاه ورود نکرده است، و ساکنان آن اغلب افراد نظامی با درجه پایین هستند که به تدریج روی به آدمخواری آوردهاند. گروه به دو بخش تقسیم شد؛ کرست، سم و ایدیت در ورودی باقی ماندند و گروه دیگر یعنی میلر، آنا و آرتریوم توسط یکی از رهبران این مجتمع که با نام دکتر شناخته میشد تحت بازجویی قرار گرفتند.
آنا به صورت مجزا مورد آزمایش قرار گرفت و این در حالی بود که آرتیوم و میلر توسط آدمخوارها آمادهی مرگ میشدند. با این حال قبل از این که سرنوشت آنها به این شکل رقم بخورد، سم و ایدیت به پایگاه نفوذ کردند و آنها را نجات دادند. بعد از فرار از اتاق مشخص شد که این مکان تقریبا یک کپی خالص از D6 است. در نهایت گروه اقدام به نجات آنا کرد و بعد از مرگ دکتر آنها به سلامت به Aurora بازگشتند.
دریای کاسپین (خزر)
میلر قطار را به جنوب و به سمت قزاقستان و دریای کاسپین هدایت کرد تا بلکه گروه بتواند با جستجو در آنجا به نقشههای نقاط تشعشع در سراسر کشور دست یابد. بعد از چند ماه سفر و با رو به اتمام بودن سوخت و آب سرانجام Aurora به مقصد رسید. آرتیوم و دمیر ماموریت یافتند تا برای یافتن یک وسیلهی نقلیه در خرابههای محل جستجو کنند. در همین زمان آرتیوم توسط مهاجمی به نام سائول که فرمانده پایگاه مرزی بود مورد حمله قرار گرفت. آرتیوم پس از کشتن/رها کردن سائول، ماشین ون او را برداشته و به سمت شمال رفت. او در نزدیکی یک فانوس دریایی با یک زن محلی به نام گیول دیدار کرد، کسی که پیشنهاد کمک به رنجرها را داد.
این زن توضیح داد که مادرش در یک ایستگاه در همان نزدیکی کار میکرده است اما بعد از جنگ به دلیل وخیم شدن اوضاع آنها آنجا را ترک کردهاند. گیول آرتیوم را به سمت ورودی ایستگاه هدایت کرد اما از خطرات آن به او هشدار داد. آرتیوم با مبارزه کردن با عنکبوتهای آلوده سرانجام موفق به یافتن آخرین نقشههای ماهوارهای شد و همراه با دمیر و گیول از این مکان فرار کرد. گیول به آنها گفت که این ناحیه توسط Munai-bailer، گروهی از بازماندگان حفاری نفت کنترل میشود و رهبر آنها شخصی به نام بارون است که اکثر افراد محلی را به بردگی میگیرد.
به این ترتیب در ادامهی داستان بازی Metro Exodus آرتیوم و دمیر به محلی نفوذ کردند که بارون در آن به بهره برداری آب میپرداخت. آنها با موفقیت همراه با یک تانکر پر از آب از محل گریختند، با این حال افراد بارون آنها را تا Aurora تعقیب کردند و یک تیراندازی آغاز شد. میلر باری دیگر به آرتیوم، دمیر و گیول ماموریت داد تا به دژ بارون نفوذ کنند و از آنجا سوخت کافی برای Aurora به دست آورند. اما گیول که قصد کشتن بارون را داشت از رنجرها جدا شد و مقادیری مواد منفجره در اطراف دژ کار گذاشت.
با موفقیت گیول در کارگذاری مواد منفجره، شورشی علیه Munai-bailer راه افتاد. این چپتر به واسطهی اقدامات بازیکن ممکن است به دو صورت پایان یابد:
- دمیر تصمیم خواهد گرفت که بماند و به گیول در آزادسازی بردهها کمک کند. (این موضوع زمانی رقم میخورد که بازیکن به اندازهی کافی امتیاز مورال به دست نیاورده و در طول این چپتر اقدام به کشتن بردهها کرده است.)
- دمیر تصمیم خواهد گرفت تا همراه با آرتیوم به وسیلهی زیپلاین محل را ترک کند. (این موضوع زمانی رقم میخورد که بازیکن به اندازهی کافی امتیاز مورال به دست آورده و در مناطق مختلف دریای خزر اقدام به آزادسازی بردهها کرده است.)
تایگا
میلر با نقشههای جدید به دست آمده مقصد جدیدی را برای مستقر شدن تعیین کرد: یک درهی جنگلی که کنار یک دریاچه قرار داشت. در هنگام شام، وقتی همه سرگرم جشن ازدواج استپان و کاتیا بودند، آنا شروع به سرفههای خونی کرد. او توضیح داد که دکتر حاضر در یامانتائو به او گفته که ریههایش مشکل دارند و او احتمالا به طور تصادفی در پناهگاه ولگا دچار بیماری سل شده است.
کاتیا به میلر و آرتیوم اطلاع داد که مادرش یک دکتر است و پیش از شروع جنگ یک داروی معجزهآسا را از شهر نووسیبیرسک به دست آورده که احتمالا بتواند آنا را نیز درمان کند. میلر تصمیم گرفت تا گروه فعلا به سمت درهی جنگلی حرکت کند با این امید که آنتیبیوتیکهای موجود و هوای تازه بتواند کمی حال آنا را بهتر کند. میلر اقدام به فرستادن آرتیوم و آلیوشا به محل کرد تا با یک ماشین ریلی به بررسی آنجا بپردازند. قبل از این که آنها به سدی در نزدیکی دره برسند، با لغزش یک سنگ و برخورد آن به ماشین ریلی آرتیوم و آلیوشا به درون آب افتادند.
آرتیوم خود را در یک روستای کوچک پیدا کرد، جایی که او توسط یکی از اهالی محلی آنجا یعنی اولگا نجات پیدا کرده بود. آرتیوم باید خود را به بالای دره میرساند و گروه را از خطرات داخل جنگل آگاه میکرد. کمی بعد آشکار شد که آلیوشا نیز توسط محلیها گرفته شده است. این افراد با نام فرزندان جنگل شناخته میشدند که از بقایای یک کمپ تابستانی محلی بودند. آرتیوم در این مکان با دو قبیله مواجه بود: پایرتها که توسط رومان رهبری میشدند و گروهی خشن بود، و دیگری پیشگامان که توسط اولگا رهبری میشدند و گروهی منفعلتر بودند. هر دوی این قبیلهها دشمن راهزنان محلی بودند، راهزنانی که در اطراف روستا فروشگاهی را راهاندازی کرده بودند.
آرتیوم مسیر خود به دره را پیگیری کرد و سرانجام دوباره با آلیوشا متحد شد. آلیوشا توضیح داد که فاصلهی سد تا محل کنونی زیاد نیست، او همین طور از تهدید رسوبهای رادیواکتیو در این دره خبر داد. آنها در طول مسیر فرار خود با ارباب جنگل که خرسی جهش یافته بود روبرو شدند، خرسی که آرتیوم موفق شد آن را شکست دهد و از صخرهای به پایین بیندازد.
این چپتر از داستان Metro Exodus بر اساس اقدامات بازیکن به دو شکل پایان خواهد یافت:
- در هنگام استفاده از زیپلاین برای رسیدن به سد، اولگا و افرادش از راه میرسند و شروع به تیراندازی به سمت آلیوشا و آرتیوم خواهند کرد که تیری به آلیوشا خواهد خورد و این موضوع بر پایانبندی بازی تاثیرگذار خواهد بود. (این اتفاق زمانی رخ خواهد داد که آرتیوم در طول مسیر دره اقدام به کشتن راهزنان محلی، پیشگامان و دزدان دریایی کرده باشد.)
- در هنگام استفاده از زیپلاین برای رسیدن به سد، اولگا و افرادش از راه میرسند. اولگا با آلیوشا و آرتیوم خداحافظی خواهد کرد و آن دو به سلامت محل را ترک خواهند کرد. (این مورد زمانی رخ میدهد که آرتیوم در طول چپتر تنها راهزان محلی را کشته باشد.)
نووسیبیرسک (شهر مرده)
با وخیمتر شدن حال آنا، میلر به گروه اطلاع داد که او و آرتیوم باید به تنهایی برای یافتن سرم به نووسیبیرسک بروند. ایدیت به او گفت که نقشههای تشعشعاتی که از پناهگاه کاسپین به دست آمده نشان میدهد که تشعشات این شهر در سطح مرگباری قرار دارند و به مراتب بدتر از موسکو است. میلر به دیگر اعضای گروه ماموریت داد تا موزهای را در آن نزدیکی بررسی کنند تا ملزومات لازم برای ارتقای Aurora فراهم شود و قطار برای زمستان پیش رو آماده شود. خود میلر نیز به همراه آرتیوم برای یافتن پادزهر به شهر رادیواکتیو رفتند.
آن دو با انجام اصلاحاتی روی ون سائول به سمت موسسهای رفتند که ممکن بود دارو در آنجا وجود داشته باشد. با این حال دوز بالای تشعشعات و جادههای مسدود شده آنها را مجبور کرد تا به زیر سطح شهر بروند. با جستجوی عمیقتر متروی شهر آنها با موجودات جهش یافتهی بیشتری مواجه شدند. آنها در طول مسیر با پسری به نام کیریل دیدار کردند که زیر زمین زندگی میکرد. این پسر به آنها گفت که مردم به واسطهی یک داروی قوی ضد-رادیواکتیو قادر شدهاند تا مدت بیشتری را زنده بمانند، دارویی که با نام green stuff شناخته میشد. کیریل از وضعیت آنجا گفت که چطور ذخایر آنها از بین رفته و با زوال مترو تنها او و پدرش زنده ماندهاند. او همچنین در پناهگاه خود، به این موضوع اشاره کرد که تاسیسات ارتباطات ماهوارهای شهر بعد از جنگ هنوز سالم باقی ماندهاند.
به این ترتیب میلر و آرتیوم از هم جدا شدند. میلر برای دستیابی به نقشههای ماهوارهای به سمت مرکز Sat-Com رفت و آرتیوم در این موسسه به دنبال پادزهر به جستجو پرداخت. آرتیوم با وجود دوزهای بالای رادیواکتیو و وجود موجودات جهشیافتهی خطرناکی چون Nosalisها، کرمهای غولپیکر و Blind Onesها موفق شد به اعماق موسسه نفوذ کند. او پس از مبارزه با انبوهی از جهشیافتهها سرانجام موفق شد بقایایی از سرم را پیدا کند اما در همین لحظه توسط یک Blind One مورد حمله قرار گرفت. آرتیوم که به شدت مجروح شده بود و تحت فشار تشعشات نیز بود در بیرون از موسسه از حال رفت.
در همین حین میلر موفق به دریافت نقشهها شد و با بازگشت به سمت کیریل برای یافتن آرتیوم اقدام کرد. میلر سرانجام آرتیوم را زمینگیر شده پیدا کرد و مقداری باقی مانده از داروی ضد-رادیواکتیو را روی آرتیوم اعمال کرد و آنها به سمت خارج شهر پیش رفتند. با این وجود میلر تحت تاثیر تشعشات سنگین محیط دوام نیاورد و جان خود را از دست داد. آرتیوم که همچنان دارای جراحات جدی بود سعی کرد تا ماشین را براند اما او نیز بیهوش شد. کیریل با بیدار شدن از خواب صدای Aurora را شنید و اعضای گروه سریع اقدام به نجات آرتیوم کردند و بدن مردهی میلر را نیز بازیابی کردند. کیریل گفت برای زنده ماندن آرتیوم آنها باید به او خون بدهند.
آنا به واسطهی سرم به دست آمده خیلی زود درمان شد. سرنوشت آرتیوم و پایان داستان بازی Metro Exodus نیز به اقدامات او در سراسر بازی وابسته خواهد بود.
پایان
سرنوشت تو (پایان خوب): این پایانبندی زمانی رخ خواهد داد که بازیکن در طی سه چپتر جهان-باز اقدام به نجات جان حداقل دو نفر از همراهانش کرده باشد.
- دوک (چپتر ولگا): او به همراه آرتیوم، بعد از متقاعد کردن سیلانتیوس برای پایین آوردن پل روی Aurora خواه پرید.
- دمیر (چپتر دریای کاسپین): او تصمیم خواهد گرفت بعد از از مرگ بارون در قلعهاش، با آرتیوم و رنجرها باقی بماند.
- آلیوشا (چپتر تایگا): او بعد از کشتن ارباب جنگل موفق خواهد همراه با آرتیوم به وسیلهی زیپلاین به سلامت به سد برسد.
در پایان خوب داستان، آرتیوم توسط گروهش و به واسطهی تزریق خون نجات پیدا خواهد کرد و در تصوری با میلر دیدار خواهد کرد. میلر مقصد بعدی Aurora را دریاچهی بایکال تعیین خواهد کرد و توضیح خواهد داد که او مسئول فرستادن آنا به پناهگاه ولگا و بیمار شدنش بوده است. میلر به عنوان خواستهی آخرش از آرتیوم خواهد خواست که جسد او را در سواحل دریاچه بایکال دفن کنند و از این پس آرتیوم رهبری Order را به دست بگیرد.
آرتیوم نیز به خواستههای میلر عمل کرد و گروه او را به رهبر رنجرها منصوب کرد.
سفر ابدی (پایان بد): این پایانبندی زمانی رخ خواهد داد که بازیکن نتوانسته باشد حداقل دو نفر از همراهانش را نجات دهد.
در پایان بد داستان بازی Metro Exodus، گروه همچنان سعی خواهند کرد تا آرتیوم را نجات دهند اما از آنجا که اهداکنندهی کافی وجود ندارد او تسلیم جراحات و مسمویت خواهد شد. او طی یک تصور در تونلی بیدار خواهد شد اما به جای صحبت با میلر، Aurora از روی جسم او رد خواهد شد. او باری دیگر در زندگی پس از مرگ درون اتاقی از Aurora بیدا خواهد شد و با چهرههای مختلفی از جمله دوست دوران کودکی خود یوجین، شریک خود بوربون، خان و در نهایت با میلر ملاقات خواهد کرد. آرتیوم در یک ایستگاه قطار متوقف خواهد و به کارت پستالی از دریاچه بایکال نگاه خواهد کرد. در واقعیت آریتوم مرده است، او و میلر در نزدیکی ساحل دریاچه بایکال دفن شدهاند و آنا برای از دست دادن همسرش غمگین است.
اطلاعات کلی
شخصیتها
رنجرها
- آرتیوم: شخصیت اصلی داستان Metro Exodus و همسر آنا.
- آنا: همسر آرتیوم و دختر میلر.
- کلنل میلر: رهبر رنجرهای اسپارتان.
- دمیر
- دوک
- توکارو
- سم
- آلیوشا
- استپان
- یرماک
آنتاگونیستها
- سیلانتیوس: رهبر کلیسای واتر تزار و متعصبان.
- دکتر: رهبر آدمخواران حاضر در پناهگاه یامانتائو.
- بارون: رهبری ستمگر Munai-bailer و معتقد به بردهداری.
سایر شخصیتها
- کاتیا: از گروگانان در اختیار متعصبان و همسر جدید استپان.
- ناستیا: دختر کاتیا
- کیریل: یک بسربچه از معدود بازماندگان متروی شهر نووسیبیرسک.
- کرست: مهندسی پنهان شده در دریاچهی ولگا.
- گیول: دختری از صحرای کاسپین و از مخالفان Munai-bailer.
- اولگا: رهبر یکی از دو قبیلهی فرزندان جنگل (پیشگامان).
گروهها
- رنجرهای اسپارتان
- متعصبان
- هانزا
- فرزندان جنگل
- مونای-بیلر
- آدمخواران
گیمپلی
Exodus همانند بازیهای پیشین مجموعهی مترو یک تیراندازی اول-شخص با عناصر مخفیکاری و ترس و بقا است. با این حال تجربهی بازی نسبت به بازیهای قبلی کاملا گسترش یافته است و داستان بازی بیشتر به سمت غیر-خطی شدن رفته است. از آنجا که تیمهای اصلی هر دو استودیوی سازندهی بازی دارای تجربهی کار روی بازی S.T.A.L.K.E.R: Shadow of Chernobyl بودهاند، ایدهی آنها به ترکیبی از گیمپلی خطی مجموعهی مترو با ماهیت بازتر استاکر تبدیل شده است.
از این رو Exodus دارای محیطهای باز و بزرگ است که با بخشیهای زیرزمینی و خطی بازی گره خورده است. خود توسعهدهندگان با از این بازی با عنوان یک Sandbox Survival یاد کردهاند و آن را یک بازی جهان-باز کامل ندانستهاند. روی سطح زمین نواحی زیادی برای اکتشاف وجود دارد با این حال برخی از این نواحی همچنان نیاز به پوشیدن ماسک گاز دارند.
Metro Exodus دارای یک سیستم کامل آب و هوایی با چرخهی روز/شب پویا است و شخصیت اصلی یعنی آرتیوم قادر است با استراحت کردن زمان را بگذراند. بازی سیستمی برای سفر سریع بین مکانها ندارد ولی خانههای امنی وجود دارد که بازیکن را از طریق زیپلاینها به سمت مکانها مختلفی هدایت میکند.
بازیکن قادر است دستبند آرتیوم را با شاخصهایی سفارشی کند، و سلاحهای گرم داخل بازی نیز در پنج ناحیهی مختلف قابل تعدیل هستند. آرتیوم قادر است تسلیحات مربوط به دشمنان را برداشته و بعدا آنها را به سلاحهای خود بیفزاید.
تعدادی از جهشیافتههای حاضر در بازیهای پیشین به این بازی بازگشتهاند (هماند خرس) اما تعداد زیادی از موجودات جدید (همانند گرگ و هیومنانیمال) نیز به بازی اضافه شدهاند که هر کدام در مکانهای مختلف و با آب و هوای متفاوت قابل مشاهده هستند.
از مکانیزمهای جدیدی که به گیمپلی بازی اضافه شده است میتوان به یک نقشه از محیط سندباکس، یک شمارشگر گایگر، و دوربین دوچشمی اشاره کرد که برای آنالیز محیط قابل استفاده هستند.
سیستم کاوش برای یافتن اقلام تا حدودی شبیه به Fallout: New Vegas و Fallout 4 است. بازیکن میتواند اجناس اوراق یا با ارزشی که یافته را به دو منبع کلیدی تبدیل کند: مواد شیمیایی و مصالح. این منابع میتواند برای ساخت ابزار و دیگر آیتمها به کار برده شوند. در هر نقشه ایستگاههای کاری وجود دارد که به بازیکن اجازه میدهد تا به ساخت مهمات و تغییرات تجهیزات خود بپردازد.
آرتیوم در بخشهایی از بازی قادر است وسایل نقلیه را کنترل کند، از جمله هدایت یک قایق پارویی در دریاچه. رویدادهای مرتبط به کلیدزنی نیز در روند بازی وجود دارند اما به ندرت از آن استفاده شده است. از نکات دیگر گیمپلی Metro Exodus رفتار دشمنان است که به واسطهی زمان روز و شب و شکل محیط متغیر است. سیستم کارما که در بازیهای پیشین هم آن را دیده بودیم حالا به شکلی متحول شده به بازی برگشته است.
فصلها
تغییر فصلها از ویژگیها مهم Metro Exodus هستند که که تاثیر مستقیمی روی رفتار بازیکنان و واکنش شخصیتهای غیر قابل بازی بر محیط دارد. هر یک از فصلها شامل حیات وحش و آب و هوای مختص به خود هستند که هر کدام با حضور گروههای مختلفی همراه است.
زمستان
داستان بازی Metro Exodus در موسکو و در زمستانی سخت آغاز میشود. این سرمای سوزان زیستگاه موجوداتی چون دیمونها، نوسالیسسها، واتچمن و غیره است. این چپتر از کوتاهترین و خطیترین چپترهای بازی است که به نوعی وظیفهی آموزش به بازیکنان جدید را یدک میکشد.
بهار
وقتی قطار Aurora به رودخانهی ولگا میرسد هنوز اثرات زمستان در نقطه قابل مشاهده است. با شروع بهار به تدریج نور آفتاب یخها و برفها را آب میکند. ولگا مکانی است که تحت اختیار متعصبان مذهبی قرار داد، آنها به پرستش یک گربهماهی جهشیافته میپردازند.
تابستان
برخی نواحی آخرالزمانی روسیه به مکانهای خشک تبدیل شدهاند. در فصل تابستان ما شاهد یک صحرای سراسر خشک در اطراف دریای کاسپین و قزاقستان هستیم. کشتیهای محموله در شنها دیده میشوند خطوط لولهکشی در سراسر سرزمین قابل مشاهده هستند. طوفانهای شنی گاه و بیگاه در این ناحیه رخ میدهند و بازیکن را با عنصر آب و هوایی بازی به چالش میکشد. وسایل نقلیه در این منطقه موثر هستند. از لحاظ داستانی این منطقه توسط گروهی از مهاجمان تحت عنوان Munai-Bailer کنترل میشود که توسط فردی به نام بارون رهبری میشوند.
پاییز
افراد Aurora در فصل پاییز به محیطی کوهستانی و درهای رودخانهای پا میگذارند که همراه با تغییرات ارتفاعی و یک سیستم پیچیده از غارها همراه است. این ناحیه توسط پیشگامان و پایرتها (دو قبیله از فرزندان جنگل) کنترل میشود. افراد این قبایل برای دفاع از خود در مقابل تهدیداتی مثل گرگها و ارباب جنگل (یک خرس جهشیافته) خانه و سنگرهای چوبی را ساختهاند.
زمستان (دوباره)
پایان داستان Metor Exodus نیز در زمستان و در شهر مردهی نووسیبریسک رقم میخورد. تشعشعات در این ناحیه ۸ برابر موسکو است و این شهر را به مکانی بسیار سمی و مرگبار تبدیل کرده است. تونلهای متروی این نقطه دارای تعدادی محافظ است اما توسط تعداد زیادی از نوسالیسها و کرمهای جهشیافته احاطه شدهاند. هدف اصلی در این شهر یک موسسه است که بلیند وانها بر آن حکمرانی میکنند.
نسخههای ویژه
نسخهی Aurora Limited Edition به طور محدود در اختیار برخی خرده فروشان قرار گرفته که شامل موارد زیر است:
- یک کپی از بازی در قالب یک استیلبوک اختصاصی
- یک کتاب هنری ۳۲ صفحهای از دنیای مترو
- یک سیزن پسMetro Exodus
- همه در یک محفظه فلزی که از Aurora الهام گرفته شده است.
یک نسخه ارزانتر تحت عنوان Gold Edition نیز وجود دارد که تنها شامل خود بازی و گسترشدهندههای آن است. جوایز پیش خرید بازی برای هر دوی نسخههای فیزیکی و دیجیتالی نیز به شرح زیر است:
- ایکس باکس وان - یک کپی از بازی Metro 2033 Redux برای این کنسول.
- پلیاستیشن ۴ - یک تم پویا بر اساس اثر هنر «زمستان» از Metro Exodus.
- مایکروسافت ویندوز - یک کتاب هنری دیجیتالی و ساندترک اورجینال Metro Exodus.