سیلماریلها
Silmarils
نامهای دیگر
مالکان
سازنده
ظاهر
نمایش در
سیلماریلها (Silmarils) که همچنین به عنوان جواهرات فینور شناخته میشود، مجموعهای از سه جواهر بود که توسط فینور از جوهر دو درخت والینور یعنی لارلین و تلپریون در قبل از عصر اول ساخته شد. آنها در میان همه شگفتیهای ساخته شده توسط الفها ارزشمندترین هستند و مورد طمع بسیاری بودند. گفته میشد که سرنوشت آردا به سیلماریلها گره خورده است.
«جنگ جواهرات» که اوج آن پایان عصر اول بود، به این سه جواهر اشاره دارد.
تاریخچه
فینور سیلماریلها را در سالهای درختان در طول دوران روزهای سعادت خلق کرد. آنها ساخته شده از یک ماده کریستالی به نام سیلیما، و حاوی مقداری از نور دو درخت والینور (خلق شده توسط یاوانا و نینا و به نام تلپریون نقرهای و لارلین طلایی) هستند. در حالی که گفته میشد هیچ خشونتی در پادشاهی آردا نمیتواند سیلماریل ها را خدشهدار کند یا به آنها آسیب برساند، اما آنها به وضوح میتوانند نابود شوند، زیرا والار توانایی شکستن آنها را دارد تا نور درون آن را آزاد کند. با زیبایی بینظیری که آنها داشت، ملکه آردا یعنی واردا آنها را مقدس کرد، به طوری که هیچ دست ناپاکی یا چیز پلیدی نتواند لمسشان کند. قبل از اینکه ملکور شروع به ایجاد مشکل در میان نولدور بکند، اغلب فینور آنها را در مهمانیها بر روی پیشانی خود میبست و به دیگران اجازه میداد تا آنها را ببینند، اما چون او شروع به شک و تردید در مورد خویشاوندان خود کرد، از مقطعی دیگر آنها را آشکارا نشان نداد و فقط به پدر و پسرانش اجازه دیدن میداد. پس از تبعید فینور به فورمنوس، سیلماریلها در یک اتاقک آهنی نگهداری شدند.
ملکور به همراه اونگولیانت دو درخت را نابود کرد. به این ترتیب سیلماریلها تنها نور باقیمانده از دو درخت را در خود داشتند. بنابراین والار از فینور درخواست کرد تا سیلماریلها را تحویل دهد تا بتوانند درختان را بازسازی کنند، اما او نپذیرفت. سپس خبر رسید که ملکور پدر فینور یعنی فینوه، پادشاه عالی نولدور را کشته است و تمام جواهرات، از جمله سیلماریلها را دزدیده است. پس از این عمل، ملکور به سرزمینهای شمالی سرزمین میانه و به قلعه باستانی خود در آنگبند گریخت. ملکور که اکنون توسط فینور مورگوت نامیده میشد، سیلماریلها را در تاج آهنین خود قرار داد.
فینور از ملکور و از تمایل والار برای گرفتن جواهرات برای اهداف خود خشمگین بود. او و هفت پسرش سوگند یاد کردند که با هر موجودی که سیلماریل را از آنها دریغ کند، جنگ خواهند کرد.
یکی از سیلماریلها توسط برن و لوتین با خطرات و زیانهای بزرگ بازیابی شد. این سنگ بعدا توسط ائارندیل به نشانهی توبه به والار در غرب برده شد. سپس والار این سیلماریل را در آسمان و به عنوان ستارهای به نام ستاره ائارندیل قرار دادند. دو گوهر دیگر در دستان مورگوت باقی ماندند و تنها در پایان جنگ خشم از او گرفته شدند. با این حال، بلافاصله پس از آن، این جواهرات توسط دو پسر فینور به سرقت رفتند. این جواهرات در پاسخ به عدم حق مالکیت دستان آنها را سوزاندند، همانطور که سالها پیش دستان مورگوت را سوزانده بود. یکی از پسران یعنی مائدروس با عذابی که داشت، سیلماریل خود را به گودالی آتشین انداخت و پسر دیگر یعنی ماگلور جوهر خود را به دریا انداخت. بنابراین این سیلماریلها در هر سه قلمروی آردا یعنی در آسمان، زیر زمین و در دریا باقی ماندند.
پیشگویی
در اکثر متون، پس از بازگشت نهایی ملکور و شکست خوردن او در داگور داگورات، جهان (آردا) تغییر میکند و سه سیلماریل توسط والار بازیابی میشوند. فینور آنها را می شکند و یاوانا با نور آنها دو درخت را زنده میکند و نور این دو درخت دوباره آردا را در عصر جدیدی با سعادت ابدی پر میکند.