لوتین
Lúthien
لوتین (Lúthien) که همچنین با عنوان تینوویل شناخته میشود، شاهزاده جاودانه دوریات، همسر برن ارکامیون، و زیباترین فرزندان ایلوواتار بود. عشق او به برن که یک انسان فانی بود افسانهای بود، به طوری که او آماده بود تا همه چیز از جمله جانش را به خطر بیندازد. او و برن در برابر وحشت مورگوت شهامت زیادی نشان دادند و در نهایت یک سیلماریل را از تاج او بردند و پادشاه تینگول نیز ازدواج این دو را تایید کرد. اگرچه اقدامات آنها بعداً منجر به مرگ هر دویشان شد، اما اعمال آنها باعث ترحم ماندوس والا و یک حیات دوم در سرزمین میانه شد. عاشقانه او با برن یکی از داستانهای بزرگی بود که پس از زندگی او برای قرنها نقل میشد و گفته میشد که سلسله خونی او هرگز از بین نخواهد رفت.
بیوگرافی لوتین
سالهای اول
لوتین دختر الو تینگول، پادشاه الف دوریات، و ملکه ملیان مایا بود. در طول سالهای قبل از ملاقات با برن، او مانند تمام الفهای دوریات زندگی سعادتمندی داشت. او زنی با زیبایی و ظرافت بینظیر، موهای تیره به مانند شب، چشمهای خاکستری درخشان، پوستی درخشان، و صدایی شفاف و دوستداشتنی بود که گفته میشد زمستان را به بهار تبدیل میکند.
او اغلب از رقصیدن در جنگلها با موسیقی فلوت دوست خوبش دائرون لذت میبرد.
ماموریت آوردن سیلماریل
لوتین به عنوان اولین زن جاودانهای که عاشق شد، با انسانی فانی ازدواج کرد و این فرد برن، مردی از خاندان بئور بود که او در جنگل دوریات با او آشنا شد. رابطه آنها از ابتدا بعید بود: لوتین نه تنها دختر قدرتمندترین پادشاه الف در بلریاند، بلکه دختر یک مایا از نژاد آینور بود. این در حالی بود که برن انسانی فانی بود که در حال فرار از اولین لرد تاریکی یعنی مورگوث بود.
تینگول مصمم بود که برن را از ازدواج با دخترش منع کند و همین کاری غیرممکن را در پیش روی برن گذاشت: برن مجبور شد یکی از سیلماریلها را از تاج آهنین مورگوت برای تینگول بیاورد. این زوج با کمک هوان و عبور از موارد وحشتناک از جمله ربوده شدن توسط پسران فینور و مرگ فینرود فلاگوند، و همچنین رویارویی با سائورون موفق به چنین عملی شدند، اما برن به محض انجام این ماموریت جان سپرد. لوتین در اندوه این غم نیز درگذشت و به تالار ماندوس رفت. در آنجا او با اندوهی که داشت برای ماندوس والا آواز خواند. آهنگ او چنان زیبا بود که ماندوس برای اولین بار در وجودش متأسف شد. اما ماندوس اختیاری نداشت که به برن امکان زندگی دوباره بدهد، از این رو او برای مشاوره نزد مانوه رفت و او نیز به نوبه خود از ارو ایلوواتار مشورت گرفت. سپس دو انتخاب پیش روی لوتین قرار گرفت: او یا باید برای همیشه در والمار با سعادت زندگی میکرد که پاداشی برای تمام کارهایش بود، یا اینکه میتوانست دوباره با برن به زندگی زمینی بازگردد به شرطی که هر دوی آنها فانی شوند. لوتین با عشقی که به برن داشت، دومین گزینه را انتخاب کرد.
سالهای آخر
پس از آن او فانی شد و با برن به زندگی بازگشت و مدت کوتاهی در تول جالین زندگی کرد. آنها پسری به نام دیور داشتند که الوشیل، وارث تینگول نامیده شد.
پس از غارت منگروت، برن به دورفهای مسئول حمله کرد و گردنبند ناگلامیر را نزد لوتین آورد. زیبایی او با شکوه سیلماریل و این گردنبند ترکیب شد. پس از مرگ او، ناگلامیر به پسرش دیور تحویل داده شد که منجر به ویرانی دوریات شد.
میراث
پیوند برن و لوتین اولین پیوند بین یک انسان فانی با میراث الف بود. نوهی او الوینگ با ائارندیل، پسر توئور و ایدریل ازدواج کرد. از این رو او تبدیل به مادربزرگ الروند و الروس شد. الروند یکی از تأثیرگذارترین چهرههای عصر دوم و سوم و الروس اولین پادشاه نومنور بود.
با توجه به همه چیزهایی که لوتین به خاطر تصمیمش در فانی شدن تجربه کرده بود، الوینگ سرنوشت الفها را برای خود و همسرش تعیین کرد، زیرا او نمیخواست سرنوشتی مشابه با مادربزرگش را تجربه کند.