شیلوب
Shelob
شیلوب (Shelob) یک عنکبوت بزرگ و بزرگترین فرزند یک عنکبوت اولیه به نام اونگولیانت بود. او در عصر سوم در مرزهای موردور زندگی میکرد و معروف بود که بیرویه غذا میخورد و ساکنان آنجا را شکار میکرد. فرودو بگینز و سموایز گمجی در طول ماموریت خود برای از بین بردن حلقه یگانه با او روبرو شدند.
بیوگرافی
خاستگاه
تاریخچه اولیه شلوب کاملا ناشناخته است، به جز این فرض که او در در ارد گورگوروث به دنیا آمده است و «آخرین فرزند» اونگولیانت است. در عصر دوم، او اغلب با فرزندان خود بود، و در مقطعی پس از فرار از بلریاند لانهای تاریک را در افل دوات (کوهستان سایه) در سیریث اونگل فراهم کرد. او هزاران سال در آنجا اقامت داشت و هزارتویی از تارها را در غارها ساخت تا طعمههایش را که شامل همه موجودات بزرگ و کوچک بود، به دام بیندازد.
عصر سوم
سائورون از حضور شیلوب در کوهها آگاه بود و به او اجازه داد در آنجا ساکن شود، زیرا او یک نگهبان عالی بود. گفته شده است که سائورون تا حدودی به او علاقه داشت. سائورون گاهی اوقات به او غذا میداد و این غذا شامل زندانیانی بود کهن دیگر هیچ استفادهای برایش نداشت یا خدمتکارانی که از آنها ناراضی بود. شیلوب همچنین گاهی اوقات اورکهایی را میخورد که برج سیریث اونگول حاضر بودند. سائورون نیز هرگز تلاش جدی برای متوقف کردن او انجام نداد چرا که شیلوب برایش اهمیتی بیشتری داشت، (اگرچه اورکها گاهی سعی میکردند لانه او را با سنگ سد کنند).
در مقطعی گالوم پس از آزاد شدن از موردور، در حالی که تلاش داشت از این کشور بایر فرار کند به لانه شیلوب برخورد کرد. شیلوب او را گرفت، اما گالوم به او وعده داد که برایش گوشتهای خوشمزهتر بیاورد و از این رو جان سالم به در برد.
گالوم بعدا تلاش کرد تا با هدایت فرودو و سم به لانهی این عنکبوت، به وعده خود عمل کند. امید او این بود که وقتی شیلوب کار این دو هابیت را تمام کرد، حلقه یگانه را بازیابی کند. این دو هابیت سرانجام گرفتار تارهای شیلوب شدند، اما به لطف شمشیر استینگ که در اختیار فرودو بود، قادر به عبور از میان تارها شدند. آنها در ابتدا با استفاده از فیال گالادریل موفق شدند او را دفع کنند. نور ستاره ائارندلیل از داخل این فیال میدرخشید و باعث ایجاد دردی غیرقابل تحمل در شیلوب شد، اما او برای حمله به فرودو بازگشت و درست در خروجی غار به سمت موردور او را با نیش خود مسموم کرد. زهر او فرودو را فلج کرد و سپس او را در تار خود پیچید.
سپس سم با استفاده از استینگ و فیال گالادریل به این موجود حمله کرد تا اربابش را نجات دهد. در یک نبرد تن به تن، سم موفق شد به یکی از چشمان او ضربه بزند و به پایش آسیب برساند. زمانی که شیلوب سعی کرد از نیش خود برای تزریق به سم استفاده کند، سم در آخرین لحظه کنار رفت و توانست با استینگ به شکم او ضربه بزند.
مشخص نیست که شیلوب از این نبرد بهبود یافته است یا تسلیم جراحاتش شده است. گفته شده است که سرنوشت او برای مردم سرزمین میانه ناشناخته خواهد ماند.