اونگولیانت
Ungoliant
تولد
مرگ
قلمروها
سلاح
نژاد
جنسیت
اونگولیانت (Ungoliant) یک عنکبوت ازلی و غولپیکر بود. او ابتدا متحد ملکور در امان بود و مدت کوتاهی هم در سرزمین میانه بود. او مادر شلوب و قدیمیترین و اولین عنکبوت غولپیکر آردا بود.
بیوگرافی
منشا
منشأ واقعی اونگولیانت حتی برای والار ناشناخته بود. گفته میشود که او از خود تاریکی به وجود آمده بود و زمانی متحد ملکور بوده است. با توجه به اینکه آینور برای رفتن به آردا از خلا عبور کرده بود، ممکن است این عنکبوت صرفا یک مایا قدرتمند یا موجودی از خود خلا باشد.
سالهای اول
هنگامی که ملکور پس از بیدار شدن اولین الفها در کویوینن توسط اربابان غرب شکست خورد و زندانی شد، اونگولیانت از حملات والار و شکارچیان اورومه فرار کرد و به قسمت جنوبی امان گریخت. در آنجا او محل زندگی خود را در درهای در جنوب کوه هیارمنتیر ایجاد کرد و شکل فیزیکی یک عنکبوت هیولا را به خود گرفت و هر نوری را که میتوانست را جذب میکرد. او پس از هر بار تغذیه، تارهای تاریکی را میچرخاند که تمام نورهای گذرا را خفه میکرد.
اتحاد با ملکور
سرانجام ملکور به دنبال اونگولیانت رفت تا انتقام خود را از والار و الفها بگیرد. او در آواثار نزد او آمد و از برنامههایش به او گفت. اگرچه این عنکبوت به شدت از نقشه ملکور برای نوشیدن نور دو درخت والینور وسوسه شده بود، اما از قدرت والار میترسید و در همراهی با او مردد بود. ملکور برای آرام کردن او به او پیشنهاد داد که اگر به او کمک کند با هر چیزی که میخواهد گرسنگی او را برطرف میکند. او موافقت کرد و اندکی پس از آن به ازلوهار رفتند، جایی که او درختان را از شیره تخلیه کرد و چاه واردا را با نوشیدن خشک کرد. بینور (Unlight) تولید شده توسط اونگولیانت مانع از تعقیب اورومه و تولکاس شد و ملکور با او به سرزمین میانه فرار کرد. با این حال، مصرف از درختان و چاهها باعث شد که او قدری بزرگ متورم شود که حتی ملکور شروع به ترسیدن از او کرد.
هنگامی که آنها به لاموت در سرزمین میانه رسیدند، ملکور که اکنون به عنوان مورگوث شناخته میشد، امیدوار بود که به خرابههای آنگبند فرار کند، جایی که بقایای نیروهایش در انتظار او بودند. اونگولیانت که گمان میکرد مورگوث به وعدهاش عمل نکند، جواهراتی را که مورگوث از فورمنوس دزدیده بود را خواست. او آنها را بلعید و هیولاییتر شد. سپس از مورگوث خواست که سیلماریلها را نیز به او تسلیم کند. اما مورگوث نپذیرفت و به او حمله کرد. اونگولیانت با بافتن تارهای تاریک خود سعی کرد او را در شبکههای خود گیر بیندازد و سیلماریلها را به زور بگیرد. مورگوث هنگام حمله فریاد وحشتناکی از درد سر داد که بالروگهایی که در زیر ویرانههای انگبند در خواب زمستانی بودند را بیدار کرد. بالروگها بلافاصله به یاری اربابشان شتافتند و با تازیانههای آتشین خود تار و پود اونگولیانت را پاره کردند و او را مجبور کردند که حمله خود را قطع کند. او فرار کرد و بالروگها آماده تعقیب و نابودی او شدند، اما آنها توسط مورگوث کنترل شدند و به آنها دستور داده شد تا با او به انگبند بازگردند.
سالهای پایانی و میراث
اونگولیانت که توسط بالروگها رانده شده بود به ارد گورگوروث گریخت و در آنجا عنکبوتهای بزرگی را پرورش داد و وحشت و قدرت همنوعان خود را افزایش داد. بعدا موجوداتی که به نان دانگورتب مجاور حمله کردند، بازماندگان و فرزندان او بودند، از جمله شلوب که از عصر دوم و سوم به بعد در مرزهای موردور به عنوان آخرین فرزند بازمانده او زندگی میکرد. گفته میشود که اونگولیانت در نهایت به دست خودش از بین رفت، به طوری که با گرسنگی روزافزون، سرانجام خود را بلعید.