ویکی Call of Duty

بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

Call of Duty: WWII

اشتراک‌گذاری

ندای وظیفه: WWII

Call of Duty: WWII

Call of Duty: WWII - Call of Duty

توسعه دهنده

Sledgehammer Games

ناشر

Activision

موتور

مورتور اختصاصی Sledgehammer Games

سبک

تیراندازی اول-شخص، جنگی و حماسی
ترس و بقا، علمی تخیلی

حالت ها

کمپین
چندنفره
زامبی‌های نازی

درجه سنی

بزرگسال

پلتفرم ها

PlayStation 4
Xbox On
Microsoft Windows

تاریخ عرصه

۳ نوامبر ۲۰۱۷

سیستم مورد نیاز

OS: Windows 7 64-Bit or later
Processor: Intel Core i3 3225 or equivalent
Memory: 8 GB RAM
Graphics: NVIDIA GeForce GTX 660 2GB / AMD Radeon HD 7850 2GB or better
DirectX: Version 11.0
Sound Card: DirectX Compatible

Call of Duty: WWII (ندای وظیفه: جنگ جهانی دوم) یک بازی ویدیویی در سبک تیراندازی اول-شخص است که توسط Sledgehammer Games برای سه پلتفرم Xbox One, PlayStation 4 و Windows توسعه داده شده است. این بازی روز ۳ نوامبر ۲۰۱۷ منتشر می‌شود. Call of Duty: WWII چهاردهمین عنوان از مجموعه Call of Duty و دومین عنوانی است که توسط Sledgehammer Games در مدت سه سال توسعه داده شده است.

داستان Call of Duty: WWII در جنگ جهانی دوم جریان دارد و شخصیت اصلی آن سربازی جوان به نام رونالد رد دنیلز (Ronald “Red” Daniels) است. کسی که به همراه برادرانش در ارتش لحظات برجسته و دراماتیک جنگ جهانی دوم را از سواحل Normandy تا جنگل Hürtgen تجربه می‌کند.

این اولین بازی Call of Duty است که بعد از سال ۲۰۰۸ به جنگ جهانی دوم می‌پردازد و در همین مورد، پنجمین عنوان در تمام سری Call of Duty است.

داستان بازی Call of Duty: WWII

اجمالی

Call of Duty: WWII روی فعالیت‌های یک جوخه از سال ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۵ تمرکز دارد، اما برای روایت بهتر و پرداخت بیشتر به شخصیت‌ها به رویدادهایی از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۴ نیز می‌پردازد. جایی که متفقین سرانجام نیروهای خود را جمع‌آوری کرده‌اند تا به سمت آلمان نازی پیش روی کنند.

در سال ۱۹۴۴ اتحاد بزرگ متفقین شکل گرفته و تصمیم برای نابودی نازی ها به مرحله اجرایی رسیده است. بازیکن در جنگ‌های تاریخی مثل نبرد نرماندی، نبرد آخن و نبرد جنگل هورتگن شرکت می‌کند.

بازیکن، داستان یک سرباز ارتش آمریکا به نام رونالد دنیلز به همراه جوخه‌ی معروفش یعنی لشکر پیاده‌نظام یکم (1st Infantry Division) در تئاتر اروپایی جنگ جهانی دوم را دنبال می‌کند. در حالی که بریتانیا و مقاومت فرانسه به نیروهای متفق پیوسته‌اند، افراد جوخه مذکور باید همراه یکدیگر برای به دست آوردن پیروزی از سواحل نرماندی تا آزادسازی فرانسه و نهایتا به سمت آلمان پیش بروند.

بخش اصلی

داستان Call of Duty: WWI با چند عکس به هم پیوسته از تسخیر اروپای غربی توسط آلمان نازی شروع می‌شود. بعد از حمله به پرل هاربر، رونالد دنیلز از تگزاس به لشکر پیاده‌نظام یکم ایالت متحده پیوسته است.

در ۶ جون ۱۹۴۴، چند ساعت قبل از تهاجم D-Day دنیلز برای همسرش هازل نامه‌ای می‌نویسد. او به همراه رابرت زاسمن یک آمریکایی-یهودی، درو استایلز یک عکاس و یک کهنه سرباز به نام فرانک آیلو خدمت می‌کند. رهبری جوخه‌ی آن‌ها نیز بر عهده ویلیام پیرسون و جوزف ترنر است. بعد یک سخنرانی از کلنل دیویس، فرمانده واحد، جوخه‌ی مذکور به سمت ساحل اوماها هجوم می‌برند و در حین رسیدن به مقصد زیر آتش سنگین تیربارها قرار می‌گیرند. بعد از خزیدن در شن‌ها و سیم‌های خاردار جوخه راه خود را به سمت مکان تیربارهای مستقر شده می‌رساند.

هنگام پاکسازی آخرین مکان بافی مانده، زاسمن توسط یک سرباز آلمانی از ناحیه شکم مجروح می‌شود و دنیلز او را که قادر به راه رفتن نیست کشان کشان به سمت بخش درمانی میدان می‌برد. در حالی که زاسمن تحت درمان قرار می‌گیرد دنیلز و دیگر سربازان به سراغ هدف بعدی یعنی تخریب توپخانه آلمانی می‌روند. بعد از تخریب توپخانه، دنیلز دوباره زاسمن را می‌بیند و آن‌ها به هم قول می‌دهند تا پایان، همراه هم بجنگند.

هفت هفته‌ی بعد، زاسمن بهبود می‌یابد و برای عملیات کبرا دوباره به می‌پیوندد. در حالی که دنیلز و دیگران در مورد رفتار خشن پیرسون بحث می‌کنند و جوخه روی تانک شرمن در حال حرکت است، فرمانده تانک یعنی آگوستین پرز توضیح می‌دهد که پیرسون مسئول قتل‌عام عظیمی در نبرد گذرگاه القصرین بوده است. در همین حین به طور ناگهانی جوخه توسط بمب افکن‌های استوکا و پیاده‌نظام آلمان مورد حمله قرار می‌گیرد. بعد این نبرد کلنل دیویس به واسطه مقاومت فرانسه در مورد یک قطار حامل موشک‌های V-2 مطلع می‌شود که در نزدیکی ارژانتان در حال سوخت گیری است. دنیلز و جوخه‌اش با یک افسر اطلاعاتی انگلیسی به نام آرتور کرولی هم گروه می‌شوند تا قطار را متوقف کنند. قطار از خط خارج می‌شود و دنیلز و زاسمن گرفتار سقوط و تخریب شدید قطار می‌شوند اما توسط یک فرمانده مقاومت به نام روسو دوباره به سمت جوخه هدایت می‌شوند.

روسو در ماموریتی دنیلز، زاسمن، کرولی و پیرسون را به سمت پاریس هدایت می‌کند، جایی که قرار بود با اطلاعاتی که از قطار به دست آمده بود روسو و کرولی به داخل یک پادگان آلمانی نفوذ کنند. در حین ماموریت روسو به این موضوع اشاره می‌کند که نازی‌ها تمام خانواده او از جمله همسر و پسرش را کشته‌اند. نقشه از این قرار است که دنیلز و جوخه‌اش در بیرون از پادگان منتظر هستند و روسو و کرولی در شکل مبدل‌های نازی وارد پادگان می‌شوند. هدف روسو تعویض کیف خود با کیف دیگری از یک عامل انگیسی است که کیف دوم حاوی مواد منفجره برای تخریب گذرگاه‌های پادگان است.

مامویت در اواسط کار وقتی هاینریش (Heinrich) متوجه هویت بدلی روسو می‌شود تا مرز شکست خوردن پیش می‌رود اما روسو موفق می‌شود طی یک درگیری او را بکشد و ماموریت را ادامه دهد. همان طور که نقشه کشیده شده بود گذرگاه‌ها منفجر می‌شوند و دنیلز و جوخه‌اش با کمک گروه مقاومت به پادگان هجوم می‌آورند و منطقه را آزاد می‌کنند.

با گذشت مدتی کوتاه بعد از آزادسازی پاریس، جوخه‌ی داستان در آخن به جنگ می‌رود. دنیلز نامه‌ای از همسرش دریافت می‌کند که نشان می‌دهد او باردار است. در هجوم به یک هتل جوخه تعدادی شهروند آلمانی را پیدا می‌کند که در زیرزمین مخفی شده‌اند. هنگامی که این افراد در حال تخلیه مکان مذکور بودند یک دختر بچه به نام آنا گم می‌شود. دنیلز برای یافتن او دوباره به هتل برمی‌گردد اما زمانی که او را پیدا می‌کند سربازان آلمانی را در داخل مجتمع می‌بیند. جوخه سعی می‌کند سربازان آلمانی را دفع کنند و هتل را تصرف کنند تا دنیلز بتواند از آن خارج شود.

ترنر دستور می‌دهد که شهروندان را با اسکورت از آن جا دور کنند در حالی که پیرسون مخالف این بود و می‌خواست آن ها بدون اسکورت خودشان فرار کنند. بعد از این که خیابان‌ها پاکسازی می‌شود و شهروندان سوار بر یک کامیون می‌شوند، دو سرباز آلمانی شروع به تراندازی سمت کامیون می‌کنند و در همین حین خواهر بزرگ‌تر آنا تیر می‌خورد و کشته می‌شود. در سردرگمی ایجاد شده پیرسون بر خلاف اعلام ترنر دستور می‌دهد تا کامیون حرکت کند و جوخه به هتل برگردد.

در نبرد جنگل هورتگن، جوخه ماموریت داشت تا منطقه‌ی با اهمیتی به نام Hill 493 را بگیرد. پس از دفاع از یک گذرگاه حیاتی از آلمان‌ها، ترنر جوخه را به دو بخش تقسیم می‌کند؛ پیرسون، زاسمن و چند سرباز دیگر وظیفه پیشروی به سمت تپه را دارند در حالی که ترنر، دنیلز و بقیه قبل از رسیدن به پایه تپه گروه اول را پوشش می‌دهند. گرچه تیم ترنر هر چه قدر منتظر گروه پیرسون می‌ماند آن‌ها نمی‌رسند، بعدا استایلز با یک مخابره متوجه می‌شود که پیرسون به طور سرخود با یک جوخه‌ی دیگر به تپه حمله کرده است. بعد پیوستن دو گروه و گرفتن منطقه، ترنر و پیرسون دوباره با هم وارد جر و بحث می‌شنود.

سپس جوخه اقدام به نابودی موقعیت یک توپخانه را می‌کند اما به طور ناگهانی گرفتار ضد حمله پیاده‌نظام آلمان و یک تانک تایگر می‌شود. دنیلز که قصد غیر فعال کردن تانک را داشت گرفتار می‌شود و در نهایت پرز با هدایت یک تانک، تانک دشمن را سرنگون می‌کند. ترنر برای نجات دادن دنیلز زخمی می‌شود و دنیلز نیز سعی می‌کند ترنر زخمی شده را به مکانی امن ببرد در همین حال آلمان‌ها حملات خود را تقویت می‌کنند و ترنر به دنیلز دستور می‌دهد که او را رها کند و همراه جوخه فرار کند. ترنر در پوشش جوخه برای گریختن کشته می‌شود. بعد از مرگ او، پیرسون به راس جوخه تبدیل می‌شود و دنیلز را به عنوان سرجوخه انتخاب می‌کند.

در اوج نبرد بولج، جوخه توسط آلمان‌های نازی محاصره می‌شود. دنیلز با یک تکنسین آمریکایی-آفریقایی به نام هاوارد دیدار می‌کند، کسی که به جوخه در ارتباط به پشتیبانی هوایی کمک می‌کند. جوخه چند سرباز آلمانی را اسیر می‌کند و کشف می‌کند که آلمان‌ها دستور داشتند تا آخرین پل راین یعنی پل رماگن را تخریب کنند. بعد از انفجار ترانسیت، پیرسون دستور می‌دهد تا جوخه به یک پایگاه هوایی در نزدیکی محل حمله کنند و مواد منفجره باقی مانده را تخریب کنند.

این هجوم با محاصره دنیلز و زاسمن توسط نیروهای دشمن شکست می‌خورد. دنیلز توسط هاوارد نجات پیدا می‌کند اما زاسمن به یک کمپ اسرای آلمان به نام Stalag IX-B منتقل می‌شود. در Stalag IX-B زاسمن توسط یک افسر اس‌اس به نام متز (Metz) بازجویی می‌شود و مورد ضرب شتم قرار می‌گیرد و به کمپ مراقبت فرستاده می‌شود. در این زمان دنیلز به دلیل داشتن جراحاتی در بیمارستان بستری بوده است.

بعد از بهبود دنیلز، آن‌ها با موفقیت آخرین پل راین را تصاحب می‌کنند. جوخه به سمت آلمان می‌رود و در جستجوی زاسمن اردوگاه‌های کار اجباری را آزادسازی می‌کنند و سرانجام به کمپ کار اجباری برگا می‌رسند که رها شده است. بازماندگان کمپ به یک راهپیمایی مرگ فرستاده شده بودند. دنلیز زاسمن را درست قبل از این که توسط متز کشته شود نجات می‌دهد.

بعد از پایان جنگ دنیلز از افراد جوخه‌ خداحافظی می‌کند و به تگزاس و کنار همسر و فرزند تازه متولد شده‌اش بازمی‌گردد. او نام پسرش را به افتخار ستوان درگذشته‌اش جوزف ترنر می‌گذارد. او بر سر قبر برادر بزرگش پائول که در زمان بچگی رد دنیلز در مبارزه با یک گرگ کشته شده بود رفت. او مدال ستاره برنز خود را روی قبر می‌گذارد و می‌گوید که برادرش سزاوار آن است چرا که تیراندازی را او یادش داده است.

مکان ها

  • نرماندی فرانسه
  • جنگل هورتگن، آلمان
  • جنگل آردنس، بلژیک
  • آخن، آلمان
  • کانال مانش
  • شبه‌جزیره کریمه، شبه‌جزیره کریمه

تصاویر

داستان بازی Call of Duty: WWII
داستان بازی Call of Duty: WWII
داستان بازی Call of Duty: WWII
صفحات دیگر