درویش (Dervis) یک مجموعهدار عباسی بود که در قرن نهم در بغداد زندگی میکرد. او در سال ۸۶۱ با بسیم بن اسحاق که به کار خیابانی مشغول بود، آشنا بود.
بیوگرافی
قبل از زندگی در بغداد، درویش به عنوان دستفروش در انبار کار می کرد و در آنجا یک شبکه مخفی از دزدان را رهبری میکرد که بسیم بخشی از آن بود. او افراد خیابانی زیادی را به خدمت گرفت تا وظایفی را برای او انجام دهند. در سال ۸۶۱، درویش در کنار پنهان شدگان که به قول خودش رهاییبخش بودند، شروع به کار کرد و به آنها در تهیه اقلام و اطلاعات کمک کرد. او بیشتر این کارها را به بسیم که ماهرترین فرد در شبکهاش میسپرد و در ازای خدماتش به او پرداختی داشت.
در ماه دسامبر، روشن، یکی از منتورهای پنهان شدگان از درویس خواست تا یک دفتر حمل و نقل حاوی سرنخهایی از یک سازه که فرقه پیشینیان به دنبالش بود را بازیابی کند. او بسیم را به بندر نگهبانی مجاور فرستاد تا این دفتر را بازیابی کند. وقتی بسیم برگشت، مستقیما با روشن روبرو شد و در مورد مهارتهای خودش لاف زد و خواست که در استخدام او باشد، اگرچه روشن او را نادیده گرفت. درویش که شاهد این مکالمه بود، بسیم را توبیخ کرد و به او یادآوری کرد که اگر میخواهد به کارش ادامه دهد، در مسیر خود باقی بماند.
بعدا در همان شب، بسیم تذکرات درویش و روشن را نادیده گرفت و برای یافتن یک سازه تاریخی به کاخ زمستانی المتوکل خلیفه رفت، که این اقدام نهایت منجر به کشته شدن این خلیفه شد. این عمل خشم پسر خلیفه یعنی ابوعبدالله را برانگیخت، کسی که نگهبانان را به دنبال بسیم فرستاد. این اتفاق شبکه درویش را تحت تاثیر قرار داد و اعضای آن به طرز وحشیانهای اعدام شدند و به میلههای چوبی آویزان شدند. خود درویش از این شرایط جان سالم به در برد و سرانجام به بغداد نقل مکان کرد و در آنجا به عنوان مجموعهدار در کارخانه رنگرزی ناحیه حربیه مشغول به کار شد.