هوپ جنسن
Hope Jensen
تولد
۱۷۳۲
نیویورک، ایالت نیویورک، آمریکای بریتانیا
مرگ
اکتبر ۱۷۵۹
نیویورک، ایالت نیویورک، آمریکای بریتانیا
نژاد
انسان
وابسته به
باندها (Gangs)
اساسینها
- انجمن برادری مستعمراتی
هوپ جنسن (Hope Jensen) عضوی از انجمن برادری مستعمراتی اساسین ها بود که در زمان جنگ هفت ساله در آمریکای شمالی فعالیت میکرد. او تحت دستورات منتور خود یعنی آکیلیز داونپورت اکثر باندهای سازمانیافته نیویورک را تحت کنترل خود داشت که این موضوع یک شبکه اطلاعاتی موثر را برای او و اساسینها فراهم کرده بود.
بیوگرافی
اوایل زندگی
او در نیویورک و در خانوادهای درستکار به دنیا آمد، هوپ بعد از مرگ والدینش به یتیمخانه برده شد. سرپرستی او بعداً توسط یک زوج آلمانی قبول شد. آنها وضعیت مالی بسیار خوب و زندگی مفرحی داشتند. تا این که روزی پدر هوپ به طور مرموزی ناپدید شد. با ناپدید شدن پدرش درآمد آنها به حدی رسید که او و مادرش مجبور شدند در خیابان زندگی کنند.
مادر هوپ دچار بیماری شد و وضعیت او به تدریج بدتر میشد، با وجود اقدام هوپ برای دزدیدن غذا و دارو اما مادر او درگذشت.
آموزش اساسین
هوپ در سال ۱۷۴۶ با آکیلیز داونپورت دیدار کرد، کسی که تحت تاثیر مهارت او در جیببری قرار گرفت و یک سال بعد او به طور رسمی به انجمن برادری اساسین معرفی شد. هوپ وظیفه راه اندازی شبکهای در نیویورک را بر عهده گرفت و خیلی زود کنترل بیشتر باندهای شهر را به دست گرفت.
هوپ به دلیل تجربههایی که داشت به عنوان یکی از معلمان شی کورمک نیز درآمد و آموزشهایی به او میداد. با این حال چون شی خیلی به نظم و ترتیب اعتقادی نداشت، هوپ قادر به استفاده از تمام پتانسیل او نبود.
جعبه پیشرو و دستنوشته
در مارس ۱۷۵۲ خبرهایی به انجمن برادری مستعمراتی رسید مبنی بر این که دو قطعه عدن ارزشمند در هنگام زمینلرزهای در هائیتی ربوده شدهاند. هوپ همانند دیگر همتایانش تمرکز خود را روی یافتن این عتیقههای گمشده گذاشت.
بعد از این که شی اقدام به از بین بردن یک تمپلار بالا-رتبه به نام لاورنس واشنگتن کرد، هوپ و سایرین توجهشان به سوی ساموئل اسمیت و جیمز واردروپ جلب شد، کسانی که به ترتیب حامل جعبه پیشرو و دستنوشته بودند. بعد از قتل این دو تمپلار، هوپ و شی با کمک بنجامین فرانکلین موفق به فعال کردن جعبه شدند و نقشهای از چند سایت پیشرو برای آنها نمایان شد که شی یکی از آنها را در لیسبون شناسایی کرد.
وقتی شی خود را به لیسبون و معبد مورد نظر رساند، اقدام او برای برداشتن قطعه عدن با یک زلزله مخرب در سطح کل شهر مواجه شد. این حادثه شروعی برای بدبینی شی نسبت به اساسینها شد. بعد از ربوده شدن دستنوشته توسط شی، آکیلیز به اساسینها دستور داد تا او را بگیرند و هوپ نیز به واسطه بمبهای دودزای خود سعی در متوقف کردن شی داشت، اگرچه اقدام او بیفایده بود.
در نهایت شی در یک بلندی توسط اساسینها محاصره شد. هوپ سعی داشت با صحبتهایش شاگرد سابق خود را متقاعد کند تا دستنوشته را برگرداند اما شی که دیگر نمیخواست فاجعهی دیگری رخ دهد تسلیم نشد و قبل از پریدن در آب مورد اصابت گلولهی شلیک شده توسط شوالیه دلا ورندری قرار گرفت. اساسینها بر خلاف واقعیت باور داشتند که شی کشته شده و دستنوشته نیز از بین رفته است.
مرگ
در نوامبر ۱۷۵۷، لیام موفق به ربودن دستنوشته از جورج مونرو تمپلار شد، اتفاقی که به اساسینها اجازه داد تا جستجوی خود برای معبدهای پیشرو را ادامه دهند.
در اکتبر ۱۷۵۹ هوپ راهی برای فعالسازی جعبه پیشرو پیدا کرد و موقعیت معبد دیگری مشخص شد. او این موقعیت را در اختیار لیام قرار داد تا او راهی سفر به معبد شود. بلافاصله بعد از آن، شی که در حال جاسوسی هوپ بود با شکستن شیشهی بالایی اتاق وارد شد. هوپ با برداشتن یک ماسک گاز اقدام به فعال کردن مکانیزمی کرد که به سبب آن به تدریج اتاق پر از گاز سمی میشد. او محل را ترک کرد تا شی در آنجا بمیرد اگرچه فرار کردن شی موجب حیرت او شد.
شی در یک تعقیب و گریز که همراه با پرتاب دارت سمی و بمبهای دودزا از سمت هوپ بود، موفق به خنجر زدن به او شد و در نهایت هوپ را کشت. آخرین حرفهای او پیش از مرگش نشان داد که مرگ او صرفا برای خرید زمان برای اساسینها بوده تا آنها به هدفشان برسند.