جورج مونرو
George Monro
تولد
۱۷۰۰
کلونفین، پادشاهی ایرلند
مرگ
۳ نوامبر ۱۷۵۷
آلبانی، نیویورک، آمریکای بریتانیا
نژاد
انسان
وابسته به
ارتش بریتانیا
تمپلار
- اتحاد بریتانیا
- اتحاد مستعمراتی
صداپیشه
گراهام کاثبرتسون
جورج مونرو (George Monro) در زمان جنگ هفت ساله یک کلنل در ارتش بریتانیا، و عضوی از اتحاد مستعمراتی و اتحاد بریتانیایی از فرقه تمپلار بود.
بیوگرافی
اوایل زندگی
جورج مونرو در کلونفین، شهرستان لانگفورد ایرلند و در یک خانوادهی نظامی اسکاتلندی به دنیا آمد. پدرش کلنل جورج مونرو، برای پیروزی در نبرد دانکلد در سال ۱۶۸۹ مشهور بود. مونرو در سال ۱۷۱۸ ستوان هنگ Otway شد و در نهایت وارد فرقه تمپلار شد.
تا سال ۱۷۵۰ او به ستوان دوم ترفیع پیدا کرد. در همین دوران، استادبزرگ ریجنالد بریچ که از روند کار لاورنس واشنگتن در مستعمرات آمریکا ناراضی بود، اقدام به فرستادن مونرو به آنجا کرد تا او با واشنگتن کار کند. بعد از مرگ واشنگتن و جیمز واردروپ، مونرو برای هیثم کنوی کار کرد، کسی که در نهایت تبدیل به استادبزرگ اتحاد مستعمراتی شد.
کار کردن با شی کورمک
در سال ۱۷۵۵، افراد مونرو شی کورمک را بعد از این که به انجمن برادری خیانت کرده بود و در دریا رها شده بود، نجات دادند. مونرو در زمان آسیبدیدگی شی، دستنوشته ووینیچ را در وسایل او یافت و آن را برای خود برداشت.
بعد از بهبود یافتن، شی رسما به مونرو معرفی شد و مونرو پتانسیل شی برای پیوستن به فرقه تمپلار را شناسایی کرد و حتی آن را با هیثم کنوی به اشتراک گذاشت. در نهایت مونرو به شی اعتماد کرد و آنها قبول کردند تا در بازسازی شهر با هم کار کنند.
محاصره قلعه ویلیام هنری
در سال ۱۷۵۷ مونرو فرماندهی قلعه ویلیام هنری را بر عهده داشت، قلعهای که توسط سربازان فرانسوی و ابناکی تحت فرمان ژنرال دو مونتکالم تهدید میشد. این قلعه در تاریخ ۲ آگوست محاصره شد و مونرو بعد از هفت روز تسلیم شد. با وجود این که به مونرو و افرادش اجازه داده شد تا صبح روز بعد به دهکده فورت ادوارد بروند اما اعضای ابناکی بدون اطلاع بریتانیاییها برای آنها کمین کردند و به قصد کشتار به سمت آنها هجوم بردند. در این فاصله یک اساسین به نام کسگوواسه از فرصت استفاده کرد تا مونرو را به قتل برساند اما این اتفاق با مداخله شی خنثی شد.
مرگ
مونرو در سوم نوامبر ۱۷۵۷، وقتی که دستنوشته را در مالکیت خود داشت، توسط اساسین لیام اوبرایان به شدت مجروح شد. لیام دستنوشته را برداشت و مونرو را در خانهای در حال سوختن رها کرد. مونرو قبل از مرگش انگشتر تمپلار خود را به شی سپرد و از او خواست تا دستنوشته را پس بگیرد و در فقدان او مبارزه برای فرقه تمپلار را ادامه دهد.