الی ویلیامز
Ellie Williams
نامهای دیگر
دختربچه (توسط جوئل)
گرگ (توسط سرافایتز)
بریک مستر (توسط خودش)
تولد
سن
بستگان
سکونت
شهرستان کانی، وایومینگ، ایالات متحده
صداپیشه و بازیگر
الی ویلیامز (Ellie Williams) شخصیت محوری مجموعه The Last of Us است. او دومین شخصیت اصلی The Last of Us، شخصیت اصلی و قابل بازی The Last of Us Part II و The Last of Us: Left Behind و شخصیت اصلی کمیک The Last of Us: American Dreams است.
الی به عنوان یک یتیم در منطقه قرنطینه بوستون بزرگ شد و به یک مدرسه مقدماتی نظامی رفت و در آنجا با رایلی ایبل آشنا و دوست شد. زمانی که الی چهارده ساله بود، هر دوی آنها به عفونت مغزی کوردیسپس مبتلا شدند، و از همان زمان الی متوجه شد که نسبت به این قارچ مصونیت دارد. یکی از دوستان مادر الی به نام مارلین که رهبر فایرفلایز بود، معتقد بود که الی کلید ساخت یک واکسن به واسطه مهندسی معکوس است. مارلین به جوئل میلر که یک قاچاقچی بود، مأموریت داد تا الی را به خارج از منطقه قرنطینه اسکورت کند. این سفر ساده به سفری یک ساله در سراسر آمریکا تبدیل شد و این در نهایت پیوند نزدیکی بین این دو ایجاد شد.
جوئل پس از رسیدن به مقر فایرفلایز در سالت لیک سیتی متوجه شد که تنها راه دستیابی به درمان با کشتن شدن الی همراه است. او با امتناع از این اجازه، جراح مربوط به این فرآیند را کشت و با الی فرار کرد و در جکسون و جامعهی متعلق برادر جوئل در وایومینگ مستقر شد. چهار سال بعد، الی به خاطر نجات یافتن جانش توسط جوئل دلخور بود. در سال ۲۰۳۸، ابی اندرسون، یک عضو سابق فایرفلای و دختر همان جراح کشته شده، موفق به یافتن جوئل شد و او را کشت. الی برای گرفتن انتقام سوگند خورد و ابی را تا سیاتل تعقیب کرد. تلاشهای او در نهایت بیثمر بود و او در نهایت با دوستش دینا و پسر او جیجی در مزرعهای منزوی ساکن شد. الی که نمیتوانست ابی را ببخشد، خانوادهاش را رها کرد و یک بار دیگر ابی را به سانتا باربارا تعقیب کرد، اما در نهایت از جان ابی گذشت. او یک بار دیگر به جکسون بازگشت و سرانجام با مرگ جوئل و تصمیم او برای نجات جان او کنار آمد.
پیشزمینه
الی در بهار سال ۲۰۱۹ متولد شد، زمانی که شیوع عفونت قارچی در سراسر آمریکا گسترش یافته بود. از این رو او در یک منطقهی قرنطینهی نظامی در بوستون بزرگ شد، و چیز زیادی از دنیای پیش از عفونت نمیدانست. قبل از این که مادرش آنا بمیرد، آنا از مارلین خواسته بود تا مراقب الی باشد. با این حال الی تا سیزده سالگی با مارلین ملاقاتی نداشت.
الی به عنوان یک کودک یتیم در یک منطقه قرنطینه نظامی ظالمانه در بوستون، ماساچوست، با دانش کمی از جهان قبل از ابتلا بزرگ شد.
به گفته الی، در مقطعی از زندگی او ماشینی را رانندگی میکرد، و از تفنگ بیبی (BB) برای شلیک به موشها استفاده میکرد.
شخصیت و خصوصیات
الی که در محیطی رشد کرده است که استانداردها و ارزشهای مدرن رو به زوال است و از این رو او بهطور قابلتوجهی عجول، بد دهان، و تندخو است. او از خشونت بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف یا ناسزاگویی بهعنوان روشی برای بیان ابایی ندارد. با این حال الی همچنان معصومیت خاصی را حفظ کرده است، چرا که هنوز تاریکترین جنبههای طبیعت انسان را ندیده است، و اعتماد ملموسی به مردم دارد. این برعکس دیدگاه محتاطانه، احمقانه و بدبینانه جول در مورد زندگی پس از همه گیری است. در مقطعی الی از سربازی که در حال اسکن او بود عذرخواهی کرد و سپس با چاقو به پای او ضربه زد و امیدوار بود که بتواند او و رامیرز را با وسایل غیر کشنده ناتوان کند.
الی همچنین به طور محسوسی باهوش و شوخطبع است و هر کاری که لازم باشد برای زنده نگه داشتن جول و خودش انجام میدهد. او غریزهی بقای خوبی دارد و میتواند فردی مدبر باشد. او از جول دستور میگیرد اما در تمام این مدت گوشزد میکند که «به هیچ مراقبکنندهی کودکی نیاز ندارد» که از او محافظت کند.
الی با توجه به اینکه در دوران کودکی خود در منطقه قرنطینه محبوس بوده است، مشتاق دنیای بیرون است. او نسبت به چیزهایی که جمعآوری میکند وسواس دارد و این موضوع در مورد موسیقی، فیلم، کتاب و بازیهای ویدیویی مشاهده شده است. او در یافتن کلکسیونهای جالب در طول سفرش علاقهمند است در حالی که جوئل نسبت به آن بیتفاوت است.
الی همچنین از یک مورد مونوفوبیا (ترس از تنها ماندن) رنج میبرد و به سم گفته است که از دست دادن افرادی که برایش مهم هستند برای او ترسناک است. او آشکارا برای سم اعتراف کرد که «تنها ماندن» چیزی است که او بیشتر از همه از آن میترسد. او عادت دارد بینی خود را بمالد و دستانش را به هم فشار دهد، به خصوص در موقعیتهایی که استرسزا هستند. دلیل فوبیای مذکور میتواند به خاطر جدا شدن پدرش، مادر متوفی او و مرگ بهترین دوستش رایلی باشد.
الی از دیده شدن به عنوان یک بچه جوان از نظر بزرگسالان مشکل دارد و حتی گاهی اوقات تمایل دارد که بزرگسالان را «نظارت» کند. او همچنین خودش در مورد روابطش «قضاوت» میکند و فکر نمیکند که نیازی به موافقت بزرگسالان داشته باشد. این ویژگی خودپروری مربوط به زمانی است که او در یتیمخانهای در بوستون گذرانده است، جایی که او یاد گرفته بود که چطور از خودش مراقبت کند.
سالها بعد، الی بالغتر و کمتر حرفتر شد، اما همچنان حس شوخطبعی خود را حفظ کرد. با این حال پس از مشاهده مرگ جوئل به دست گروه ابی آسیب روانی بدی را تجربه کرد. در سیاتل، الی به طرز محسوسی پرخاشگرتر و خشنتر بود، و عطش او برای انتقام قضاوت و عدالت را در او را تیره کرد، به طوری که در مقطعی تصمیم گرفت به جای کمک کردن به تامی، مسیر شکار ابی را دنبال کند. اما پس از اینکه او سرانجام فرصت کشتن ابی را به دست آورد، متوجه شد که تلاش او برای انتقام باعث شده تا او همه کسانی که دوست داشته را از خود براند. به این ترتیب، او این روش را رها کرد و به خانه بازگشت و قصد داشت زندگیاش را که به خاطر انتقام خراب شده بود، ترمیم کند.