بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

جویس بایرز

اشتراک‌گذاری

جویس بایرز

Joyce Byers

جویس بایرز - استرنجر تینگز

تولد

۱۹۴۲

سن

۴۱ (فصل ۱)
۴۴ (فصل ۴)

سکونت

هاوکینز، ایندیانا
لنورا هیلز، کالیفرنیا

رابطه عاشقانه

خانواده

لونی بایرز (همسر سابق)
یازده (همانند دختر)

پیشه

فروشنده خرده‌فروشی (قبلا)

جنسیت

مونث

بازیگر

وینونا رایدر

جویس بایرز (Joyce Byers) یک شخصیت اصلی در Stranger Things است. او مادر مجرد ویل و جاناتان بایرز است.

در سال ۱۹۸۳، بعد از ناپدید شدن مرموز ویل، جویس مطمئن بود که او از طریق چراغ‌های خانه‌اش با او ارتباط برقرار می‌کند. با وجود این که همه با جویس طوری رفتار می‌کردند که گویی او دچار شکست روانی شده است، اما او حتی پس از پیدا شدن جسد ادعا شده‌ی ویل، مرگ پسرش را باور نکرد. او با همکاری دوستش جیم هاپر که رئیس پلیس محلی هاوکینز بود و همچنین با همراهی دوستان ویل و جاناتان سرانجام شرایط ناپدید شدن پسرش را کشف کرد و برای نجات او وارد آپساید داون شد.

یک سال پس از رویداد اسرارآمیز مربوط به پسرش، جویس وارد رابطه‌ای با همکلاسی سابق خود یعنی باب نیوبی شد و تا زمان مرگ در کنارش بود. در این مقطع او در کنار جاناتان و نانسی برای از آزاد کردن ویل از تسخیر مایند فلایر تلاش کرد.

در سال ۱۹۸۵ و پس از مرگ باب، جویس احساس عاشقانه‌ای نسبت به جیم هاپر پیدا کرد. به دنبال یک قطعی برق، جویس کشف کرد که اکثر آهن‌رباها در هاوکینز قدرت مغناطیسی خود را از دست داده‌اند. جویس و هاپر برای حل این معما همکاری کردند و سپس آن‌ها خود را مورد هدف یک آدمکش روسی به نام گریگوری یافتند و در این زمان یک دانشمند روسی به نام الکسی را اسیر کردند. این دانشمند افشا کرد که روس‌ها در هاوکینز و در زیر مرکز تجاری استاركورت در حال باز کردن یک دروازه‌ی جدید به آپساید داون هستند. جویس و هاپر با کمک موری باومن به این پایگاه روسی نفوذ کردند و قادر به بستن دروازه شدند، با این حال این فرآیند به بهای جان هاپر تمام شد. سه ماه پس از مرگ احتمالی هاپر، یازده در کنار جویس و خانواده‌اش شروع به زندگی کرد و این خانواده از هاوکینز نقل مکان کردند.

در بهار سال ۱۹۸۶، پس از وقایع ویرانگر مرکز خرید استارکورت جویس برای شروع یک زندگی جدید به همراه دو پسرش و یازده از هاوکینز به کالیفرنیا نقل مکان کرد. او در حالی که از طریق تلفن در خانه کار می‌کرد، در مقطعی یک بسته عجیب را سمت روسیه دریافت کرد و مصمم شد که بفهمد چه کسی آن را فرستاده است. او جعبه را باز کرد و یک عروسک و یک یادداشت پنهان را در داخل آن پیدا کرد که خبر می‌داد هاپر زنده است و در  زندانی در روسیه به سر می‌برد. او با یک شماره تماس گرفت و تلاش کرد تا آزادی هاپر را بخرد. این شماره او را به دمیتری آنتونوف متصل کرد، کسی که در ازای کمک در فرار هاپپر تقاضای ۴۰٬۰۰۰ دلار کرد و از یک خلبان به نام یوری اسمایلوف به عنوان واسط استفاده می‌کرد. جویس با موری تماس گرفت تا به لنورا هیلز بیاید و سپس آن‌ها با هم با دیمیتری تماس گرفتند و هر دو به مقصد آلاسکا پرواز کردند تا در آنجا با یوری ملاقات کنند. پس از رسیدن به آنجا یوری آن‌ها و آنتونوف را فروخت تا پاداش بیشتری دریافت کند. با این حال در اواسط پرواز به سمت اتحاد جماهیر شوروی، جویس و موری موفق به آزاد کردن خود از دست یوری شدند اما به جز یوری هیچ یک از آن‌ها قادر به هدایت هواپیما نبود و به این ترتیب آن‌ها در خاک شوروی سقوط کردند. موری، جویس و یوری از این حادثه زنده ماندند. آن‌ها یوری را وادار کردند که اعتراف کند که هاپر کجاست و سپس به یک گلاگ منزوی رفتند و در آنجا شاهد بودند که هاپر و آنتونوف به همراه چند زندانی بخت برگشته مجبور شده بودند تا با یک دموگورگن مبارزه کنند. این موجود به جز آنتونوف و هاپر همه زندانیان را کشت. در حالی که هاپر در مقابل این دموگورگن مقاومت می‌کرد، جویس و موری نگهبانان را شکست داندند و موفق به باز کردن درهای محوطه شدند تا هاپر و آنتونوف فرار کنند. پس از آن جویس و هاپر تلاش کردند تا بقایای به جا مانده از مایند فلایر را در آنجا از بین ببرند تا از این طریق به شبکه ذهنی وکنا آسیب بزنند و به متحدان خود در هاوکینز کمک کنند. پس از این جریان آن‌ها به هاوکینز بازگشتند و با وجود شکست موقتی وکنا توسط یازده، آن‌ها شاهد آغاز هجوم آپساید داون به هاویکنز بودند.

صفحات دیگر