لوس ایلومینادوس (Los Iluminados، در اسپانیایی به معنی «روشنفکران») یک دین نئوپیگنیسم است که در منطقه کوهستانی والدلوبوس اسپانیا ظهور کرد، و برای پرستش پلاگا، یک سرده از بندپایان انگلی مشهور هستند. لوس ایلومینادوس خود را ادامهی یک دین اولیه باستانی بومی منطقه میداند، اگرچه هیچ مدرک واقعی برای چنین پیوندی وجود ندارد. نام این گروه با یک گروه شبه نظامی غیرقانونی فرقهای مشترک است. این گروه شبه نظامی در سال ۲۰۰۴ در جریان یک عملیات ضد تروریستی به رهبری آمریکا به شدت فلج شد، اگرچه هم گروه مذهبی و هم گروه تروریستی زنده باقی ماندند.
تاریخچه
افسانه بنیان
افسانه لس ایلومینادوس معتقد است که پیروان آن ادامه یک دین اولیه باستانی هستند که هزاران سال پیش در ایبریا وجود داشته است و حول پرستش پلاگا میگردیده است. شواهدی از این دین را میتوان در غارنگارههایی از فرهنگ ساکن جزیره یافت. این مذهب تا دوره مدرن به حیات خود ادامه داد و تهدیدی برای ارتدکس کاتولیک در منطقه تلقی میشد. پیروان آن در یک جنگ صلیبی به رهبری گریگوریو سالازار، یک نجیب زاده غیور قتل عام شدند. سپس پلاگاها و پیروان بازماندهی آن در بقایای یک شهر زیرزمینی باستانی مهر و موم شدند و رها شدند تا بمیرند. سالازار که در قلعهای نزدیک به آنجا حکومت میکرد، نقش حاکم قصر را بر عهده گرفت و تداوم آیین کاتولیک در منطقه را تضمین کرد. در میان آنها مردی به نام آدم سادلر وجود داشت که بعدا نسل او این دین را احیا کرد.
بنیان شدن
خاستگاه واقعی لوس ایلومینادوس به دههی ۱۹۹۰ و آزموند سدلر برمیگردد، کسی که از طریق راههایی ناشناخته از پلاگاها آگاه شده بود. سدلر با ظاهری پیامبرگونه، لوس ایلومینادوس را به عنوان یک دین مطرح کرد و برای اطمینان از وفاداری پیروان خود، آنها را آلوده به انگلهای پلاگا میکرد. در میان پیروان اولیه، رامون سالازار، از نوادگان ارباب جنگهای صلیبی وجود داشت که برای کفارهی گناهان اجدادش اقدام به باز کردن دوباره غارها کرد. در نهایت سدلر از قلعه سالازار به عنوان پایگاه فرقهی خود بهره گرفت.
وقتی سالازار مهر و موم خرابههای زیرزمینی را رها کرد، مشخص شد که پلاگاها مدتها پیش مردهاند. با این حال، در بقایای خشک شده آنها هاگهایی وجود داشت که هنوز زنده بودند. وجود آنها وقتی تأیید شد که چند معدنچی مدتی پس از شروع حفاری بیمار شدند. سدلر با استفاده از این پلاگاها توانایی تکثیر این ارگانیسم را به کمال رساند و به کاشت تخم پلاگا در میزبانهای جدید روی آورد.
در مدتی کوتاه بسیاری از جمعیت محلی که به این فرقه پیوسته بودند به پلاگاها آغشته شدند. خود سدلر نیز یک گونه غالب پلاگا را دریافت کرد و به همین دلیل کنترل مستقیمی بر سایرین داشت و از افرادی با پلاگاهای تقویتشدهی مشابه برای نظارت و هدایت گانادوها استفاده کرد.
روستاییان به زندگی عادی بازگشتند. آنها کشاورزی میکردند و در مراسم مذهبی در کلیسای محلی شرکت میکردند و به عنوان نگهبان قلعه سالازار عمل میکردند. در این میان متعصبان این فرقه آیینهای تاریکی داشتند و به نام سدلر قربانی میکردند.