ویکی Marvel's Spider Man

بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

سرگی کراوینوف

اشتراک‌گذاری

سرگی کراوینوف

Sergei Kravinoff

سرگی کراوینوف - Marvel's Spider Man

نام مستعار

کریون شکارچی

سن

۶۹

خاستگاه

روسیه

پیشه

شکارچی
رهبر مزدور

خانواده

نیکولای کراوینوف (پدر)
آنا کراوینوف (مادر)
ساشا کراوینوف (همسر)
آناستازیا تاتیانا کراوینوف (دختر)
ولادیمیر کراوینوف (پسر بزرگتر)
ندروچی تاننگاردن (پسر کوچکتر)
دیمیتری اسمردیاکوف (برادر ناتنی)

جنسیت

مذکر

بازیگر

جیم پیری

سرگی نیکولاویچ کراوینوف که بیشتر با نام کریون یا کریون شیکارچی (Kraven the Hunter) شناخته می‌شود، یک آنتاگونیست در Marvel's Spider-Man 2 است. او همچنین برادر ناتنی کمیلین است.

کریون به سرطانی مبتلا شد که سرنوشت او را رقم زد. او سعی کرد سنت‌های جد خود را برای دستیابی به مرگی باشکوه به دست یک حریف شایسته ادامه دهد که همین باعث شد او شکار بزرگ خود را در شهر نیویورک شروع کند. سرگئی بی‌رحمانه بسیاری از ابرشرورها و قهرمانان مشهور را شکار کرد و کشت، تا اینکه سرانجام با ونوم روبرو شد. سرگئی در دوئلی با این بیگانه جنگید که در نهایت منجر به مرگ او شد.

تاریخچه

کریون در سال ۱۹۵۱ به دنیا آمد. او در جوانی به همراه برادر ناتنی‌اش دیمیتری شریک شکار بودند. با این حال به تدریج رفتار کریون با دیمیتری تلخ‌تر شد و این دو تقریبا تلاش داشتند تا یکدیگر را ترور کنند.

کریون پس از تشکیل ازدواج با ساشا و به دنیا آمدن دخترش به نام آنا و دو پسرش به نام ولادمیر و ندروچی، راه خود را از دیمیتری جدا کرد. به این ترتیب دیمیتری تبدیل به جنایتکاری به نام کمیین شد. ظاهراً او نسبت به خانواده‌ی خود، به ویژه ساشا و ندروچی بسیار بدرفتار بود، اما آنا را به خاطر پیروی بیشتر از سنت‌های خانوادگی‌اش تحسین می‌کرد.

در مقطعی، سرطان مرگبار کراوینوف تشخیص داده شد. او به جای تسلیم بیماری شود، به دنبال این بود که همانطور که زندگی کرده و به عنوان یک شکارچی بمیرد. به این ترتیب کریون با شور و حرارت شروع به جستجوی حریفی کرد که بتواند در نبردی او را مغلوب کند و بکشد، مرگی که معتقد بود «لایق اوست».

Marvel's Spider-Man 2

شش ماه قبل از اتفاقات بازی، کریون در پیچ و خم‌های جنگلی، احتمالا در آمریکای جنوبی با شکارچی بزرگ روبرو شد. ظاهرا این دو قاتل حداقل از نظر شهرت یکدیگر را می‌شناختند، زیرا شکارچی بزرگ سرگئی را با نامش صدا زد. پس از ساعت‌ها شکار، کریون باهوش‌تر بود و شکارچی بزرگ را غافلگیر کرد و سرانجام با دست خالی گردن او را شکست.

هنگامی که شکارچیان شروع به بیرون آمدن از سایه‌ها کردند، کریون آن‌ها را به خاطر اینکه نتوانسته بودند برای او حریفی شایسته پیدا کنند، سرزنش کرد. با این حال، پیروان او به فکر نقل مکان به یک شکارگاه جدید در شهر نیویورک بودند. یکی از شکارچیان او فاش کرده بود که این شهر حاوی ابرشرورها و قهرمانان زیادی است که کریون باور داشت یکی از آن‌ها می‌تواند در برابر او بایستد و به این ترتیب شکار بزرگ او آغاز شد.

در مقطعی پیش از رفتن کریون، آنا در برابر کریون تمام خانواده خود را کشت و جان خودش را گرفت.

سرگئی با استفاده از ثروت و تجهیزات پیشرفته خود، به طور مخفیانه دفتر مرکزی خود را به عمارت متروکه‌ای در شرق شهر نیویورک منتقل کرد. در همان اوایل توجه او به سمت مستر نگاتیو و اسکورپیون معطوف شد، دو فردی که قرار بود برای یک ارزیابی به خارج از زندان رافت منتقل شوند. کریون قصد نداشت فوراً آن‌ها را بکشد، چرا که می‌خواست در مورد قدرت مارتین لی و خواص منحصر به فرد سم عقرب اطلاعات بیشتری کسب کند. او به شکارچیان خود دستور داد تا آن‌ها را زنده بگیرند و برای مطالعه بیشتر به عمارت بیاورند.

کریون با تحقیق روی سم اسکورپیون سرانجام به سمت استفاده از گیاهی هدایت شد تا او را در برابر این سم مصون کند. او برای دسترسی به این گیاه به پولنزی فرانسه رفت و پس از مصونیت خود نسبت به سم به نیویورک بازگشت و در تقابلی با اسکورپیون به راحتی او را شکست داد و کشت.

کریون که از اوضاع ناراضی بود روی اهداف بعدی خود معطوف شد. او به ترتیب اقدام به شکست دادن و شکار والچر، الکترو و شوکر کرد. او همچنین سعی کرد دیمیتری اسمردیاکوف، برادر ناتنی‌اش را شکار کند، اما موفق به دستگیری او نشد.

کریون که بی‌تاب شده بود به شکارچیانش دستور داد تا تومستون و لیزارد را جستجو کنند. شکارچیان موفق نشدند تومستون را اسیر کنند زیرا او توسط مرد عنکبوتی یعنی پیتر و هری نجات داده شد، اگرچه آن‌ها لیزارد را در فرم انسانی ربودند.

کریون با این امید که کانرز در فرم لیزارد می‌تواند یک چالش برای او باشد، دوز بالای سرم لیزارد را به او داد. با این حال پیتر و هری از راه رسیدند و به کریون و شکارچیانش حمله کردند. او خشمگین از پیتر برای مبارزه با او رفت اما به راحتی بر او چیره شد. کریون که بار دیگر ناامید شده است، مرد عنکبوتی را به کناری پرت کرد و توجه‌اش به هری معطوف شد که از پوشش سیمبیوت بهره می‌برد.

کریون با هری مبارزه کرد اما در این مبارزه شکست خورد و بیهوش شد. هنگامی که او بهبود یافت، متوجه شد که لباس سیمبیوت هری و به پیتر چسبیده است و او را شفا داده است و حتی قدرت بیشتری به او بخشیده است. از این رو هدف اصلی کریون هیولای درون این پوشش بود.

شب بعد، کریون در ازای دریافت پادزهری برای درمان کانرز، پیتر را طعمه کرد تا در کلیسا با او مبارزه کند. با این حال، مرد عنکبوتی پس از مبارزه‌ی کوتاه خود عقب‌نشینی کرد. کراون با توجه به واکنش پوشش به صدای زنگ در کلیسا، سعی کرد با لگدی به آن ضربه بزند تا این صدا را افزایش دهد تا سمبیوت داخل لباس را تحریک کند. با این حال، مرد عنکبوتی از این پوشش برای از بین بردن زنگ و گرفتن پادزهر استفاده کرد. کریون با توجه به ضعف ظاهری این لباس، از شکارچیانش خواست که زنگ را به مخفیگاه او برگردانند تا آن را بازسازی کنند.

پس از اینکه مرد عنکبوتی از لباس سیاه خود برای شکست دادن آن‌ها و درمان کانرز استفاده کرد، شکارچیان در گرفتن لیزارد شکست خوردند. به این ترتیب کریون به آن‌ها دستور داد که در عوض مرد عنکبوتی دوم یعنی مایلز را دستگیر کنند، به این امید پیتر را برای مبارزه به سمت خود بکشند. آن‌ها موفق شدند و کریون شروع به مبارزه با گروگان‌های اسیر شده‌اش کرد و آن‌ها را محک زد که ببیند کدام یک مبارز شایسته‌تری برای او است.

او ابتدا با مستر نگاتیو مبارزه کرد. در مقطعی مرد عنکبوتی از قدرت الکتریکی خود استفاده کرد تا با ایجاد سوراخی در سقف به مستر نگاتیو کمک کند تا فرار کند. کریون سپس به مایلز حمله کرد و او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داد. سپس او را در قفسی زندانی شد تا طعمه‌ای برای کشاندن مرد عنکبوتی سیمبیوت به این مخفیگاه باشد.

پیتر سرانجام از راه رسید و کریون که می‌خواست جانور درون سیمبیوت رها کند، او را درون زندانی قرار داد. اما وجود زندانی شدن، پیتر همچنان امتناع می‌کرد و کریون برای انگیزه دادن به مرد عنکبوتی، مایلز کتک خورده را برای او آشکار کرد. این موضوع باعث عصبانیت پیتر شد به طوری که پوشش او با شاخک‌هایش منفجر شد و قفس را خرد کند. کریون سپس با او مبارزه کرد و پیتر را به عنوان حریفی که واقعا شایسته چالش نهایی بود تحسین کرد. او تلاش کرد تا زنگ بازسازی‌شده را آشکار کند و از آن برای تحریک بیشتر سمبیوت استفاده کند که این مبارزه را حتی سخت‌تر می‌کرد.

پیتر در نهایت تسلیم سیمبیوت شد و از آن برای غلبه بر کریون استفاده کرد. کریون که اکنون راضی به مرگ بود، از پیتر خواست تا او را بکشد. با این حال، مایلز وحشت‌زده مداخله کرد و از قدرت خود برای نجات جان کریون استفاده کرد، اگرچه حمله او را ناکام ماند. هنگامی که کریون به هوش آمد،او  متوجه شد که مایلز به رهایی پیتر از کنترل سمبیوت کمک کرده است و آن را در داخل یک کپسول کوچک مهر و موم کرده است.

کریون که هنوز در آرزوی مرگ در جنگ بود، مخفیگاه را ترک کرد و در نهایت به میدان تایمز رسید. او هیولا را در حالی یافت که دوباره با هری پیوند خورده بود، کسی که اکنون خود را ونوم می‌نامید. کریون به او حمله کرد اما پس از یک دوئل سخت، ونوم بر این شکارچی بزرگ غلبه کرد. کریون که از این مبارزه راضی بود به این جانور اجازه داد تا سر او را ببرد و انتقام تمام کسانی را که به دست او مرده بودند را بگیرد.

صفحات دیگر