ارباب حلقهها: حلقههای قدرت
The Lord of the Rings: The Rings of Power
کارگردان
تهیهکننده
نویسنده
موسیقی
شرکت تولیدکننده
تعداد قسمتها
زمان
شبکه
سبک
تاریخ انتشار
ارباب حلقهها: حلقههای قدرت (The Lord of the Rings: The Rings of Power) یک سریال تلویزیونی از افسانه جی.آر.آر تالکین است که توسط جی.دی پین و پاتریک مککی توسعه یافته است و از طریق سرویس استریم آمازون پرایم ویدیو منتشر شده است. این سریال توسط آمازون استودیوز و با همکاری نیو لاین سینما تولید شده است.
داستان حلقههای قدرت در عصر دوم و مدتها قبل از بازه زمانی رمان ارباب حلقهها جریان دارد. این مجموعه یک درام سیاسی، فانتزی است که در آن موریفید کلارک در نقش گالادریل جوان و رابرت آرامایو در نقش الروند ظاهر میشود و داستان آن شامل بازگوی ساخته شدن حلقههای قدرت، سقوط نومنور و تأسیس موردور است.
داستان سریال حلقههای قدرت
فصل اول
سایهای از گذشته
بعد از شکست مورگوت، فینرود الف در جستجوی خادم این ارباب تاریکی یعنی سائورون جان خود را از دست داد. گالادریل، خواهر فینرود وعده داد که این جستجو را ادامه دهد و قلعه متروکهای را در زمینهای بایر شمالی فرودوایت پیدا کرد که حامل نشانی از سائورون بود. همراهان او اصرار داشتند که به پایتخت الفها یعنی لیندون بازگردند، جایی که پادشاه گیل-گالاد جنگ علیه نیروهای مورگوت را پایان یافته اعلام کرده بود. این پادشاه به گالادریل و گروهش این افتخار را داد که به والینور بروند تا بتوانند یک زندگی ابدی را در آرامش داشته باشند. در سرزمینهای جنوبی سرزمین میانه، الفها مراقب انسانهایی بودند که از نسل متحدان مورگوت بودند. در این مقطع یک الف به نام آروندیر به یک زن انسان شفادهنده به نام برونوین نزدیک شده بود. این دو کشف کردند که دهکده هوردرن ویران شده است و در همین زمان پسر برونوین به نام تئو، شمشیری شکسته با نشان سائورون را پیدا کرده بود. در نزدیکی والینور، گالادریل تصمیم گرفت تا به عقب برگردد و جستجوی سائورون را ادامه دهد. از این رو او از کشتی به دریاهای ساندرینگ پرید. در همین مقطع بود که دو هارفوت به نام نوری برندیفوت و پاپی پرادفلو یک مرد عجیب و غریب را در داخل یک دهانهی شهابسنگ پیدا کردند.
سرگردان
گالادریل در حال شنا کردن به سمت سرزمین میانه، با یک قایق از انسانها مواجه شد که خودشان از یک کشتی غرق شده نجات یافته بودند. آنها توسط یک هیولای دریایی مورد حمله قرار گرفتند و تنها یکی از آنها زنده ماند. این مرد هالباند از سرزمینهای جنوبی بود که از دست اورکها میگریخت. او و گالادریل با همکاری هم از یک طوفان جان سالم به در ببرند. در جایی دیگر، نوری و پاپی همان مرد غریبهای که یافته بودند را از دیگر هارفوتها پنهان کردند و به او غذا و سرپناه دادند. این فرد به زبان آنها صحبت نمیکرد اما از کرم شبتاب و جادوی استفاده میکرد. آروندیر در حین بررسی تونلهای زیر هوردرن توسط اورکها دستگیر شد. برونوین نیز به دهکده خود، تیرهاد باز گشت که در آنجا یک ارک به او و تئو حمله کرد. آنها قادر به کشتن اورک شدند و بقیه شهر، از جمله والدرگ، صاحب میخانه را متقاعد کردن که آنجا را ترک کنند. گیل-گالاد الروند را به ارگیون فرستاد تا به آهنگر بزرگ الف یعنی کلبریمبور در ساخت یک نیروگاه جدید کمک کند. الروند به آنها پیشنهاد داد که از دورفها کمک بگیرند و نزد دوستش شاهزاده دورین چهارم در خزاددوم رفت. دورین چهارم از اینکه الروند ۲۰ سال است که به ملاقاتش نرفته است عصبانی بود، اما همسرش دیزا او را متقاعد کرد تا پیشنهاد الروند را بشنود.
ادار
گالادریل و هالباند توسط سوار یک کشتی شدند که کاپیتان آن الندیل بود. الندیل آنها را به نومنور برد که جزیرهای از انسانها و از نسل برادر الروند یعنی الروس بود. روابط بین این جزیره و الفها تیره شده بود و ملکه نایب السلطنه آن به نام میریل درخواست گالادریل برای بازگشت کشتی به سرزمین میانه را رد کرد. گالادریل به همراه الندیل از یک کتابخانه بازدید کردند و متوجه شدند که علامت سائورون در واقع نقشهای از سرزمینهای جنوبی است که در آن قلمروی جدید او برای نیروهای شیطانی برنامه ریزی شده است. گالادریل همچنین متوجه شد که هالبراند، وارث تاج و تخت سرزمینهای جنوبی است. در سرزمینهای جنوبی، آروندیر که توسط اورکها دستگیر شده بود به یک اردوگاه در حال حفر برده شد. همتایان الف او نیز در جریان یک شورش دستگیر و کشته شده بودند. آروندیر نزد رهبر ارکها به نام ادار رفت و تبدیل به یک برده شد. زمانی که هارفوتها برای مهاجرت فصلی خود آماده میشدند، مرد غریبه برای همه آنها آشکار شد، کسی که در تلاش بود تا چند نقشه ستارهای را بخواند. آنها اجازه دادند تا مرد غریبه به آنها ملحق شود.
موج بزرگ
میریل از کمک کردن به دفاع از سرزمینهای جنوبی امتناع کرد و گالادریل را به زندان انداخت. ادار آروندیر را با پیامی برای ساکنان جنوب آزاد کرد مبنی بر اینکه: منطقه را رها کنید و به ادار سوگند وفاداری بخورید، یا نابود شوید. تئو برای تدارکات به تیرهاراد بازگشت و توسط اورکهایی که به دنبال شمشیر شکسته بودند مورد حمله قرار گرفت که آروندیر قادر به نجات او شد. والدرگ به تئو فگت که این شمشیر هدیهای از سائورون برای انسانها است. در ارگیون، الفها و دورفها کار آهنگری را شروع کردند. الروند متوجه شد که دورین چهارم در حال استخراج یک سنگ معدن قدرتمند جدید به نام میتریل بوده است و قول داد که این راز را حفظ کند. گالادریل از زندان فرار کرد و به برج پادشاه تار پالانتیر رفت که در وضعیت وخیمی قرار داشت. میریل توضیح داد که پادشاه میخواست روابط خود را با الفها تجدید کند و همین باعث ایجاد شورشی شد. پس از نشستن میریل بر تخت سلطنت، او به یک پالانتیری (گوی کریستالی) دسترسی پیدا کند و تصویری از نومنور در حال نابود شدن طی یک سونامی بزرگ را مشاهده کرد. او معتقد بود که گالادریل باعث چنین رویدادی میشود، اما وقتی گلبرگهای درخت سفید نومنور شروع به ریزش کردند، میریل این را نشانهای از والار دید و در عوض تصمیم گرفت تا گالادریل را تا سرزمینهای جنوبی همراهی کند.
جداییها
هارفوتها توسط مرد غریبه از حملهی گله گرگها نجات یافتند که استفاده از جادو برای ترساندن گرگها خودش را مجروح کرد. او بعدا از جادوی بیشتری برای درمان خود استفاده کرد و تقریباً در این روند به نوری صدمه زد و او را ترساند. در برج اوستیریث در سرزمینهای جنوبی، والدرگ نیمی از پناهندگان را متقاعد کرد که بهتر است به اورکها بپیوندند. تئو شمشیر شکسته را به آروندیر نشان داد که او معتقد بود این شمشیر نوعی کلید برای بردگی ساکنان جنوب است. در لیندون، گیل-گالاد برای الروند فاش کرد که از وجود میتریل آگاه است و معتقد بود که میتواند با محو شدن الفها در سرزمین میانه مقابله کند. دورین چهارم تلاش کرد تا پدرش، پادشاه دیرین سوم را متقاعد کند تا به الفها کمک کند. در حالی که نومنوریان برای عزیمت به سرزمین میانه آماده میشدند، تار-پالانتیر به میریل هشدار داد که نرود. گالادریل به او گفت که هالبراند به عنوان مدعی تاج و تخت سرزمینهای جنوبی آنها همراهی خواهد کرد. به این ترتیب کشتیهای نومنور به سمت سرزمینهای جنوبی حرکت کردند.
اودون
ادار و اورکهایش اوستیریث را رها شده یافتند اما این یک تله بود و آروندیر برج را روی آنها فرو ریخت. او و پناهندگان به تیرهاراد باز گشتند تا برای حمله بعدی آماده شوند در حالی که گالادریل، هالبراند و نومنوریان راه خود را به سمت سرزمینهای جنوبی در پیش گرفتند. آروندیر قادر به از بین بردن شمشیر شکسته نبود و در عوض آن را پنهان کرد. در آن شب، گروهی از اورکها وارد تیرهاراد شدند و توسط مردم شهر کشته شدهاند. تیراندازان ارک به شهر شلیک کردند و برونوین را زخمی کردند. ادار از راه رسید و تئو برای نجات دادن جان مادرش مجبور شد محل شمشیر شکسته را فاش کند. با رسیدن نومنوریان سوار بر اسب و کشته شدن یا اسیر شدن ارکهای باقی مانده، ادار تلاش کرد تا فرار کند. گالادریل و هالباند ادار را دستگیر و از او بازجویی کردند. هالبراند به عنوان پادشاه سرزمینهای جنوبی مورد ستایش مردم قرار گرفت. در میان تئو متوجه شد که شمشیر شکسته گم شده است: در واقع والدرگ آن را در اختیار داشت و از آن برای باز کردن قفل سدی در کنار اوستیریث استفاده کرد و آب را از طریق تونلهای اورکها و به داخل اتاقکی گدازهای در زیر کوه اورودروین روانه کرد. فوران حاصل از این اتفاق مناطق جنوبی را پوشاند.
چشم
گالادریل از خواب بیدار شد که پوشیده از خاکستر و محاصره شده توسط آتش بود. او در آنجا تئو را یافت. میریل بینایی خود را از دست داد و پسر الندیل یعنی ایسیلدور مرده فرض شد. هارفوتها به مقصد خود رسیدند، باغی که توسط آتشفشان مجاور ویران شده بود. غریبه سعی کرد آنجا را درست کند اما نوری و خواهرش را به خطر انداخت. هارفوتها روز بعد این باغ را دوباره رشد یافته دیدند. در مقطعی سه زن مرموز در جستجوی غریبه ظاهر شدند و کاروانهای هارفوتها را نابود کردند. گالادریل و تئو دوباره با برونوین، آروندیر و هالبراند که به شدت مجروح شده بود متحد شد. گالادریل هالبراند را برای دریافت یک داروی الفی برد در حالی که نومنوریان با کشتیهای خود حرکت میکردند. میریل قول داد که برای انتقام برگردد. در همین حال، الروند و دورین چهارم نتوانستند دورین سوم را متقاعد کنند تا به الفها کمک کند. آنها مخفیانه در حال استخراج میتریل دستگیر شدند و الروند نیز در این فرآیند تبعید شد و قطعه کوچکی از میتریل را با خود برد. دورین چهارم از موقعیت سلطنتی خود محروم شد و دورین سوم معدن را مهر و موم کرد. بیآنکه همه بدانند، یک بالروگ در اعماق این معدن زندگی میکرد. سرزمینهای جنوبی که اکنون سرزمین اورکها شده بود، به موردور تغییر نام داد.
آلیاژ شده
سه زن مذکور غریبه را پیدا کردند و به این مرد گفتند که او سائورون است. گالادریل و هالبرند به ارگیون رسیدند و هالبراند تحت مراقبتهای پزشکی قرار گرفت. پس از بهبودی، او به کار کلبریمبور علاقهمند شد و راهی برای ایجاد یک شی کوچک به وسیلهی میتریل الروند را پیشنهاد کرد. میریل و الندیل به نومنور بازگشتند و متوجه شدند که تار پالانتیر مرده است. هارفوتها غریبه را پیدا کردن و سعی کردند تا او را از دست زنان نجات دهند. غریبه با تشویق نوری از جادو برای تبعید زنان به دنیای غیب استفاده کرد. او با به بازیابی برخی از خاطرات خود، به نوری توضیح داد که یک جادوگر بوده است و باید به شرق و سرزمین رهون سفر کند. نوری تصمیم گرفت که همراه او برود. گالادریل سوابق مربوط به پادشاهان سرزمینهای جنوبی را مرور کرد و متوجه شد که هالبراند آن کسی نیست که فکر میکرد. او با هالبرند روبرو شد که خود را به عنوان سائورون افشا کرد و سپس به موردور گریخت. گالادریل که تصمیم گرفته بود این موضوع را فاش نکند، کلبریمبور را تشویق کرد تا طبق نقشه پیش برود اما در عوض یک شی، سه شی بسازد. الروند قادر به دستیابی به سوابق شد و متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است، اما خیلی دیر شده بود و سه حلقه قدرت ساخته شده بود.
فصل دوم
پادشاهان الف زیر آسمان
در سپیده دم عصر دوم، سائورون ارباب تاریکی به ظاهر توسط ارتشی از اورکها و رهبرشان، ادار کشته شد، اما روح او باقی ماند و بدن جدیدی را طی هزاران سال تشکیل داد. او با نام «هالبراند» به الفها کمک کرد تا سه حلقه قدرت را بسازند تا اینکه هویتش فاش شد. شاه بزرگ الف، گیل گالاد معتقد بود که آنها چارهای ندارند جز اینکه از حلقهها علیه سائورون استفاده کنند در حالی که الروند، منادی او با این تصمیم مخالف بود. الروند با حلقهها فرار کرد و آنها را نزد سیردان، قدیمیترین و داناترین الف سرزمین میانه برد، کسی که موافقت کرد که کمک کند تا اینکه شاهد بینقصی حقیقی آنها شد. سرانجام سیردان، گالادریل و گیل-گالاد حلقهها را به دست کردند و قدرت الفها احیا شد. غریبه (جادوگری که در حال بازیابی خاطراتش است) و نوری براندیفوت هارفوت در مسیر خود به سمت سرزمین رون گم شدند. آنها توسط دوست نوری یعنی پاپی پرادفلو تعقیب میشدند، کسی که نقشههای هارفوت را برای کمک به آنها همراه داشت تا آنها راه خود را پیدا کنند. در موردور، هالبراند نزد ادار آورده شد و به او اعلام کرد که سائورون بازگشته است. او پیشنهاد کرد که به ارگیون (قلمروی الفها که در آن حلقهها ساخته شده بود) برود در حالی که ادار ارتش خود را برای حمله به سائورون آماده میکرد.
جایی که ستارهها غریبند
فوران مداوم کوه نابودی باعث زلزلهای در قلمرو دورفها یعنی خزاد-دوم شد که زیرساختهای آنها را از بین برد و منجر به پژمرده شدن محصولات آنها شد. پادشاه دورین سوم و پسرش شاهزاده دورین چهارم علیرغم بحران به وجود آمده از آشتی با هم امتناع میکردند. گالادریل مرگ کلبریمبور را در سر میپروراند و میخواست تا به ارگیون برود. گیل-گالاد با این تصمیم موافقت کرد به شرطی که الروند گروه او را رهبری کند. در این میان الروند که از تصمیمات گرفته شده ناامید بود با صحبتهای سیردان توجیه شد تا در هدایت الفها کمک کند. در روون، یک جادوگر تاریک گروهی از سواران را برای گرفتن غریبه فرستاد. غریبه با یافتن عصایی که در رویاهایش دیده بود، یک طوفان شنی را احضار کرد تا سواران را دور کند. او کنترل خود را از دست داد و طوفان باعث شد تا نوری و پاپی نیز در آن درگیر شوند. سائورون در نقش هالبراند به دروازههای ارگیون رسید و علیرغم اینکه به او گفته شد از آنجا برود اما از رفتن امتناع کرد. کلبریمبور اگرچه به گالادریل قول داده بود که دیگر هرگز با هالبراند صحبت نکند، اما نمیدانست که او سائورون است و در نهایت به او نزدیک شد. هالبراند در گفتگو با کلبریمبور خودش را آناتار، «ارباب هدایا» معرفی کرد، فرستادهای از والار که برای کمک به ساخت حلقههای قدرت برای دورفها و انسانها آمده بود.
عقاب و عصا
پس از اینکه پسر الندیل یعنی ایسیلدور در فوران کوه نابودی مرده فرض شد، الندیل به همراه ملکه میریل نابینا که نایب السلطنه بود به نومنور بازگشت. اسب ایسیلدور به نام برک از رفتن با آنها امتناع میکرد و از این رو توسط الندیل رها شد. برک به موردور بازگشت و ایسیلدور را زنده در لانهای از عنکبوتهای غولپیکر یافت. ایسیلدور در راه خود به پلارگیر (Pelargir)، یک مستعمره قدیمی نومنور و زنی جوان به نام استرید روبرو شد که مخفیانه نشان ادار را روی بدنش یدک میکشید. آنها توسط انسانهایی وحشی مورد حمله قرار گرفتند که با حضور آروندیر الف نجات یافتند اما برک در نهایت ربوده شد. آروندیر در غم از دست دادن برانوین، زنی بود که دوستش داشت. پسر برونوین یعنی تئو که تلاشهای آروندیر برای دلداری دادن به او را رد میکرد، به ایسیلدور کمک کرد تا اسبش برک را پس بگیرد. در نومنور، دختر الندیل یعنی ایرین فاش کرد که میریل از پالانتیر (گوی کریستالی) الفها استفاده میکند، که این موضوع باعث خشم همگان شد. در زمان مراسم تاجگذاری میریل، یک عقاب بزرگ به آنجا آمد که لرد بلزاگار، یکی از حامیان پسر عموی میریل، یعنی فارازون، ادعا کرد که این یک نشانه برای حمایت از فارازون است. در بازگشت به ارگیون، کلبریمبور و آناتار از دورفها تقاضای میثریل کردند تا بتوانند حلقههای قدرت بیشتری را بسازند. دورین سوم با وجود بیاعتمادی که پسرش به آناتار داشت، اما تصمیم به فراهم کردن آن گرفت.
بازیگران و شخصیتها
- مرفید کلارک در نقش گالادریل: جنگجوی الفها که معتقد است شر در حال بازگشت به سرزمین میانه است.
- لنی هنری در نقش سادوک باروز: بزرگ هارفوت
- سارا زوانگوبانی در نقش ماریگولد براندیفوت: نامادری نوری
- دیلن اسمیت در نقش لارگو برندیفوت: یک هارفوت و پدر نوری
- مارکلا کاونا در نقش النور نوری براندیفوت: یک هارفوت با «اشتیاق ماجراجویی»
- مگان ریچاردز در نقش پاپی پرادفلو: یک هارفوت کنجکاو
- رابرت آرامایو در نقش الروند: طراح و سیاستمدار نیمه الف.
- بنجامین واکر در نقش گیل-گالاد: پادشاه عالی الفها که از قلمروی لیندون حکومت میکند. او یک پیشگو است و میتواند به نوعی میتواند بالا رفتن نبض شر را حس کند.
- اسماعیل کروز کوردووا در نقش آروندیر: یک الف سیلوان که عشقی ممنوعه نسبت به برونوین انسان دارد.
- نازنین بنیادی در نقش برونوین: یک انسان مادر و شفادهنده که یک داروخانه در سرزمینهای جنوبی دارد.
- تایرو موهافیدین در نقش تئو: پسر برونوین
- چارلز ادواردز در نقش کلبریمبور: آهنگر الفها که حلقههای قدرت را ساخت. او یک «صنعتکار درخشان» است که در سرتاسر سرزمین میانه شناخته شده است.
- دانیل ویمن در نقش غریبه: یکی از ایستاری (جادوگران) که با شهاب سنگی شعلهور از آسمان سقوط کرد و با نوری دوست شد.
- اوین آرتور در نقش دورین چهارم: شاهزاده شهر دورف خزاد-دوم
- چارلی ویکرز در نقش سائورون: ستوان سابق ارباب تاریکی مورگوت که برای فریب دادن گالادریل و بقیه سرزمین میانه خود را به شکل هالبراند در آورد.
- سوفیا نوموته در نقش دیسا: همسر دورین چهارم و شاهزاده خانم خزاد-دوم.
- لوید اوون در نقش الندیل: یک ملوان نومنور و پدر ایسیلدور که در نهایت رهبر آخرین اتحاد بین الفها و انسانها شد.
- سینتیا آدای-رابینسون در نقش میریل: ملکه نایب السلطنه نومنور، جزیرهای که توسط انسانهای نسل الروس اداره میشود.
- تریستان گراول در نقش فارازون: مشاور نومنوری ملکه نایب السلطنه میریل
- ماکسیم بالدری در نقش ایسیلدور: یک ملوان نومنوری که در نهایت به یک جنگجو و پادشاه تبدیل شد.
- اما هوروات در نقش ائارین: خواهر ایسیلدور (تنها در سریال)
- جوزف ماول (فصل ۱) و سم هزلدین (فصل ۲) در نقش ادار: یک الف سقوط کرده و رهبر اورکها
- لئون وادام در نقش کمن: پسر فارازون
قسمتها
فصل ۱
شماره
|
شماره در فصل
|
عنوان
|
کارگردان
|
نویسنده
|
تاریخ انتشار
|
۱
|
۱
|
سایهای از گذشته
|
جی.ای. بایونا
|
جی. دی. پین و پاتریک مککی
|
۱ سپتامبر ۲۰۲۲
|
۲
|
۲
|
سرگردان
|
جی.ای. بایونا
|
جنیفر هاتچیسون
|
۱ سپتامبر ۲۰۲۲
|
۳
|
۳
|
آدار
|
وین چه ییپ
|
جیسون کیهیل و جاستین دوبل
|
۹ سپتامبر ۲۰۲۲
|
۴
|
۴
|
موج بزرگ
|
وین چه ییپ
|
استفانی فولسوم و جی.دی. پین و پاتریک مککی
|
۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲
|
۵
|
۵
|
جداییها
|
وین چه ییپ
|
جاستین دوبل
|
۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲
|
۶
|
۶
|
اودون
|
شارلوت برندستروم
|
نیکلاس آدامز و جاستین دوبل و جی.دی. پین و پاتریک مککی
|
۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲
|
۷
|
۷
|
چشم
|
شارلوت برندستروم
|
جیسون کیهیل
|
۷ اکتبر ۲۰۲۲
|
۸
|
۸
|
آلیاژشده
|
وین چه ییپ
|
جنیفر هاچیسون و جی.دی. پین و پاتریک مککی
|
۱۴ اکتبر ۲۰۲۲
|
فصل ۲
شماره
|
شماره در فصل
|
عنوان
|
کارگردان
|
نویسنده
|
تاریخ انتشار
|
۹
|
۱
|
پادشاهان الف زیر آسمان
|
شارلوت برندستروم
|
جنیفر هاتچیسون
|
۲۹ آگوست ۲۰۲۴
|
۱۰
|
۲
|
جایی که ستارهها غریب هستند
|
شارلوت برندستروم
لوئیز هوپر
|
جیسون کیهیل
|
۲۹ آگوست ۲۰۲۴
|
۱۱
|
۳
|
عقاب و عصا
|
شارلوت برندستروم
لوئیز هوپر
|
هلن شانگ
|
۲۹ آگوست ۲۰۲۴
|
۱۲
|
۴
|
-
|
-
|
گلنایز مالینز
|
۵ سپتامبر ۲۰۲۴
|
۱۳
|
۵
|
-
|
-
|
نیکلاس آدامز
|
۱۲ سپتامبر ۲۰۲۴
|
۱۴
|
۶
|
-
|
-
|
جاستین دوبلی
|
۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴
|
۱۵
|
۷
|
-
|
شارلوت برندستروم
|
جیدی پین و پاتریک مککی و جاستین دوبلی
|
۲۶ سپتامبر ۲۰۲۴
|
۱۶
|
۸
|
-
|
شارلوت برندستروم
|
جیدی پین و پاتریک مککی
|
۳ اکتبر ۲۰۲۴
|