تو-فیس
Two-Face
نام واقعی
اولین نمایش
خالق
باب کین (هنرمند)
وابسته به
باند بیعدالتی
قابلیتها
بازیگران
هاروی دنت دادستان ناحیهی شهر گاتهام و یکی از قدرتمندترین متحدان بتمن پیش از ریخته شدن اسید توسط سال مارونی روی صورتش بود. این اسید باعث زخم بزرگی روی صورت او شد و همین طور وضعیت روانی او را دچار از هم گسیختگی و دوگانگی کرد، موضوعی که او را تبدیل به یک مجرم اسکیزوئید به نام تو-فیس (Two-Face) و یکی از بزرگترین دشمنان بتمن کرد.
تو فیس زمانی از یک سکه شانس استفاده میکرد که یک طرف آن همانند نیمی از صورت خودش از شکل افتاده بود. دنت برای تصمیم گیری در مورد سرنوشت قربانیانش از این سکه استفاده میکرد. علیرغم تلاشهای بتمن برای اصلاح متحد سابق خود اما دنت غرق وابستگی به شانس شده بود و جرایمش نشان میداد که فلسفهای متضاد با بتمن دارد.
پیشینه
کودکی هاروی دنت با مشقت و سختی همراه بود. او توسط پدری بدخلق بزرگ شد و بیماریهای روانی خود مثل اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنی را سرکوب کرد. با این حال پایبندی سخت او به اصول اخلاقی باعث شد تا او در سن ۲۶ سالگی به جوانترین دادستان ناحیه شهر گاتهام تبدیل شود.
رسانهها به او لقب «آپولو» را دادند که ناشی از چهره و ظاهر خوب، و بیرقیب بودن او بود. او خودش را وقف کارش در حفظ نظم و قانون کرد، و تبدیل به یکی از حامیان، متحدان و حتی از دوستان بتمن شد.
زمانی که او دادستان ناحیه بود، وخیمترین تهدید جنایی در شهر گاتهام کارمین «رومن» فالکون بود. دنت به همراه بتمن و کمیسر گوردون نقشهای کشیدند تا به هر قیمتی این جنایتکار را در قالب قانون پایین بکشند. از آنجا که مزاج دنت کمی خشمناک بود این موضوع باعث شد تا بتمن و گوردون نسبت به او کمی بیاعتماد شوند. آنها این احتمال را دادند که او ممکن است خودخواندهای به نام «هالیدی» باشد. این اتحاد وقتی به شکلی غمناک پایان یافت که فردی به نام سال «باس» مارونی فکر کرد که دنت مسئول مرگ پدرش است و به همین خاطر در فرصتی روی صورت او اسید پاشید. دنت از دیدن نیمهی چپ صورت خود که از بین رفته بود وحشتزده شد.
دنت از بیمارستان فرار کرد و وضعیت روانیاش رو به دیوانگی رفت. او غرق در دوگانگی و تضاد شد و یک شخصیت دوم و شرور تحت عنوان تو-فیس را در خود پرورش داد. وسواس فکری او حتی در لباسهایش که معمولا به دو نیمهی متفاوت تقسیم میشد، نمود پیدا کرد. او به طور دائم یک سکه را به همراه داشت که نیمی از آن مخدوش شده بود و از آن برای تمام تصمیماتش استفاده میکرد. اگر نتیجهی انداختن سکه نیمهی مخدوش آن بود پس اقدام تو-فیس به یک یک جنایت منجر میشد، و اگر نیمهی سالم سکه میآمد او کار درست را انجام میداد. این تصمیم میتوانست در مورد قتل یک فرد یا غارت کردن چیزی بوده باشد.