بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

لیلا حسن

اشتراک‌گذاری

لیلا حسن

Layla Hassan

لیلا حسن - Assassin’s Creed

تولد

۱۹۸۴، قاهره، مصر

مرگ

۱۶ آگوست ۲۰۲۰، اتاق ایگدراسیل، نروژ

وابستگی

صنایع آبسترگو(۲۰۰۶ تا ۲۰۱۷)
اساسین‌ها(۲۰۱۷ تا مرگ)

لیلا حسن (Layla Hassan) (زاده ۱۹۸۴) عضو انجمن برادری اساسین و کارمند سابق صنایع آبسترگو است. او در سال ۲۰۱۷ مجبور به ترک شرکت مذکور شد و پیشنهادی را از ویلیام مایلز برای پیوستن به اساسین‌ها دریافت کرد.

اگرچه در ابتدا تمایل نداشت اما سرانجام به اساسین‌ها پیوست و به عضوی مهم از انجمن برادری تبدی شد، و طی یک سال کنترل گروه خودش را بدست گرفت. در سال ۲۰۱۸، کاوش او در خاطرات یک مزدور یونانی به کاساندرا، او را به آتلانتیس، مجتمع باستانی تمدن اول هدایت کرد، جایی که او در آنجا عصای هرمس را از کاساندرا دریافت کرد.

او به واسطه این عصا، با آلیتیا که آگاهی‌اش در این شی ساکن بود ارتباط برقرار کرد، و عنوان وارث خاطرات را به خود اختصاص داد.

زندگی نامه

اوایل زندگی

در قاهره از پدری به نام اشرف و مادری به نام زینب متولد شد، و در سال ۱۹۸۹ همراه با خانواده‌اش به ایالت متحده مهاجرت کرد. در کوئیز نیویورک همراه با دو برادر جوان‌ترش یعنی رامی و کادن بزرگ شد. بعدها، او تابعیت آمریکایی دریافت کرد.

کارمند آبسترگو

بعد از خروج از دانشگاه استنفورد، لیلا توسط سوفیا ریکین کشف و برای کار در آبسترگو استخدام شد، اگرچه او از وابستگی این کمپانی با تمپلارها بی‌خبر بود. این کمپانی از ایده‌های او برای تنظیمات آنیموس استفاده کرد. اگرچه لیلا یازده سال برای آبسترگو کار کرد، اما تنها چیزی که بیش از هر چیز برای مهم بود ترفیع برای کار روی پروژه آنیموس بود.

هدف آبسترگو

در سال ۲۰۱۷ به عنوان بخشی از یک تیم تاکتیکی تاریخی، او و همکارش دیانا گاری که بهترین دوستش هم بود در اختیار پروفسور سیمون هاتاوی قرار گرفتند تا یک ساخته باستانی مهم را از فرورفتگی قطارا در مصر بازیابی کنند. با این حال لیلا در عوض ساخته‌ی مورد نظر، دو مومیایی باستانی که مربوط به دو اساسین یعنی بایک و آیا بود را یافت. بدون اطلاع به مافوقانش او از آنیموس همراه خود استفاده کرد تا خاطرات آن‌ها را زنده کند و امید داشت که این کار او می‌تواند برای پروژه آنیموس با ارزش باشد.

عدم اطلاع لیلا به آبسترگو، سبب شد تا این کمپانی گروه سیگما را برای پیدا کردن او و دیانا اعزام کند. در حالی که دیانا دستگیر و احتمالا کشته شد، لیلا با استفاده از مهارت‌هایی که از طریق Bleeding Effect به دست آورده بود آن‌ها را شکست می‌دهد.

او بعدا توسط ویلیام مایلز، مربی (Mentor) اساسین‌ها پیدا می‌شود و با پیشنهاد او برای پیوستن به اساسین‌ها روبرو می‌شود. او که هیچ انتخاب دیگری نداشت قبول می‌کند که با انجمن برادری کار کند اما عضویت در آن را رد می‌کند.

تاریخچه گمشده‌ی هرودوت

لیلا در میان جستجوی خود برای یافتن سازه‌های ایسو موفق به کشف تاریخچه‌ی گشمده مورخ یونانی یعنی هرودوت شد. به واسطه‌ی آن متوجه شد که یک مزدور اسپارت به نام کاساندرا حامل یه سلاح ایسو یعنی نیزه‌ی لئونیداس بوده است. او به دنبال یافتن این نیزه‌ی شکسته رفت و بعد از یافتن آن به کمک دکتر ویکتوریا بیبو قادر به بازیابی خاطرات کاساندرا شد.

با بازیابی این خاطرات لیلا و گروهش آتلانتیس را کشف کردند و به وسیله یک کشتی از لندن به سواحل سانتورینی رفتند، با این امید که یک وردودی مخفی به این شهر باستانی پیدا کنند. لیلا موفق به یافتن این ورودی شد و آتلانیس را به منظور باز کردن آن جستجو کرد. او که قادر به یافتن چیزی نشد، پس به بازیابی دوباره خاطرات کاساندرا بازگشت تا به نحوه‌ی باز کردن شهر پی ببرد.

با به دست آوردن اطلاعات لازم و حل معمایی او موفق به باز کردن شهر شد و در آنجا با خود کاساندرا دیدار کرد، کسی که به واسطه‌ی عصای هرمس زنده مانده بود. کاساندرا به تمپلارها و اساسین‌ها اشاره کرد و آن‌ها را نماینده‌ای از نظم و هرج و مرج دانست. او گفت که هر کدام از دو بر دیگی غالب شود دنیا دچار سرنوشت شومی خواهد شد. کاساندرا، لیلا را فردی خطاب کرد که پیش‌گویی شده توازن دنیا را حفظ خواهد کرد. به این ترتیب او عصا را به لیلا سپرد و بلافاصله جاودانگی خود را از دست داد و در آغوش لیلا عمرش تمام شد.

یافتن گرگ-بوسیده

بعد از رویداد آتلانتیس، رابطه‌ی لیلا با کیوشی و الانا 

بعد از حادثه در آتلانتیس، روابط لیلا با کیوشی و آلانا تیره شد. در ماه مه سال ۲۰۲۰، وی به همراه شان هستینگز و ربکا کرین یک گروه را تشکیل دادند. ماه‌ها بعد، پی برده شد که قدرت میدان مغناطیسی زمین از زمان خروج جرم خورشیدی سال ۲۰۱۲ در حال افزایش است، و در نتیجه باعث اختلالات الکترومغناطیسی عظیمی در سراسر جهان شده است. این تیم پیام عجیبی را دریافت کرد که ظاهرا راه حلی برای این رویداد را نشان می‌داد و آن‌ها را به سمت قبر یک وایکینگ در آمریکای شمالی هدایت کرد. لیلا با استفاده از انیموس خود توانست خاطرات این وایکینگ جنگجو که ایوور وارینسدوتیر نام داشت را زنده کند. شان نیز یک تثبیت‌کننده را روی گردن لیلا قرار داد تا اطمینان حاصل شود که او دیگر تحت تاثیر قدرت عصای هرمس قرار نمی‌گیرد. پس از تکمیل خاطرات ایوور، لیلا به دستگاه ایگدراسیل متصل شد تا سرعت این ماشین را کاهش دهد و کره زمین را به حالت عادی خود برگرداند. او در روند این کار بسیم بن اسحاق را از این دستگاه آزاد کرد و سپس با ریدر (دزموند مایلز) دیدار کرد. او در نتیجه‌ی متصل شدن به این دستگاه عصای هرمس را انداخت. سپس لیلا شروع به جستجوی راه حلی در یک مکان به نام گری (Grey) کرد.

نمایش‌ها

صفحات دیگر