آخرین بازمانده از ما: جا گذاشته
The Last of Us: Left Behind
توسعهدهنده
ناشر
پلتفرمها
تاریخ انتشار
سبک
درجه سنی
The Last of Us: Left Behind یک محتوای قابل دانلود تک-نفره از بازی The Last of Us است. داستان Left Behind پیش درآمدی بر رویدادهای بازی اصلی است و بخشی از زندگی الی و دوستش رایلی را بازگو میکند.
این عنوان در تاریخ ۱۴ فوریه ۲۰۱۴ در دسترس قرار گرفت.
خلاصه داستان The Last of Us: Left Behind
داستان The Last of Us: Left Behind یک مقطع زمانی غیر-خطی از زندگی الی و رایلی پیش از ملاقات با جوئل، و مقطعی دیگری پس از مبارزه با گروه دیوید در دانشگاه کولورادوی شرقی را شرح میدهد. در هنگام رویدادهای اصلی The Last of Us، صحنه این طور آغاز شد که الی در حال پنهان کردن جوئل در یک پلازای متروکه بود و سعی داشت با استفاده از پارچهای از لباس خود خونریزی جوئل را متوقف کند، و پس از آن برای یافتن لوازم درمانی به جستجوی محیط پرداخت. الی متوجه یک هلیکوپتر نظامی سقوط کرده شد و با دور ماندن از مبتلا شدهها خود را به هلیکوپتر رساند. او از سرنوشت بازمانده آن مطلع شد و در نهایت یک کیت پزشکی پیدا کرد.
سه هفته پیش از شروع رویدادهای The Last of Us، رایلی در مدرسهای شبانه روزی الی را غافلگیر کرد. او در مقطعی که غایب بود به عضویت فایرفلایز درآمده بود. رایلی، الی را به مرکز خریدی متروکه برد که آنها اولین بار در آنجا با هم آشنا شده بودند. این دو زمانی را در آنجا به بازی کردن گذراندند و کمی بعد الی از رایلی دلیل آوردنش به این مکان را پرسید. رایلی ابتدا از جواب دادن به این سوال طفره رفت اما بعد افشا کرد که فایرلایز قرار است او را به همراه گروهی به شهر دیگری بفرستد و رایلی در واقع برای آخرین بار میخواست الی را ببیند. الی با وجود این که کمی قبل رایلی را برای پیوستن به این گروه تشویق کرده بود اما از او خواهش کرد که از آنجا نرود. رایلی شروع به توضیح دادن کرد که مارلین موافقت نمیکند، که در همین لحظه صحبت او با ورود رانرهایی که با صدای موسیقی به آنجا کشیده شده بودند قطع شد.
در بازگشت به مقطع دیگر داستان The Last of Us: Left Behind و در پلازای کوه کولورادو، الی به همراه کیت پزشکی که یافته بود به سمت جوئل بازگشت. با این حال او در این مسیر با مبتلا شدگان و همین طور بازماندگانی از گروه دیوید (آدمخوارها) روبرو شد. الی که از ضعف خود در مبارزه تن به تن با هر دوی این گروهها آگاه بود بنابراین از نبوغ خود استفاده کرد تا آنها را به جان هم بیندازد. پس از آن الی خیلی زود خود را به محل نگهداری جوئل رساند اما او مجبور شد آدمخوران را که سعی در شکستن قفل داشتند از پای درآورد. بعد از آن اوضاع به نظر امن میآمد و الی به داخل رفت اما موج دیگری از دشمنان او را متوقف کردند. او که هیچ راه دیگری نداشت اقدام به کشتن یک به یک آدمخوارها کرد که این اقدام او با کمک ناخواستهی مبتلا شدگانی که با صدا به آنجا کشیده شده بودند همراه شد. در نهایت الی به سلامت به کنار جوئل بازگشت و با لوازمی که به دست آورده بود جراحت عمیق او را درمان کرد.
در بازگشت به گذشته، الی و رایلی با ناامیدی از دست رانرهای هجوم آورده به مرکز خرید فرار کردند. آنها در مسیر خود با آنها مبارزه کردند و پس از چند انحراف سرانجام به داربستی برای فرار رسیدند. با این حال الی از داربست به داخل مرکز خرید سقوط کرد. این دو با کمک یکدیگر با رانرها مقابله کردند تا سرانجام وضعیت امن شد، با این حال هر دوی آنها توسط مبتلا شدگان گزیده شده بودند. همان طور که الی به خاطر مبتلا شدشان گله میکرد، رایلی سعی کرد تا حدی او را آرام کند و آخرین حرفهایش را پیش از خارج شدن از مرکز خرید گفت. حرفهای رایلی در ذهن الی باقی ماند. او حالا آماده میشد تا برای زمستان پیش رو جوئل را به مخفیگاه دیگری منتقل کند.