رزیدنت اویل ۷: بایوهازارد
Resident Evil 7: Biohazard
کارگردان
کوشی ناکانیشی
نویسنده
نامشخص
ریچارد پیرسی (ویراستار)
تهیهکننده
ماساچیکا کاواتا
ژانر
ترس روانشناسی
ترس و بقا
داستان بازی Resident Evil 7: Biohazard در اواسط سال ۲۰۱۷ جریان دارد، جایی در جنوب ایالات متحده و حوالی شهرک دالوی که چند مرتبه وجود ارواح در این منطقه گزارش شده است.
داستان بازی RE7 برای اولین بار در مجموعه، با دوربین اول-شخص و از نگاه یک شخصیت جدید روایت میشود.
پیشزمینه
نقطهی آغازین داستان بعد از رویدادهای Beginning Hour شروع میشود، رویدادی که طی آن گروهی تلویزیونی توسط دو عضو آلوده شدهی خانوادهی بیکر یعنی میا و جک قتل رسیدند رسید. قهرمان اصلی داستان یک شخصیت جدید به نام ایتن وینترز است که نسبت به شخصیتهای پیشین مجموعهی رزیدنت اویل از مهارتهای مبارزهای کمتری برخوردار است. ایتن به دنبال یافتن همسر گمشده اش یعنی میا به یک عمارت متروکه میرود، عمارتی که خانهی خانوادهی بیکر است.
داستان کامل
رسیدن ایتن
با وجود گذشت سه سال از مفقود شدن میا و مرگ احتمالی او، ایتن بعد از دریافت ویدیویی از میا برای یافتن همسرش به لوسیانا سفر کرد. ایتن با رسیدن به مقصد یک مزرعهی ظاهرا متروکه و خالی را پیدا کرد که میا در زیرزمین آن زندانی شده بود. وقتی ایتن میا را پیدا کرد، میا به او هشدار داد که آنها پیش از این که «ددی» آنها را پیدا کند باید از آنجا فرار کنند. ایتن کمی بعد طی یک تماس تلفنی با زنی به نام زویی صحبت کرد که او وجود یک راه فرار از طریق اتاق زیر شیروانی را به اطلاع ایتن رساند. در مسیر میا به طور ناگهانی دچار یک آشفتگی شد و به شکل وحشتناکی به سمت ایتن حمله کرد، موضوعی که باعث شد ایتن برای دفاع از خود او را بکشد. در انتهای این درگیری ایتن توسط جک بیکر ضربهای خود و از هوش رفت.
ملاقات با بیکرها
ایتن بیدار شده و خود را در اسارت خانواده بیکر یافت، خانوادهای شامل جک، زن او مارگاریت، پسرشان لوکاس و زن مسن و بینامی که روی ویلچر نشسته بود. بیکرها سعی داشتند تا به زور به ایتن غذا بخورانند، غذایی که از بدن انسان تهیه شده بود. ایتن به همین ترتیب توسط آنها شکنجه میشد تا این که صدای زنگ تلفن حواس بیکرها را از موضوع پرت کرد. با خلوت شدن اطراف ایتن، او سعی کرد تا خود را آزاد کند و راهی برای فرار پیدا کنند. در این راه زویی از طریق تماس تلفنی سعی میکرد او را راهنمایی کند، زویی خود را به عنوان دختر جک معرفی کرد.
ایتن در مقطعی به یک مامور پلیس برخورد کرد که برای سرکشی به آنجا آمده بود. ایتن سعی کرد تا آن مامور را از اتفاقات داخل عمارت آگاه کند اما او نسبت به ایتن مشکوک بود و در نهایت توسط جک کشته شد. در همین نقطه ایتن در تقابل وحشتناکی موفق به کشتن جک شد اما خیلی زود متوجه شد که اعضای خانواده بیکر توانایی خارقالعادهای در بازسازی بدن خود دارند.
ایتن همینطور در مسیر خود باید از موجوداتی وحشتناک که توسط خانوادهی بیکر و به واسطه ربودن شهروندان دیگر ساخته شده بودند فرار میکرد. سرانجام ایتن در تقابل دیگری با جک موفق شد در مبارزهای رودررو او را شکست دهد و کلیدی که برای فرار از عمارت نیاز بود را از بدن او به دست آورد.
مبارزه با بیکرها
ایتن با دستیابی به محوطهی بیرونی عمارت به واسطهی زویی متوجه شد که میا هنوز زنده است. زویی به ایتن گفت که او نیز قصد فرار از بیکرها را دارد اما قبل از آن باید آلودگی خودش و میا به واسطهی یک سرم ویژه درمان شود. به این ترتیب ادامهی داستان بازی RE7 با پیگیری ایتن برای به دست آوردن اجزای سرم ادامه پیدا میکند.
او برای همین هدف وارد یک خانهی قدیمی شد، جایی که مجبور به مقابله و کشتن مارگاریت شد. زمانیکه او موفق به یافتن یکی از اجزای سرم شد، ایتن تصویر عجیبی از یک دختر بچه را مشاهده کرد.
او سپس برای دیدار با زویی بازگشت اما در عوض با لوکاس روبرو شد، کسی که هم زویی و هم میا را به گروگان گرفته بود. لوکاس ایتن را مجبور کرد تا از انباری پر از تله و هیولا عبور کند، با این حال ایتن موفق شد نسبت به تلههای لوکاس پیشدستی کند و او را فراری دهد. ایتن سپس اقدام به آزادسازی میا و زویی کرد و زویی با اجزای به دست آمده اقدام به ساخت دو سرم کرد. با این حال قبل از این که سرمها تزریق شوند باری دیگر سر و کلهی جک پیدا شد و ایتن مجبور شد برای از بین بردن او یکی از سرمها را به جک تزریق کند. به این ترتیب ایتن برای تزریق سرم باقی مانده باید یک فرد را از میان میا یا زویی انتخاب میکرد.
مسیر زویی
اگر ایتن زویی را انتخاب کند، با وجود این که ایتن قول فرستادن کمک را به میا میدهد اما او از این انتخاب دلشکسته میشود. وقتی ایتن و زویی با یک قایق در حال فرار بودند، زویی برای او توضیح خواهد داد که بیکرها سه سال پیش با آمدن میا به همراه دختری به نام اولین (Eveline) آلوده شدند، و کشتی تانکر حامل آنها در ساحل پیدا شد.
در همین لحظه قایق ایتن و زویی توسط اولین مورد حمله قرار گرفت و به دنبال آن زویی کشته و ایتن بیهوش شد. ایتن تصویری ذهنی از جک را خواهد دید که در سلامت کامل در مورد قدرت اولین به او هشدار میدهد. او میگوید که اولین میتواند هر کس را که آلوده شده شست و شوی مغزی دهد و دلیل دیوانگی خانوادهی او نیز به همین سبب است. او از ایتن میخواهد که اولین را بکشد.
در این نقطه از داستان بازی RE7، دوربین بازی از نگاه میا داستان را پیگیری میکند. او روی یک کشتی خرابه بیدار شده و به دنبال یافتن ایتن است. زمانی که او ایتن را پیدا میکند دوباره دید بازی به ایتن بازمیگردد. میا موفق به نجات ایتن میشود و قبل این که خودش تحت کنترل اولین قرار بگیرد، یک ویال از DNA اولین را به ایتن میدهد. میا به سبب حس خیانتی که به انتخاب ایتن داشت قادر به مقاومت در مقابل اولین نشده و به ایتن حمله خواهد کرد و این موضوع باعث میشود تا ایتن او را بکشد. این در واقع منتهی به پایان بد/جایگزین داستان بازی Resident Evil 7 میشود.
مسیر میا
اگر ایتن میا را انتخاب کند، زویی عقب میایستد و با خداحافظی تلخی از آن دو جدا میشود. زمانی که ایتن و میا با قایقی در حال فرار بودند و در نزدیکی یک کشتی تانکر ویرانه قرار داشتند، آنها مورد حملهی اولین قرار خواهد گرفت. ایتن بیهوش شده و همان تصویر یاد شده از جک را خواهد دید.
دید بازی به میا شیفت پیدا میکند و او اقدام به جستجوی ایتن خواهد کرد. او تصاویری از اولین را خواهد دید که میا را مادر خود خطاب میکند، با این حال میا چیزی به خاطر نمیآورد. سرانجام اولین کاری میکند تا میا با دیدن یک فیلم ویدیویی خاطراتش را به یاد آورد.
مشخص میشود که میا پیش از این اتفاقات برای یک شرکت بینام کار میکرده و اولین نیز به عنوان یک سلاح بیولوژیکی توسط این شرکت توسعه یافته بوده است. وظیفهی میا نظارت بر اولین بوده تا او به طور مخفیانه به وسیلهی یک کشتی تانکر به ایالات متحده منتقل شود. با این حال در طول مسیر اولین از کنترل خارج شده و کشتی را فلج میکند. اولین اقدام به آلوده کردن میا میکند تا او را مجبور کند که مادرش باشد.
میا که خود را در شکلگیری این حوادث مقصر میدانست، تلاش کرد تا ایتن را نجات دهد. او یک ویال حاوی DNA اولین را به ایتن داد. میا تمام تلاش خود را کرد تا در مقابل کنترل ذهنش توسط اولین مقاوت کند تا خروج ایتن از کشتی تضمین شود. این اتفاقات در واقع منتهی به پایان خوب/اصلی داستان بازی Resident Evil 7 میشود.
پایان داستان RE7
ایتن بعد از ترک کشتی مخروبه، راه خود را به سمت یک معدن نمک در پیش گرفت، جایی که او یک آزمایشگاه مخفی را در آنجا پیدا کرد. بعد از کمی جستجو او متوجه شد که اولین (Eveline) یک سلاح بیولوژیکی از «سری-E» است که قادر است به واسطهی یک انگل روانگردان کنترل ذهن افراد آلوده شده را به دست بگیرد. اثرات جانبی آلودگی شامل افزایش قدرت، قابلیتهای فوقالعاده در بازیابی و جهشهای بیولوژیکی بود. اولین همچنین با انگیزهی داشتن یک خانواده رشد کرده بود و دلیل آلوده کردن میا و بیکرها نیز همین موضوع بوده است. همین طور مشخص شد که لوکاس با یک سازمان ناشناخته کار میکرده است و سرمی را در اختیار داشته تا خود را از آلودگی مصون نگه دارد.
ایتن با استفاده از تجهیزات آزمایشگاه و ویالی که میا به او داده بود قادر به تولید یک ترکیب برای از بین بردن اولین شد و سرانجام راهی برای برگشتن به خانهی زراعی ابتدایی پیدا کرد. اولین که پی برده بود ایتن به پادزهری دست پیدا کرده است به همین سبب با تصورات و توهماتی قدرتمند به سمت او هجوم برد. ایتن موفق به غلبه بر اولین و تزریق پادزهر به او شد، ایتن در این نقطه پی برد که پیرزن مسنی که از ابتدا و در طول داستان او را دیده در واقع همان اولین بوده است. تزریق پادزهر به اولین باعث شد تا او به یک هیولای عظیم جهش پیدا کند و ایتن به لطف سلاح ویژهای که یک هلیکوپتر نظامی برای او به پایین انداخته بود موفق شد تا هیولا را نابود کند.
با رفع شدن تهدید، ایتن توسط تیم آلفای آمبرلا کو به رهبری کریس ردفیلد نجات پیدا کرد، اگر ایتن مسیر میا را انتخاب کرده باشد پس میا نیز توسط تیم ردفیلد نجات پیدا خواهد کرد و این ترتیب داستان بازی Resident Evil 7 به پایان خواهد رسید.
گفتنی است که زمانی که هلیکوپر تیم نظامی به پرواز درآمد لوگوی بلو آمبرلا روی آن قابل مشاهده بود. این لوگو مربوط به یک کمپانی نظامی خصوصی است که بعد از ورشستگی آمبرلا توسط اعضای سابق آن در سال ۲۰۰۷ شکل گرفت.
شخصیتها
شخصیتهای محوری
- ایتن وینترز: شخصیت اصلی داستان که برای یافتن همسرش میا به مرتع بیکر رفت.
- میا وینترز: مامور سازمان the Connections و همسر ایتن وینترز.
خانواده بیکر
- جک بیکر: پدر و رئیس خانوادهی بیکرها.
- مارگاریت بیکر: مادر خانواده.
- لوکاس بیکر: پسر جک و مارگاریت، و همچنین رابط سازمان the Connections.
- زویی بیکر: دختر جک و مارگاریت که با فرار از خانوادهاش از آلودگی در امان ماند.
- جو بیکر: برادر جک و عموی زویی و لوکاس.
سایر شخصیتها
- کریس ردفیلد: عضو سازمان نظامی خصوصی بلو آمبرلا.
- آلن درونی: او در کنار میا یکی از ماموران اعزامی کانکشنز بود.
- دیوید اندرسون: معاون کلانتر شهرک دالوی لوئیزیانا.
موجودات
- اولین: سلاح بیولوژیکی ویژهی سازمان کانکشنز.
- مولددها: موجودات کپکی تولید شده توسط اولین.
- مولددهای سریع
- حشرات آدمخوار
- عنکبوتهای آدمخوار
- فومرها
- فت مولدد
- ماما مولد
- گیتور