جگوار دی. سال
Jaguar D. Saul
وابسته به
پیشه
خاستگاه
سن
تاریخ تولد
اولین نمایش
صداپیشه
جگوار دی. سال (Jaguar D. Saul) یک غول و دریاسالار سابق مارین است که اولین بار روی جزیرهی اوهارا دیده شد.
در ابتدا باور بر این بود که ۲۲ سال پیش او برای محافظت از نیکو روبین جوان و باستر کالی که جزیره اوهارا را نابود کرد، جان خود را از دست داده است و توسط کوزان منجمد شده است. اما در واقع او در این رویداد زنده ماند و در خفا شروع به جمعآوری کتابهای بازمانده از محققان کرد و آنها را به الباف منتقل کرد.
تاریخچه
اوایل زندگی
سائول یک غول است اما یک غول الباف نیست، زیرا او جایی در اقیانوس آبی جنوبی به دنیا آمده است.
او در مقطعی از زندگی خود یک تفنگدار دریایی شد و در نهایت به مقام دریاسالار رسید. قبل از خط داستانی، سال به گرند لاین سفر کرده بود، اگرچه چیزی در مورد ماجراجوییهای او گفته نشده است به جز این که او با بسیاری از کاربران میوه شیطانی ملاقات کرده است.
طوفانی در جنگ اِد
سه سال قبل از مرگ پادشاه دزدان دریایی، زمانی که تفنگداران دریایی متوجه شدند که دزدان دریایی راجر و شیر طلایی قرار است در جنگ اِد بجنگند، سال در مارینفورد حاضر بود و در کنار گارپ، کوزان، ساکازوکی و تسورو قدم میزد و به موسیقی گوش میداد. گفتگوی آنها در مورد تلاش قهرمان تفنگداران دریایی برای دستگیری گول دی. راجر بود.
حادثه اوهارا
در حین انجام وظیفه، کشتی سال با کشتی تحت تعقیب باستانشناسان اوهارا مواجه شد. آنها مشغول رمزگشایی پونگلیفهای مرموزی بودند که مرتبط با تاریخ فراموش شده باستانی بود، اقدامی که توسط دولت جهانی ممنوع اعلام شده بود. خدمه سال با وجود اینکه به افرادش دستور داد تا باستانشناسان را زنده بگیرند، اما همه را به جز نیکو اولویا به قتل رساندند.
پس از دستگیری اولویا، سال از طریق سنگوکو مطلع شد که او یکی از پنج دریاسالار منتخب برای رهبری یک باستر کال علیه جزیره اوهارا است. پس زدن مطالعهی تاریخ باعث شد تا سال در مورد اقدامات دولت جهانی دچار تردیدهایی شود. سال پس از بازجویی از اولویا، از نیت وحشیانهی ارتش منزجر شد و با آزاد کردن او علیه دولت جهانی اقدام کرد.
بلافاصله پس از آن، او در طوفان غرق شد و در اقیانوس سرگردان شد تا اینکه ناخودآگاه به ساحل اوهارا رسید. در آنجا او با نیکو روبین دوست و آشنا شد. روبین برای چهار روز بعد، در حالی که سال در حال ساخت قایقی بود، از او بازدید میکرد. هنگامی که سال قایق خود را تمام کرد، روبین در مورد مادرش به او گفت که این باعث شد تا سال متوجه شود که در اوهارا است و روبین هم دختر اولویا است. سپس سال به روبین در مورد کشتی جنگی که قرار بود اوهارا را به خاطر مطالعه پونگلیفها نابود کند، هشدار داد.
کوزان شائول را منجمد می کند، در حالی که اوهارا می سوزد.
سال با دیدن کشتیهای جنگی که برای باستر کال جمع شده بودند، برای یافتن روبین شتافت. او باری دیگر با اولیویا روبرو شد. سال به او قول داد که از دخترش محافظت کند و سپس روبین را به ساحل جزیره برد، اما کشتیهای دریایی او را دیدند و به رویش آتش گشودند. سال روبین را زمین گذاشت و با عصبانیت اقدام آنها را تلافی کرد. در همین حین سال به روبین گفت که به یک کشتی استخراج برود. در پایان سال سعی کرد تا با روبین فرار کند، اما کوزان او را در جای خود منجمد کرد. قبل از اینکه به طور کامل در یخ محصور شود، سال خندهای کرد و روبین را تشویق کرد تا از جزیره فرار کند و دوستانی در دریا پیدا کند.
عواقب بعدی اوهارا
در مقطعی پس از خروج تفنگداران دریایی از اوهارا، سال از باستر کال و یخزدگی کوزان جان سالم به در برد. او که از زندان یخی خود آزاد شده بود، گروهی از غولها را رهبری کرد تا کتابهای ریخته شده به دریاچه را بازیابی کند و آنها را به الباف منتقل کرد، جایی که خود سال نیز در آنجا مخفی شد. او بعدها این کتابها را در اختیار وگاپانگ قرار داد تا مسیری برای کشف حقیقت قرن تهی باشد.