ترافالگار دی. واتر لا
Trafalgar D. Water Law
وابسته به
پیشه
سکونت
اسپایدر مایلز (قبلا)
لقب
سن
۲۶ (بعد از تایم-اسکیپ)
تاریخ تولد
جایزه
میوهی شیطانی
نوع میوه
صداپیشه
ترافالگار دی. واتر لا (Trafalgar D. Water Law) که بیشتر با نام ترافالگار لا و لقبش یعنی جراح مرگ شناخته میشود، یک دزد دریایی از آبهای شمال و کاپیتان و دکتر دزدان دریایی هارت است. او یکی از دوازده دزد دریایی «نسل بدترین» محسوب میشود. او در مقطع دو سالهی تایم-اسکیپ به یکی از اعضای شیچیبوکای تبدیل شد، اما این جایگاه به خاطر اتحاد او با دزدان دریایی کلاه حصیری و شکست دادن دنکیشوت دوفلامینگو از او سلب شد. ترافالگار لا مانند بسیاری از دزدان دریایی دیگر رویای یافتن وان پیس را در سر دارد و همچنین تمایل به دانستن هدف ارادهی دی. دارد.
لا تنها بازمانده از فلونس است، شهری که ساکنان آن از یک مرض به نام عنبر کهربایی رنج میبردند. به خاطر این بیماری مرگبار و کمتر شناخته شده، این شهر توسط کشورهای همسایه نابود شد و لا که در از آن زمان بچه بود موفق به فرار از آنجا شد. او سپس به دزدان دریایی دنکیشوت پیوست، جایی که دوفلامینگو او را به یکی از افسران اجرایی خود تبدیل کرد. با این حال به لطف تلاشهای برادر دوفلامینگو یعنی روزینانته، لا از نفوذ دزدان دریایی دنکیشوت رهایی یافت و به یک دزد دریایی تبدیل شد که در جهت پایین کشیدن امپراتوری دوفلامینگو قدم برداشت.
در هنگام تایم-اسکیپ، جایزهی تعیین شده برای او از ۲۰۰ میلیون بلی بود که به ۴۴۰ میلیون بلی افزایش یافت و بعد از اخراج شدن او از شیچیبوکای این جایزه به ۵۰۰ میلیون بلی رسید. پس از نقشآفرینی او در سقوط بیگ مام، یکی از چهار امپراتور، جایزه تعیین شده برای او به عدد بزرگ ۳٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ بلی رسید.
قدرتها و تواناییها
لا پس از آن که در دوران جوانی به خاطر نوعی بیماری در معرض مرگ قرار گرفت، نزد دوفلامینگو رفت تا در آینده یک شیچیبوکای شود. او قصد داشت پیش از مردنش تا جایی که ممکن بود در دنیا ویرانی ایجاد کند. دوفلامینگو او را به عنوان عضوی از دزدان دریایی دنکیشوت پذیرفت و از این رو لا به واسطهی دیامانته شمشیرزنی، به واسطهی گلادیوس تیراندازی، و به واسطهی لائو جی هنرهای رزمی را آموخت. لا به خاطر شروع این تمرینات از دوران کودکی از قدرت فیزیکی و استقامت بالایی برخوردار شد. دوفلامینگو امید داشت تا یک روش درمانی برای لا پیدا شود و او را به مقام کوروزان سوم گروهش تبدیل کند.
لاو از ارادهی بسیار بالایی برخوردار بود و حتی دوفلامینگو در پانک هازارد پتانسیل او را با لوفی مقایسه کرد. دوفلامینگو از استعداد او باخبر بود و از همین رو قصد داشت او را به مرد دست راستش تبدیل شود.
در دورهی دو-ساله تایماسکیپ لا چنان قدرتمند و بدنام شد که حتی مارینهای بیرحم G-5 نیز از او میترسیدند. در آن زمان جایزهای برای تعیین شد که از لوفی هم بالاتر بود. لا در مقعطی بدون این که جراحت جدی متوجه او شود موفق به شکست دادن اسموکر شد، کسی که دارای مقام وایس ادمیرال بود و یک کاربر میوه شیطانی لوگیا بود. توانمندی لا به اندازهای بود که او بتواند برای مدتی به طور همزمان در برابر یک شیچیبوکای (دوفلامینگو) و یک ادمیرال (ایشو) مقاومت کند.
مهارتهای پزشکی
پدر لا بهترین دکتر فلونس بود و لا نیز از دوران کودکی به آکادمی علوم پزشکی پیوست و از اندوختههای پدرش نیز بهره برد.
بعدها او به خاطر مهارتهای بالایی که در جراحی به دست آورد به «جراح مرگ» معروف شد.
میوه شیطانی
لا یک میوه پارامسیا به نام اوپه اوپه نو می را خورده است، میوهای که به او اجازه میدهد یک قلمروی کروی-شکل با هالهای آبیرنگ را ایجاد کند. او در این قلمرو قادر است هر چیزی را جدا و جابجا کند که این موضوع شامل خودش هم میشود. او در این قلمرو میتواند ویرانیهای عظیمی را ایجاد کند و همچنین میتواند از این قلمرو با هدف تلپورت کردن استفاده کرد. او همین طور از قابلیتهای میوه شیطانی خود میتواند در جهت درمان کردن افراد استفاده کند.
در داخل این کره هالهای که با نام «اتاق عمل» خطاب میشود، لا میتواند کنترل کاملی بر بافت فضا داشته باشد. او میتواند اشیا را در ناحیه کره از راه دور حرکت دهد و افراد از جمله خودش را تلپورت کند. با این حال، او نمیتواند افراد که دارای هاکی قوی هستند را خیلی دور ببرد، زیرا آنها مقاومت بیشتری در برابر قدرتش دارند. او حتی میتواند چیزهای غیر جسمانی مثل روح را با هم عوض کند و در نتیجه بدن قربانیان عوض میشود. او همچنین قادر است اشیاء را از راه دور و بدون آسیب رساندن به آنها برش دهد.
نقطه ضعف این تکنیک داشتن تمرکز بالا است که همین موضوع میتواند به حریفان فرصت کافی برای ضربه زدن به او را بدهد. همچنین استفادهی زیاد از این تکنیکها میتواند قدرت او را تخلیه کند.
بیداری
لا در مقطعی به بیداری میوه شیطانی خود دست یافت. در حالت او قادر است انواع کرههای اتاق ویژهای را ایجاد کند که به جای یک منطقه مستقیما روی اشیاء خاص اعمال میشوند، به این معنی که اتاقها با هر چیزی که در بر گرفتهاند حرکت میکنند. او با کی-روم (K-Room) میتواند یک اتاق مینیاتوری را برای سلاحهای خود شکل دهد و از این طریق میتواند اندازه این سلاحها را تا حدی که بخواهد گسترش دهد و آنها را مستقیما از داخل هر چیزی که ممکن است عبور دهد. لا با آر-روم (R-Room) قادر است اتاقی را روی یک شی خاص ایجاد کرده و دیکته کند که با پرتاب آن یک اثر خاص رخ دهد، مانند بیصدا کردن هر شی در داخل آن. به اعتراف خود لا، او به طور کامل بر قدرتهای بیدار شده خود تسلط نداشته است و استفاده از آنها آسیب جدی به استقامت او وارد میکند.
هاکی
هاکی بوسوشوکو
لا مهارت بالایی در استفاده از هاکی بوسوشوکو از خود نشان داده است. او قادر به برش بدن ورگو شد در حالی که او کل بدن خود را سخت کرده بود. او همچنین قادر به بلاک کردن گوشیکیتوی دوفلامینگو شد که بسیار تیز و قدرتمند بود.
لا در حین مبارزه با اسموکر با قدرتهای هاکی خود قادر شد تا از دفاع مبتنی بر لوگیای این معاون فرمانده گذر کند.
هاکی کنبوشوکو
لا قادر به استفاده از هاکی کنبوشوکو است. بعد از این که کایدو در هنگام هجوم به اونیگاشیما لوفی را شست داد، لا از این قابلیت خود برای حس کردن حضور لوفی استفاده کرد که چیزی حس نکرد و این موضوع ادعای کایدو در پیروز شدن را تائید میکرد.
تاریخچه
تراژدی فلونس
لا در کشور فلونس در دریای آبی شمالی متولد شد، جایی که به دلیل رنگ سنگهای معدنش با عنوان «شهر سفید» شناخته میشد. او با والدینش که پزشک بودند و همین طور خواهر کوچکترش در آنجا زندگی میکرد.
دوران کودکی لا همزمان بود با زمانی که علائم بیماری سرب سفید در این کشور به اوج خود رسیده بود و او به خاطر مبتلا شدن به آن، قبل از رسیدن به بزرگسالی محکوم به مرگ بود. در آن زمان پادشاهی با کشورهای همسایه درگیر بود، چرا که همسایهها به اشتباه معتقد بودند این بیماری مسری است. دولت جهانی و خانواده سلطنتی از قبل، از این بیماری اطلاع داشتند اما اطلاعات را در اختیار عموم قرار ندادند، حتی زمانی که علائم بیشتری نمایان شده بود. والدین لا تمام تلاش خود را برای کمک به مردم انجام دادند اما بدون وسایل مناسب نمیتوانستند کار زیادی انجام دهند. علاوه بر این، خواهر لا که در مرحله پیشرفته بیماری قرار داشت به آرامی در حال مرگ بود. در مقطعی یک راهبه که در حال جمع آوری بچهها بود تا آنها را در طول جنگ از جزیره خارج کند، به لا نیز پیشنهاد داد که با او برود. لا که نمیخواست خواهرش را رها کند، نپذیرفت که با راهبه برود اما راهبه قول داد که برای او بازگردد. در مقطعی یک گروه نابودگر به والدین لا را در مقابل چشمان او تیراندازی کردند. راهبه و دوستانش نیز در این حمله کشته شدند و بیمارستان والدین او هم در حین ویرانی کشور به آتش کشیده شد.
لا در حالی که از لحاظ احساسی ویران شده بود موفق شد با پنهان شدن در زیر اجساد از شهر قرنطینه شده فرار کند. او به خاطر این اتفاقات و از دست دادن همه چیزش، تبدیل به یک هیچانگار و نابودگر شد که قصد داشت تا آنجا که میتواند جهان را نابود کند، و دیگر به هیچ چیز باور نداشت.
دیدار با دوفلامینگو و کورازون
او از آنجا به یک شهر بندری به نام اسپایدل مایلز رسید و به دزدان دریایی دنکیشوت نزدیک شد و سپس از دوفلامینگو خواست که به او بپیوندد. لا در هنگام گفتگو با تربول و دیامانته توضیح داد که تنها حدود سه سال برای زندگی فرصت دارد و به آنها اهداف نابودگرانهاش را یادآوری کرد. پس از آن لا با برادر کوچکتر دوفلامینگو یعنی کورازون ملاقات کرد. مدتی پس از این که لا پی برد که کورازون از بچهها متنفر است، او لا را از پنجرهای به بیرون انداخت. لا که از این سقوط جان سالم به در برده بود و او که از این رفتار خشمگین شده بود قسم خورد که او را خواهد کشت.
مدتی بعد خدمه دوفلامینگو به بیماری سرب سفید لا پی بردند و جیولا به اشتباه تصور کرد که این بیماری مسری است که دوفلامینگو او را اصلاح کرد. سپس دوفلامینگو در مورد بازماندگان دیگر از لا سوال کرد و لا پاسخ داد که در مورد وضعیت آنها اطلاع ندارد و فاش کرد که که با پنهان شدن در انبوهی از اجساد فرار کرده است. لا سپس اعلام کرد که دیگر به هیچ چیز اعتقاد ندارد و انتقام خود را از کورازون خواهد گرفت. بعدا، در حالی که اکثر خدمه در حال حمله و بحث در مورد گذشتهی لا بودند، در حالی که کوروزان تنها بود، لا به او حمله کرد و از پشت به او چاقو زد. با این حال بوفالو او را دید از این قانونشکنی لا در خدمه شوکه شد. لا نیز برای خلاص شدن از شر بلالو به او بستنی رشوه داد.
با این حال، لا هنوز به بوفالو اعتماد نداشت، بنابراین سعی کرد تا فرار کند اما توسط جیولا و ماچویس گرفتار شد و نزد دوفلامینگو برده شد. لا متوجه شد که کورازون نمرده است و باور داشت که کورازون جریان را به برادرش اطلاع داده است. دوفلامینگو اعلام کرد که تصمیم گرفته است به طور رسمی از لا در دزدان دریایی دنکیشوت استقبال کند. لا از اینکه کورازون هیچ چیزی به دوفلامینگو درباره اتفاقات نگفته، شوکه شد.
لا به دوفلامینگو یادآوری کرد که در کمتر از سه سال میمیرد، اما دافلامینگو در ادامه توضیح داد که «خانواده» آنها با مشاغل زیرزمینی سر و کار دارند و در مورد امکان بقا برای او گفت که بدست آوردن یک میوه شیطان میتواند او را شفا دهد. وی در ادامه توضیح داد که اگر لا خوش شانس باشد قبل از پایان عمرش یکی را پیدا میکند و در ده سال آینده به دست راست او تبدیل خواهد شد. دوفلامینگو بعدا متوجه زخم کورازون شد و کورازون به او اطلاع داد که توسط دشمن مورد حمله قرار گرفته است، و لا در تعجب بود که چرا کورازون از او محافظت میکند.
در طی تقریبا دو سال آینده، دوفلامینگو برنامههای خود را هنگام سفر کارهای دزدی دریایی توضیح داد ، در حالی که لاو از دستپاچگی مداوم کورازون اذیت می شد و به دنبال شوخی های عملی می رفت. دزدان دریایی دنکیشوت در این مدت به غارت، حمله، معاملات تجاری، و نبرد میپرداختند. لا تحت نظر خود دوفلامینگو بود و توسط سایر اعضای خانواده مورد آموزش قرار میگرفت. لائو جی در زمینه هنرهای رزمی، گلادیوس در زمینه تیراندازی و دیامانته در زمینه شمشیرزنی به او آموزش میدادند.
سرانجام زمانی فرا رسید که لا فقط یک سال یا کمتر از زندگیاش باقی مانده بود. بیبی فایو متوجه شده بود که چگونه لکههای سفید روی بدن او افزایش یافته است. بیبی فایو و بوفالو نام واقعی خود را به لا گفتند و از لا خواستند نام خود را فاش کند. بوفالو حتی او را تهدید کرد که فاش میکند که لا دو سال پیش با کورازون چه کرد. سپس لا نام کامل خود را با عنوان ترافالگار دی. واتر لا فاش کرد. او توضیح داد که «دی.» قرار بود یک راز باشد. در همین زمان ناگهان لا توسط کورازون برداشته شد و برده شد.
کوروزان پس از آن که در فاصله ایمن با سایرین قرار گرفت، برای اولین بار شروع به صحبت کرد و از لا پرسید که آیا واقعا نام کامل او این است؟ کورازون سپس توضیح داد که اگر او واقعا یک «دی.» باشد، باید فورا خدمه را ترک کند و به او هشدار داد که هیچ وقت در نزدیکی دوفلامینگو نباشد.
جستجو برای یک درمان و فداکاری کورازون
لا و کورازون سپس به صورت خصوصی صحبت کردند، و کورازون یک مانع عایق صوتی را ایجاد کرد تا از شنیده شدن صحبتها توسط دیگران جلوگیری کند. او فاش کرد که هدف او در تمام مدت متوقف کردن جنون دوفلامینگو بوده است. او نمی خواست که لا مثل برادرش یک هیولا شود بنابراین بار دیگر از لا خواست تا خدمه را ترک کند. لا از انجام این کار خودداری کرد و کورازون در مورد نام سری «دی.» به او توضیح داد و از لا خواست که به پیدا کردن درمانی برای بیماری او بپردازند، اگرچه لا معتقد بود که هیچ دارویی وجود ندارد. در عوض، لا اظهار داشت که اسرار کورازون را برای دوفلامینگو فاش خواهد کرد. کورازون سعی کرد با یک ضربه لا را متوقف کند، اما لا در نهایت موفق شد از او فرار کند. لا با بوفالو و بیبی فایو به خدمه برگشت. وقتی کورازون به خدمه بازگشت، لا به او گفت که تصمیم گرفته است مکالمه بین آنها مخفی بماند تا بدهی قبلی خود به او را جبران کند.
مدتی پس از این رویدادها، کورازون لا را با خود برد تا درمانی برای بیماری او پیدا کند که باعث ناراحتی او شد. لا شاهد قدرتهای میوه شیطانی کورازون بود، اما تحت تأثیر قرار نگرفت و گفت که کورازون نمیتواند با این قدرتها کاری انجام دهد.
کورازون تلاشهای فراوانی برای درمان لا کرد که نتیجهای نداشت. پس از گذشت شش ماه، کورازون سرانجام شکست و به لا گفت که با او همدردی میکند و فقط میخواهد به او کمک کند چون میداند او چه دردی را متحمل شده است. لا با شنیدن این حرف، به خاطر یافتن شخصی که او را درک کرده خوشحال شد و در هم شکست. این دو رابطه بسیار خوبی با یکدیگر پیدا کردند.
دوفلامینگو طی تماسی با کورازون، در مورد برنامهی خود برای سرقت میوه شیطانی اوپه اوپه گفت که میتوانست برای بهبود لا استفاده شود. بعد از این که کورازون تلفن را قطع کرد، او با خوشحالی در مورد برنامه پیشدستی خود برای سرقت این میوه به لا گفت.
در زمانی که کورازون با مارینها تماسی گرفت، لا تسلیم بیماری خود شد. کورازون که از این شرایط به هم ریخته بود از او خواست تا سه هفته دیگر زنده بماند. در مقطعی لا به کورازون یادآوری کرد که دولت جهانی مسئول تخریب خانه و مرگ خانوادهاش است. او از کورازون پرسید که آیا برای دولت کار میکند؟ کورازون برای تسکین او این موضوع را انکار کرد. کورازون همچنین به لا هشدار داد که آنها به زودی با هر دوی دزدان دریایی دنکیشوت و با دولت جهانی دشمن خواهند شد. سپس آنها به جزیره مینیون رسیدند، جایی که میوه شیطانی مور نظر تحت اختیار دزدان دریایی بود. کورازون در حالی که برای دزدیدن این میوه میرفت، لا در گوشهای از یک روستای متروکه نشسته بود. او منتظر بازگشت کورازون بود و با بیماری خود مبارزه میکرد.
کورازون موفق شد میوه را بدزدد و با وجود زخمهایش به سوی لا بازگشت. لا در مورد این که میوه میتواند او را شفا دهد شک و تردید داشت. کورازون متعاقبا صبر خود را از دست داد و به زور میوه را به خورد لا داد. پس از بلعیده شدن میوه، کورازون احساس آرامش کرد و ظاهرا از فرط خستگی روی زمین افتاد اما وقتی لا بدن او را غلتاند متوجه شد که تمام بدن او پر از گلوله است. لا سعی کرد از نیروهای جدید خود برای التیام زخمهای او استفاده کند، اما کورازون گفت که او اشتباه بزرگی انجام داده و از تلاش لا برای استفاده از تواناییهاش خندید و گفت که آنها مانند جادو عمل نمیکنند. او نامهای محرمانه را به لا داد و از او خواست که آن را به مارینها تحویل دهد.
سپس لا نامه را با خود برد و به ورگو تحویل داد، کسی که از بیعت واقعی او بیخبر بود. سپس او با این افسر مارین به سوی کورازون بازگشت و از او خواست که به وضعیت کورازون رسیدگی کند، که این موضوع مشخص شد که ورگو برای دوفلامینگو کار میکند. ورگو نامه را خواند و متوجه خيانت كورازون نسبت به دوفلامينگو شد. ورگو به طرز وحشیانهای به لا و کورازون حمله کرد و سپس همه چیز را برای دوفلامینگو که وارد جزیره شده بود فاش کرد. کورازون با وجود جراحات وارده، طی فرصتی موفق شد با لا فرار کند و دوفلامینگو را تحریک کرد تا از تکنیک قفس خود برای جلوگیری از فرار او استفاده کند. کورازون فهمید که مرگ او اجتنابناپذیر است و تصمیم گرفت خود را برای نجات لا قربانی کند.
اندکی بعد، کورازون لا را در یک صندوق قرار داد و به او گفت که در آن مخفی بماند. او یک میدان صوتی را در اطراف او قرار داد تا هیچ کس نتواند صدای او را بشنود و به لا قول داد که این طور میتواند زنده بماند. کورازون سپس اجازه داد تا به عنوان یک عامل انحرافدهنده دستگیر شود. وقتی دوفلامینگو وارد شد، لا با نا امیدی گریه کرد زیرا کورازون چندین بار مورد اصابت گلوله قرار گرفت. دزدان دریایی دنکیشوت با غنیمت خود که شامل صندوق حامل لا بود آنجا را ترک کردند. آنها قبل از این که جزیره را ترک کنند، توسط تفنگداران دریایی به رهبری تسرو مورد تیراندازی قرار گرفتند. در همین حین، وقتی آنها حواسشان پرت بود، لا به لطف توانایی کورازون از دست آنها فرار کرد و در سوگ مرگ کورازون از آنجا دور شد.