مانکی دی. دراگون
Monkey D. Dragon
وابسته به
پیشه
خاستگاه
لقب
خطرناکترین مجرم جهان
سن
۵۵ (بعد از تایماسکیپ)
تولد
جایزه
اولین نمایش
قسمت ۵۲ (انیمه)
صداپیشه
مانکی دی. دراگون (Monkey D. Dragon) که عموما با نام اژدهای انقلابی شناخته میشود، فرمانده عالی و بدنام ارتش انقلابی است و قبلا کاپیتان مبارزان آزادی بود. او برای سرنگونی دولت جهانی تلاش میکند و توسط این دولت به عنوان «بدترین مجرم جهان» شناخته میشود و تحت تعقیبترین فرد است. او پدر مانکی دی. لوفی و پسر مانکی دی. گارپ است. همچنین او مسئول نجات دادن جان سابو از غرق شدن توسط حملهی یک اشرافی جهانی بوده است، پسری که سرانجام به فرد دست راست او تبدیل شد.
دراگون برای اولین بار در آرک لوگتاون معرفی شد، جایی که به لوفی کمک کرد تا از چنگ اسموکر، یک کاپیتان تفنگدار دریایی فرار کند. از آن زمان، او گهگاه در سراسر مجموعه به عنوان یک شخصیت مهم در پسزمینه ظاهر شده است.
تاریخچه
اطلاعات بسیار کمی از اوایل زندگی دراگون وجود دارد، به جز اینکه او پسر مانکی دی. گارپ است و ۵۵ سال قبل از شروع داستان در پادشاهی گوا به دنیا آمده است.
بیست و چهار سال پیش نشان داده شد که دراگون شاهد اعدام راجر بوده است.
دراگون در مقطعی کاپیتان مبارزان آزادی شد که یک سازمان نظامی کوچک و فقیر بود. او در نهایت با دانشمندی به نام وگاپانک دیدار کرد و از او خواست تا به گروهش بپیوندد، اما او نپذیرفت زیرا کمبود منابع آنها به او اجازه نمیداد که چیزی بسازد.
بیست و دو سال پیش، چند ماه پس از حادثه اوهارا، او از این جزیرهی ویران شده بازدید کرد تا به قربانیان قتل عام صورت گرفته ادای احترام کند. او با وگاپانک که به همین دلیل در آنجا حضور داشت صحبت کرد و قول داد تا روزی ارتشی ایجاد کند که بتواند با مسببان این وضع مقابله کند. در همان سال، دراگون به همراه امپوریو ایوانکوف و بارتولومیو کوما ارتش انقلابی را تأسیس کرد. در این مقطع، دراگون هنوز خالکوبی صورت خود را نداشت.
با گذشت زمان، آرمانهای او به آرامی در سراسر جهان گسترش یافت و کشورها یک به یک به آرامی شروع به حمایت از او کردند. هرچند گاهی اوقات این حمایت از طریق درگیری بود که باعث سقوط بسیاری از کشورها میشد. در نهایت دراگون توسط دولت جهانی به عنوان بدترین جنایتکار جهان در نظر گرفته شد.
در سن ۳۶ سالگی و هفده سال قبل از شروع داستان، دراگون و زنی ناشناس صاحب پسری به نام مانکی دی. لوفی شدند که توسط پدر دراگون در اقیانوس شرقی بزرگ شد.
دوازده سال قبل از خط داستانی فعلی، دراگون به خانه خود در پادشاهی گوا بازگشت و شاهد سوختن ترمینال خاکستری بود. او پس از مشاهدهی غم و اندوه مردم، نقشهای را طراحی کرد تا مردم را نجات دهد و دولت را شرمسار کند.
در این میان او پسربچهای به نام سابو را نجات داد که از میراث اشرافی خود شرمنده بود. هنگامی که سابو خاستگاه خود را ترک کرده بود تا تبدیل به یک دزد دریایی شود، کشتی او توسط یک اشراف جهانی منهدم شد. دراگون این پسر را از لاشهی قایقش نجات داد و به کشتی انقلابیون آورد.
مدتی بعد، ارتش انقلابی برای غذا و آذوقه در روستای شیموتسوکی پهلو گرفت. این مکان در نزدیکی جایی بود که رورونوا زورو در حال آموزش بود. در آنجا، دراگون در حالی در کشتی خود دیده شد که توسط ایوانکوف به خاطر تأخیرش مورد سرزنش قرار گرفته بود.
پس از اینکه سابو به هوش آمد، او دچار از دست دادن حافظه شده بود. دراگون توضیح داد که او بخشی از یک خانواده اشرافی از گوا بوده است، اما سابو اصرار داشت که در کنار انقلابیون بماند و نمیخواست به خانوادهاش بازگردد. دراگون سه سال بعد آموزش مستقیم سابو را شروع کرد.