شوکاکو
Shukaku
گونه
تانوکی
ککی گنکای
رهاسازی مغناطیس
دستهبندی
جینچوریکی
- بونپوکو
- گارا
- اوبیتو اوچیها
- ناروتو اوزوماکی
وابسته به
خانواده
هاگورومو اوتسوتسوکی (آفریننده)
گونه طبیعت
رهاسازی مغناطیس
رهاسازی باد
رهاسازی سنگ
قابلیتهای منحصر به فرد
- ادارهی شن
- نفوذ بر خوابیدن جینچوریکی خود
- نشانهگذاری کردن مهر نفرین شده طبیعی
شوکاکو (Shukaku) که بیشتر به نام تک-دم شناخته میشود، یکی از جانوران دمدار است. شوکاکو آخرین باز در بدن گارا مهر و موم شده بود و پیش از آن هم در بدن دو جینچوریکی دیگر مهر شده بود.
پیشزمینه
شوکاکو و دیگر جانوران دمدار اولین بار در روزهای پایانی زندگی هاگورومو اوتسوتسوکی آفریده شدند، زمانی که هاگورومو از تکنیکی برای تقسیم کردن چاکرای ده-دم استفاده کرد و این چاکرا را در نه بدن ذخیره کرد و اسمی برای هر یک از آنها گذاشت. این حکیم به جانوران تازه متولد شده گفت که با وجود جدایی آنها اما پیوندی بین آنها وجود دارد و همچنین او این پیشبینی را کرد که آنها یک روز دوباره به هم خواهند پیوست و در آن روز فردی قدرت حقیقی را نشان خواهد داد. در انیمه، پیش از مرگ هاگورومو، او شوکاکو را به معبدی در صحرا فرستاد در از آن محافظت کند، جایی که بعدها بخشی از کشور باد شد.
مدتها قبل از وقوع اولین جنگ جهانی شینوبی، شوکاکو توسط شاگرادان یک معبد اسیر شد و در دهکده سوناگاکوره نگهداری شد. در آن زمان اولین کازکاگه اقدام به برگزاری جلسهای با حضور دیگر کاگهها کرده بود و با در اختیار داشتن این جانور به عنوان یک اهرم قدرت، ثروت زیادی را برای کشورش به دست آورد.
اولین جینچوریکی شوکاکو یک کشیش سونا به نام بونپوکو بود که با یک کتری بزرگ چای در یک سیاهچال حبس شده بود و تحت نظارت مداوم نگهبانان قرار داشت. با گذشت زمان شهروندان سوناگاکوره به این باور رسیدند که شوکاکو خودش یک روح زنده از یک کشیش فاسد بود که در کتری چای مهر و موم شده است. با وجود دشمنی اهالی دهکده با شوکاکو و میزبان او، اما کشیش پیر هیچ دشمنی با جانور درونش و همچنین با اهالی دهکده نداشت. سرانجام شوکاکو و بونپوکو به هم نزدیک شدند و بعدها او حرفهای کشیش را به خاطر آورد که گفته بود: روزی یک فرد به دنیا خواهد آمد و موضوعاتی پیرامون قلب و پذیرش را به او یاد خواهد شد. پس از گذشت مدتی شوکاکو جینچوریکی دیگری پیدا کرد، کسی که با الهام از کازکاگه سوم سعی داشت شیوهی مبارزه شن آهنی را ایجاد کند. شوکاکو سرانجام از بدنهای آنها خارج شد و منجر به مرگشان شد.
زمانی که کارورا پسرش گارا را حامله بود، شوهر او یعنی کازگاکه چهارم چیو را مجبور کرد تا شوکاکو را در حالی که گارا هنوز در رحم مادرش بود در او مهر و موم کند. دلیل این موضوع هم این بود که از بین سه فرزند او تنها گارا با این جانور هماهنگی داشت. کارورا پیش از این که با تولد پسرش بمیرد گفت که باید از گارا محافظت کند، و بنا بر گفتهی همسرش عشق مادرانه او تبدیل به شنهایی شد که دفاع خودکار گارا را شکل داد. با این اوصاف گارا به درستی قادر به کنترل قدرتهای شوکاکو نشد و تعدادی از شینوبیها و شهروندان را به طور تصادفی زخمی کرد یا کشت. شوکاکو حتی نفرت خود نسبت به انسانها را نیز اعلام میکرد و به گارا اخطار داده بود که اگر نمیخواهد فرصتی به او بدهد باید کمتر بخوابد.
کازکاگه چهارم که شاهد این شکست بود تصمیم گرفت و پسرش را برای آخرین بار محک بزند، به این ترتیب به یاشامارو دستور داد تا گارا را بکشد و همچنین به او اعلام کرد که مادرش هرگز او را دوست نداشته و برای فرآیند مهر و موم قربانی شده است. گارا در این آزمون شکست خورد و وحشیگری شوکاکو را به طور کامل آزاد کرد، موضوعی که پدرش را مجبور کرد تا با استفاده از غبار طلایی خود جانور را رام کند.