جکی ولز
Jackie Welles
سن
تاریخ تولد
تاریخ مرگ
محل مرگ
خانه
جنسیت
خانواده
وابسته به
پیشه
نقش
صداپیشه
نمایش در
جکی ولز (Jackie Welles) مزدوری از ناحیه هیوود است که با V شریک شد تا آنها تبدیل به اسطوره‌های نایت سیتی شوند. او به زبان اسپانیایی صحبت می‌کند و با باند اسکونجرز مشکل دارد.
جکی همیشه دوست داشت رئیس خودش باشد و سرانجام به یک مزدور تبدیل شد. او در کارش حرفه‌ای است و احترام زیادی برای مزدوران قدیمی قائل است. او بیش از هر چیز به دوستی، وفاداری و خانواده ارزش می‌دهد. هدف او این است که خانواده خود را تامین کند و زندگی لاکچری داشته باشد، اما این فقط یک رویای دست نیافتنی برای او است.
بیوگرافی
۲۰۴۷ - دهه ۲۰۶۰
وقتی او کودک بود، پدرش در مستی او و مادرش را با کمربندی بی‌رحمانه کتک می‌زد، اما زمانی که جکی به اندازه کافی قوی شد، جبران کرد و پدرش را در بیمارستان بستری کرد و این پیرمرد را تهدید کرد که در صورت بازگشت به خانه، او را خواهد کشت. پدرش رفت و دیگر دیده نشد. جکی کمربند پدرش را نگه داشت و قصد داشت در صورت بازگشت از آن استفاده کند.
جکی در خیابانی بزرگ شد که میستی اولزفسکی نیز ساکن آنجا بود و این دو زیاد همدیگر را می دیدند، اگرچه هرگز با هم پیوند نخورند. جکی در پانزده سالگی برای اولین بار سوار دوچرخه شد و از آن زمان به بعد هر چیزی که به دستش می‌رسید را سرهم می‌کرد.
در مقطعی، جکی در کنار گوستاوو اورتا به باند والنتینوها پیوست و این دو به سرعت با هم دوست شدند. با این حال، یک حادثه تقریباً مرگبار ناشی از شلیک گلوله در یک درگیری در طول جنگ این باند با میلستورم، جکی را متقاعد کرد که به خاطر مادرش در ۱۹ سالگی باند را ترک کند، اما او همچنان با این گروه و فیکسر آن به نام ایبارا رابطه خوبی داشت.
۲۰۷۶
در سال ۲۰۷۶، رابطه جکی با میستی شروع شد. مادر جکی با میستی مخالف بود و دوست دختر سابق او یعنی کامیلا را ترجیح می‌داد، اما جکی به دیدن میستی ادامه داد و حتی سعی کرد با ساختن یک ماندالا، رویکرد معنوی میستی را درک کند.
۲۰۷۷
شش ماه بعد، در اواخر آوریل ۲۰۷۷، جکی و V توسط دکستر دیشان استخدام شدند تا یک رلیک را از یورینوبو آراساکا سرقت کنند و به ایولین پارکر تحویل دهند.. بعد از اینکه همه چیز برای سرقت آماده شد، جکی و وی در نهایت وارد افترلایف شدند، جایی که آنها در مورد نحوه سرقت رلیک توضیحاتی را به اشتراک گذاشتند. در جریان سرقت در پلازای کونپکی، جکی به طور مرگباری زخمی شد. اگرچه او و وی موفق شدند از هتل فرار کنند، اما جکی در تاکسی و قبل از رسیدن به متل نو-تل، تسلیم جراحاتش شد.
