آرنو دوریان
Arno Dorian
تولد
ورسای، پادشاهی فرانسه
نژاد
وابسته به
صداگذار
آرنو ویکتور دوریان (Arno Victor Dorian) عضوی از انجمن برادری اساسینهای فرانسه و یک استاد اساسین در زمان انقلاب فرانسه بود. او تنها پسر یک اساسین به نام چارلز دوریان بود که توسط شی کورمک تمپلار به قتل رسید. پس از آن آرنو تحت سرپرستی فرانسوا دو لا سر، استاد بزرگ رایش فرانسوی فرقه تمپلار قرار گرفت و در کنار نزدیکترین دوستش یعنی الیز بزرگ شد.
در می ۱۷۸۹، فرانسوا دو لا سر در قالب بخشی از یک کودتا درون رایش فرانسه تمپلار در کاخ ورسای به قتل رسید، و این قتل به گردن آرنو افتاد. او در دورهای که در باستیل زندانی بود، با یک استاد اساسین به نام پیر بلک آشنا شد و این فرد از میراث اساسین آرنو برای او گفت. آرنو که به خاطر اشتباهات گذشتهاش احساس گناه میکرد به انجمن برادری اساسین پیوست به این امید که انتقام پدر و پدرخواندهاش را بگیرد. او همچنین برای افشا کردن تحریککنندگان حقیقی انقلاب فرانسه نیز تلاش کرد.
آرنو در سراسر ماجراجوییهایش متحدان زیادی داشت از جمله آنتون لاوازیه، مارکیز دو ساد، جورج دانتون، ناپلئون بناپارت، و الیز که اخیرا به فرقه تمپلار معرفی شده بود و به دنبال گرفتن انتقام قاتلان پدرش بود. آرنو و الیز پی بردند که فرانسوا-توماس ژرمن پشت مرگ دو لا سر بوده است و هدفش ترمیم دادن فرقه تمپلار و تحریک کردن انقلاب به این منظور بوده است. پس از پذیرفته شدن یک اتحاد توسط منتور اساسین یعنی اونوره میرابو، بلک اقدام به مسموم کردن میرابو کرد و سعی کرد الیز را بکشد، که این اتفاق آرنو را مجبور کرد تا معلم سابق خود را به قتل برساند.
آرنو بعد از کشتن بیشتر زیردستان ژرمن، از انجمن برادری اساسین تبعید شد و توسط الیز طرد شد. این موضوع باعث شد تا او به ملک دو لا سر در ورسای که حالا به مکانی متروکه تبدیل شده بود برگردد. شش ماه بعد، الیز موفق به یافتن آرنو در وضعیتی آشفته و افسرده شد و از او معذرت خواهی کرد، و سپس این دو به پاریس بازگشتند. آنها پس از حذف کردن تعدادی از متحدان باقی مانده از ژرمن، در جولای ۱۷۹۴ ژرمن را تا یک معبد ردگیری کردند، جایی که یک رویارویی نهایی در آنجا شکل گرفت. ژرمن با استفاده از شمشیر عدن الیز را کشت و به دنبال آن آرنو او را به قتل رساند.
آرنو پس از مرگ الیز باری دیگر افسرده شد و روی به مصرف الکل آورد و در نهایت تصمیم به ترک فرانسه گرفت. او برای انجام این کار ماموریتی را از مارکیز دو ساد در شهر سنت دنیس گرفت و با یک پسر جوان به نام لئون دیدار کرد. آنها در کنار هم پی بردند که ناپلئون نقشهای دارد تا با استفاده از یک عتیقه دفن شده در زیر این شهر، کنترل فرانسه را در اختیار بگیرد. اگرچه آرنو در ابتدا مردد بود اما او سرانجام نقشههای ناپلئون را خراب کرد و آن عتیقه که یک سیب عدن بود را بازیابی کرد. آرنو تصمیم گرفت تا در فرانسه باقی بماند و دوباره به عضویت انجمن برادری اساسین درآمد، و تا درجه استاد اساسین پیش رفت. او در مقطعی در آینده سرپرستی یک بچه را بر عهده گرفت و از اجداد کالوم لینچ شد.
در سال ۲۰۱۴، خاطرات ژنتیکی آرنو توسط شرکت آبسترگو انترتیمنت و یک عضو ناشناس از گروه هکر اینیشیتس مورد مطالعه قرار گرفت.