کیسوکه باجی
Keisuke Baji
نام ژاپنی
نام روماجی
نام مستعار
جایگاه
پیشه
جنسیت
سن
تاریخ تولد
بستگان
وابسته به
صداپیشه
کیسوکه باجی (Keisuke Baji) عضو والهالا بود. او همچنین یک عضو بنیانگذار و کاپیتان دسته اول از باند توکیو مانجی بود. او یکی از دو شخصیت اصلی اسپین-آف توکیو ریونجرز: نامهای از کیسوکه باجی است.
شخصیت
باجی شخصیتی وحشی دارد. او عاشق هیجان و آدرنالین است و مایکی در مورد او گفته است که بدون دلیل خاصی فردی را در خیابان مشت میزند، فقط به این دلیل که احساس خوبی از این کار دارد. در مبارزات او همیشه پوزخندی به همراه دارد.
باجی شدیدا به باند تومان وفادار است. او مایل است خود را به عنوان شرور در نظر دوستان و رفقای خود قرار دهد تا از آنها محافظت کند. او حتی حاضر است خود را فدا کند تا مطمئن شود که تومان راه خود را گم نکرده است و این که هیچ عضوی احساس بدی در مورد خود نداشته باشد.
او همچنین فردی با درک بالا است و میتواند شروران واقعی باند خود را شناسایی کند. صرف نظر از تاکمیچی، او تنها کسی است که تیزبینی بالایی از خود نشان میدهد.
مهارت بازیگری باجی نیز قابل توجه است. او میتواند هم دوست و هم دشمن خود را فریب دهد و این تصور را ایجاد کند که واقعا به والهالا پیوسته است. حتی کسانی که در ابتدا به او شک میکردند فریب خوردند و به این باور رسیدند که او واقعا روابط خود را با باند تومان قطع کرده است.
تاریخچه
از دوران کودکی باجی با مایکی دوست صمیمی بود. محل مورد علاقه دیدار آنها باشگاه جنگل بود، جایی که آنها معمولا با هم نزاع داشتند. مایکی ادعا میکرد که او همیشه در این درگیریها پیروز بوده است. این دو همچنین نامی مستعار برای خود برگزیده بودند که باجی نام ادوارد را برای خود انتخاب کرد.
با ورود به مدرسه راهنمایی، باجی به یکی از اعضای بنیانگذار باند توکیو مانجی تبدیل شد. او در کنار مایکی، دراکن، کازوتورا، پا-چین و میتسویا این باند را تشکیل داد.
در مقطعی به مناسبت تولد مایکی، او و کازوتورا قصد داشتند از یک مغازه، موتورسیکلت رویایی مایکی را بدزدند. مایکی موتوری داشت که نسبت به موتورهای اعضای دیگر باند به طرز مضحکی کند بود، و سایر اعضا اغلب این موضوع را به سخره میگرفتند. این موضوع منجر به این شد که مایکی موتور را با ناراحتی لگد بزند و بشکند. باجی و کازوتورا وارد مغازه شدند که به طوری تصادفی متعلق به برادر بزرگتر مایکی بود. هنگامی که آنها توسط صاحب مغازه یعنی شینیچیرو گرفتار شدند، کازوتورا به سر او ضربهای زد که باعث مرگ او شد. وقتی پلیس و آمبولانس ار راه رسید، باجی و کازوتورا به بازداشتگاه نوجوانان منتقل شدند.
باجی به اندازه کازوتورا در بازداشتگاه نماند و به باند تومان بازگشت. پس از آن او اغلب از مایکی میخواست که کازوتورا را ببخشد.
در دوران راهنمایی، او با چیفویو دوست شد. در آن زمان باجی موهایش را از پشت به طور مرتب میبست و عینکی استفاده میکرد که او را باهوشتر نشان میداد. در حقیقت، او در خواندن کلمات اساسی و نوشتن کانجی مشکل داشت. از همین رو چیفویو لقب "poindexter" را به او داد. این دو به سرعت به هم پیوستند و دوستانی صمیمی شدند.
پس از آزادی کازوتورا، باجی و او به باند والهالا پیوستند و رتبههای بالای آن را کسب کردند. باجی برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد کیساکی وارد این گروه شده بود و هرگز قصد ترک کامل یا خیانت به تومان را نداشت.