دارث سیدیوس
Darth Sidious
دارث سیدیوس (Darth Sidious) که با عنوان امپراتور نیز شناخته میشود، یک فرد حساس-به-نیرو و یک ارباب تاریکی سیث بود، کسی که پس از سقوط جمهوری کهکشانی و با روی کار آمدن امپراتوری کهکشانی بر کهکشان حکمرانی کرد. او با هویت دیگر خود یعنی شیو پالپاتین به عنوان سناتور در سنای کهکشانی قدرت گرفت و به دفتر صدر اعظم عالی منصوب شد، و در زمان جنگهای کلون به بهانه امنیت قدرتهای جنگی را انباشته کرد. او پس از صعود امپراتوری دیگر نیازی به دو هویت نداشت و با کنار گذاشتن نام پالپاتین به عنوان دارث سیدیوس فرمانروایی کرد. دسیسههای او به آخرین دوران صلح در تاریخ کهکشان پایان داد و یک رژیم جدید فاشیست را در کهکشان حاکم کرد که این اتفاق همراه با ویرانی محفل جدای و بازگشت سیث به قدرت همراه بود.
شیو پالپاتین حوالی سال ۸۴ ق.ن.ی و در سیاره نبو به دنیا آمد. او به طور ذاتی استعداد خوبی در کنترل نیرو داشت و در دوران شاگردی خود تحت نظر دارث پلیگس تبدیل به دارث سیدیوس شد. با این حال «قاعدهی دوم» دیکته کرده بود كه فقط دو ارباب سیث در هر زمان میتواند وجود داشته باشد. بنابراین سیدیوس استاد خود را به قتل رساند و دارث مال را به عنوان اولین شاگرد خود برگزید. او با نام پالپاتین قدرت سیاسی خود را در کوروسانت افزایش داد و به عنوان نماینده سیارهی خود در پایتخت کهکشانی خدمت کرد. سیدیوس به دلیل تمایل به قدرت بیشتر، اختلافی را بین فدراسیون تجارت و کاخ سلطنتی نبو ایجاد کرد و که در نتیجهی اتفاقاتی زنجیرهوار خودش در سال ۳۲ پ.ن.ی به مقام صدر اعظمی رسید. سیدیوس با برگزیدن دارث تایرانوس به عنوان شاگرد جدیدش، دههی بعدی را به ایجاد ناآرامیهای سیاسی در کهکشان پرداخت تا این که تمام سامانههای ستارهای از جمهوری جدا شدند و کنفدراسیون سامانههای مستقل تشکیل شد. به دنبال این بحران جدایی طلبی، در سال ۲۲ پ.ن.ی جنگهای کلون آغاز شد و درگیریها در سراسر کهکشان گسترش پیدا کرد و کنترل صدراعظم پالپاتین بر دولت و ارتش تقویت شد. زمانی که جدای از هویت واقعی پالپاتین آگاه شد و سعی داشت او را دستگیر کند، سیدیوس با به اجرا در آوردن دستور ۶۶ کل ارتش بزرگ جمهوری را در برابر ژنرالهای جدای قرار داد. مدت کوتاهی پس از آن، جمهوری به طور رسمی به اولین امپراتوری کهکشانی تغییر پیدا کرد و سیدیوس به امپراتور آن تبدیل شد.
امپراتور همراه با آخرین شاگرد خود یعنی دارث ویدر به مدت یک نسل در کهکشان حکومت کرد. سلطنت او تا زمان تشکیل اتحاد بازیابی جمهوری بدون چالش ادامه پیدا کرد تا این که ظهور این اتحاد منجر به یک جنگ داخلی کهکشانی در تاریخ ۰ پ.ن.ی شد. پس از نابودی ستاره مرگ، امپراتور احساس کرد که لوک اسکایواکر پتانسیل شکست او را دارد. به همین خاطر او در زمان ساخت یک ستارهی مرگ جدید، اسکایواکر را در برابر پدرش یعنی دارث ویدر قرار داد. امپراتور سعی داشت اسکایواکر را هم به جنبهی تاریک نیرو ملحق کند اما با امتناع او روبرو شد. این موضوع باعث شد تا سیدیوس، اسکایواکر جوان را شکنجه کند. ویدر تحت تاثیر شرایط ناگوار پسرش دلش به رحم آمد و جان خود را برای از بین بردن امپراتور فدا کرد، و بدین ترتیب سرنوشت خودش را به عنوان فرد برگزیده به انجام رساند.
با این حال سیدیوس با استفاده از آموزههایش ذات خود را به کلون ناقص که از روی بدن اصلی او مدلسازی شده بود منتقل کرد. او با پیشبینی احتمال شکست، برنامهای را تدارک دیده بود تا در صورت مرگش امپراتوری نیز نابود شود تا یک امپراتوری جدید سیث جایگزین آن شود. نقشههای او با تخریب جمهوری جدید و ظهور محفل اول اوج گرفت. محفل اول سازمان شکل گرفته توسط اسنوک بود، کسی که بن سولو را (که از خون اسکایواکر بود) به سمت جنبهی تاریکی جذب کرده بود. زمانی که امپراتور بازگشت خود را به کهکشان را در سال ۳۵ پ.ن.ی اعلام کرد، سازمان مقاومت به سیاره اکسگول که پناهگاه پنهان سیدیوس بود حمله کرد. او در این نبرد یک دوگانگی را در نیرو کشف کرد که از پیوند سولو و یک شاگرد جدای یعنی ری اسکایواکر شکل گرفته بود. در نهایت ری با فراخواندن قدرت گذشتهی جدای، آرزوی سیدیوس برای حکمرانی ابدی بر کهکشان را نابود کرد و پدربزرگ خود را با استفاده از قدرت خودش از بین برد.