ریشیا آیویرد
Rishia Ivyred
نام مستعار
نژاد
جنسیت
سن
پیشه
کشور و سکونت
سطح
سلاح
خانواده
اولین نمایش
صداگذار
ریشیا آیویرد (Rishia Ivyred) قهرمان پرتابه، یکی از هفت قهرمان ستاره و همکار قهرمان کمان است.
او از یک خانواده نجیبزادهی سقوط کرده است و قبلا برده قهرمان سپر بوده است. او در حال حاضر ساکن دره سنگی است و به عنوان یک مربی سبک هنگن موسو خدمت میکند و در انجام وظایف خود به قهرمانان افسانهای نیز کمک میکند.
شخصیت
ریشیا فردی خجالتی اما بسیار فداکار و از خودگذشته است. بعد از اینکه ایتسوکی او را برای عملی که مرتکب نشده بود از گروه خود بیرون کرد، او ویران شد. او با گریه و احساس بیمصرفی به قصد مرگ به سوی دریا رفت.
حتی پس از نجات یافتن و استخدام شدن توسط نائوفومی و فیلو، تحسین ریشیا در مورد قهرمان کمان از بین نرفت و او امیدوار بود که همچنان قویتر شود تا بتواند در آینده به ایتسوکی کمک کند.
علیرغم دست و پا چلفتی بودن ریشیا اما او ثابت کرده است که علاوه فردی ارزشمند در گروه نائوفومی است. او فردی باهوش است و همچنین یک کاربر جادویی ماهر است که قادر به استفاده از انواع جادو در سطح عمومی است.
پیشزمینه
گفته شده است که ریشیا در مدرسهای در فوبری تحصیل میکرده تا این که به دلیل مشکلات مالی خانوادهاش مجبور به قطع تحصیل شده است. نائوفومی احتمال داده است که هر دوی ریشیا و مالتی با چند سال فاصله در یک مدرسه بودهاند. او نمرات خوبی داشت به طوری که در انتخاب رشته مشکل پیدا کرده بود. به دلیل تأثیری که فوبری بر ریشیا داشته، او هیچ نگاه منفی نسبت به قهرمان سپر ندارد.
خانواده او از نظر فنی اشرافی هستند، اما آنها به جای یک عمارت در یک خانه کشاورزی زندگی میکردند. آنها وظیفهی اداره یک شهر را بر عهده داشتند. اگرچه فقیر بودند، اما زندگی مسالمتآمیزی داشتند. آنها با تعدادی از اظهارات سلطنتی مخالف بودند که همین موضوع منجر به از بین رفتن اقتدارشان شد. آنها پی برده بودند که شهری در همسایگیشان به نام قلمرو شمالی یک نجیبزاده فاسد حاضر است که بودجه خود را از راههای غیرقانونی به دست میآورد. آنها از ترس او، دفاع برای محافظت از منطقه خود را آغاز کردند که این موضوع باعث خالی شدن منابع باقیمانده آنها شد. از این رو این اتفاق باعث خشم مردم شد.
در مدت اخیر مزارع، محصولات و بناهای شهر دچار خرابکاری شده بود و سرقت کردن در شب متدوال شده بود. بازرگانان و معاملهگران از آمدن به این منطقه دوری میکردند. نجیبزادهی همسایه در ازای کمک به آنها برای بهبودی اوضاع خواستار دخترشان شد، اما آنها این پیشنهاد را نپذیرفتند. به زودی سرقتها بیشتر شد. اگرچه آنها از هیچ انجمنی درخواست نکرده بودند اما یک دسته از ماجراجویان شروع به تعقیب راهزنان شهر کردن و صورتحسابی از خدمات خود را برای آنها فرستادند. سرانجام دختر آنها، ریشیا در ازای دریافت نیمی از این وجه و تعدادی محافظ، به اجبار توسط آن نجیبزاده گرفته شد. بعدا مشخص شد که این محافظها همان افرادی بودند که در سرقت دست داشتند و درخواست انجمن نیز توسط همان نجیبزاده و به نام آنها ارسال شده بود. این شواهد پاک شد و از این زوج به همان میزان برای بازگشت دخترشان پول خواسته شد.
عصر همان روز، ایتسوکی و همراهانش که در حال تحقیق در مورد آن نجیبزاده شرور بودند، با ریشیا آشنا شدند. آنها با استفاده از اختیارات قهرمانی خود برای نجات ریشیا به عمارت نجیبزاده شرور نفوذ کردند. ریشیا احساس ناامیدی زیادی نسبت به ناجیان خود داشت. او برای نشان دادن قدردانی و حمایت خود از آنها، به عضویت جناح ایتسوکی درآمد. پس از این ماجرا او به تامینکننده غذا و تدارکات مهمانی قهرمان کمان تبدیل شد، و استعداد خود در جادوگری را بدون استفاده رها کرد.