گلن آریاس
Glenn Arias
تاریخ تولد
ترایخ مرگ
ملیت
وابسته به
پیشه
جنسیت
اولین نمایش
صداپیشه
گلن آریاس (Glenn Arias) نام مستعار یک مامور سابق سیا است که در طول جنگ علیه تروریسم به یک دلال مهم سلاحهای زیستی تبدیل شد. آریاس پس از مرگ همسرش در اثر حمله هواپیمای بدون سرنشین سیا، عملیاتی را برای انتشار یک ویروس-اِی جدید در چندین ایالت شمال شرقی ایالات متحده رهبری کرد.
بیوگرافی
آریاس تحت حمایت سیا، پس از نفوذ به بازار سیاه تسلیحات زیستی، تحت تاثیر سود بالای این بازار قرار گرفت و سرکش شد. او در نهایت بر بخش بزرگی از این بازار که با نابودی ترایسل و نئو آمبرلا تکهتکه شده بود، تسلط یافت. آریاس در پی خلق محصولات خود، همچنین پیشگام نوعی از سلاحهای زیستی بود که امکان تشخیص فوری دوست و دشمن را فراهم میکرد. مدتی بعد سیا از معاملات او آگاه شد و دستور اعدام فوری او را صادر کرد. دولت ایالات متحده با آگاهی از اینکه او قرار است با شریک زندگی خود یعنی سارا ازدواج کند، یک حمله پهپادی را به مراسم عروسی او ترتیب داد که همه حاضران آن کشته شدند به استثنای خود آریاس، دوستش دیگو گومز (که به دلیل جراحات شدید نیاز به جراحی گسترده داشت) و دختر گومز یعنی ماریا که چشم راستش را از دست داد و بعدا تحت بهبودهایی نامشخص قرار گرفت. آریاس به دلیل از دست دادن همسرش و دیدن جراحات دوستش به جنون کشیده شده بود و قسم خورد که از بشریت انتقام بگیرد و ویروس مرگبار A را در کنار گروه تروریستی اسپانیایی لوس ایلومینادوس با هدف ریشهکن کردن بشر و «بازنشانی» جهان توسعه داد. برای این منظور، او سه گونه ویروس-ای ساخت: نوع یک، انسانها را به زامبیهایی تبدیل میکرد که ذهنیت شکار دسته جمعی داشتند و این ویروس از طریق بطریهای آب با نام تجاری A-GUA پخش شد تا انتشار آن را به حداکثر برساند. با این حال ویروس نوع یک معمولا تا زمانی که بدن در معرض گاز ویروس نوع دو یا «محرک» قرار نگرفته باشد، غیرفعال باقی میماند. ویروس نوع سه نیز میتوانست به صورت گاز یا مایع پراکنده شود و قادر بود اثرات شستشوی مغزی نوع یک را باطل کند و در عین حال دوستدار سویههای جهشیافته دیگر بود. این عملا به این معنا بود که نوع سه هم به عنوان واکسن و هم به عنوان یک درمان برای دو سویه دیگر عمل میکرد، و برای جلوگیری از گسترش کنترلنشدهی ویروس به افراد ناخواسته استفاده میشد. آریاس در پیش از اجرای طرحش، خود و متحدانش را مصون کرد و مطمئن شد که در صورت نیاز به واکسیناسیون افراد دیگر، یک منبع از سویه سوم را در دسترس دارد. پس از آن، او از طریق شرکت A-GUA، آبهای آلوده را در میان مردم کانادا و ایالات متحده پخش کرد.
در سال ۲۰۱۴، پس از حوادثی، اولین سویه ویروس A به طور خود به خود فعال شد، اتحاد ارزیابی امنیت بیوتروریسم (BSAA) از نفوذ آریاس در بازار سیاه سلاحهای زیستی مطلع شد و جاسوسی به نام کتی وایت را برای بررسی فرستاد. با این حال، پوشش وایت به زودی افشا شد و او را با پسرش به عمارتی در مکزیک بردند. آریاس که میدانست یک ماموریت نجات صورت میگیرد، این عمارت را به ویروس A آلوده کرد و تلههای انفجاری را در سرتاسر آن نصب کرد. هنگامی که یک گروه عملیاتی ترکیبی از BSAA و ارتش مکزیک وارد عمل شدند، همه آنها به جز کاپیتان کریس ردفیلد کشته شدند. کمی بعد آریاس همراه با گومزها در صحنه حاضر شدند و به تمسخر ردفیلد پرداختند. آریاس سپس یک نبرد تن به تن را با ردفیلد داشت که سرانجام با ورود نیروهای کمکی مجبور شد با گومزها فرار کند. پس از آن، آریاس به دلیل انجام تحقیقات در مورد ویروس A، حملهای به دانشگاه شیکاگو را ترتیب داد. با این حال، این حمله فقط تا حدی موفقیتآمیز بود، چرا که با وجود اینکه همه کارکنان دانشگاه زامبی شدند، اما این حمله نتوانست ربکا چمبرز محقق را آلوده کند، زیرا او یک نمونه اولیه از واکسن جدید به خود تزریق کرده بود.
آریاس که از شباهت دکتر چمبرز به همسر فقیدش متعجب شده بود، از گومزها خواست تا به جا کشتن چمبرز، او را بربایند. او همچنین دستور مرگ همکار سابق خود پاتریسیو را صادر کرد، چرا که چیزهای زیادی در مورد نقشه او فهمیده بود و آنها برای محافظت از خانوادهاش برای ماموران BSAA فاش کرده بود. در مقطعی، در حالی که ربکا خواب بود، نمونهای از خون او استخراج شد و آنتی بادیهای بدن او در معرض ویروس A قرار گرفت، که در نهایت منجر به ظهور یک سویه جهش یافته قویتر شد که از درمان اولیه ربکا مصون بود. وقتی چمبرز پیشنهاد ازدواج را رد کرد، آریاس در تلافی او را با سویه تقویتشده ویرو- ای آلوده کرد.
اندکی پس از آن، آریاس به ماموران خود دستور داد تا کامیونهای نفتکش A-GUA پر از گازهای سویه سوم یا «ماشه» بودند را در سراسر نیویورک پخش کنند، چیزی که باعث شد صدها بلکه هزاران نفر در عرض چند دقیقه زامبی شوند. همانطور که BSAA و اداره پلیس نیویورک در خیابانهای شهر نیویورک میجنگیدند، تیم ردفیلد و به همراه مامور DSO یعنی لیان کندی به آسمانخراش آریاس رفتند تا چمبرز را پیدا کنند. در مقطعی ین دو با دیگو گومز هیولاوار روبرو شدند و با مبارزه کردند. سپس ردفیلد به پشت بام رفت و ربکا را یافت. او در آنجا باری دیگر با آریاس وارد نبرد شد اما این بار نتیجه مبارزه آنها با برتری ردفیلد همراه بود. با این حال، قبل از اینکه آریاس به دلیل جراحات ناشی از سقوط روی زمین بمیرد، دیگو مجروحشده به آریاس نزدیک شد. آریاس که نمیخواست بمیرد و به دنبال انتقام از ردفیلد بود، به دیگو دستور داد تا محدودکنندههای جهشی خود را آزاد کند که باعث شد این دو با هم ادغام شوند. موجود ترکیب شده که «آریگو» نامیده میشد به پشت بام بازگشت تا یک بار دیگر با ردفیلد مبارزه کند. با این حال، نقشه او برای انتقام با ورود کندی و یک تیلتروتور BSAA که مسلح به یک تفنگ ریلی بود عملی شد. آریگو از ساختمان به بیرون رانده شد و از آنجایی که قادر نبود در برابر انفجار گلوله نارنجکانداز بر روی قلبش محافظت کند، در نهایت کشته شد.