اورستد
Orsted
لقب
نژاد
جنسیت
سن
وابسته به
درجه
صداگذار
اورستد (Orsted) فرزند اول و نسل کنونی (نسل صدم) خدای اژدها است. او دشمن هیتوگامی، خدای انسان است. او یکی از اعضای قبیله اژدها است، قبیلهای از انساننماها که دارای تواناییهای قدرتمند هستند. اورستد قویترین فرد در نوع خود محسوب میشود و عنوان صدمین خدای اژدها را به او دادهاند. او در ابتدا به عنوان یک آنتاگونیست ایفای نقش میکرد و تقریبا دوبار رودئوس را کشت اما بعد از افشا شدن هویت حقیقی هیتوگومی، به یک یک شخصیت جانبی مهم تبدیل شد.
شخصیت
از آنجایی که اورستد حامل یک نفرین است و همه موجودات زنده از چهره او وحشت میکنند، او دارای مهارتهای اجتماعی نسبتا ضعیفی است و تا حدی یک نگرش غیر صمیمانه دارد. با این حال، او جنبهی لطیف و غیر منتظره نیز دارد.
او نسبت به رفقایش صبور و مهربان است. با این حال، وقتی صحبت از هدفش میشود، او از تخریب هیچ چیزی در این راه دریغ نمیکند و مهم نیست چه کسی یا چه چیزی مقابل او باشد. او بلافاصله تمام حواریون هیتوگامی را کشت، بدون این که حتی کمترین وقتی برای گوش دادن به آنها بگذارد و به همین خاطر نیز او تریبا توسط رودئوس دو بار تا پای مرگ رفت.
در جریان دومین نبرد خود با رودئوس، پس از این که او متوجه شد هیتوگامی خانواده رودئوس را تهدید کرده است (که پیشگویی شده بود روزی با اورستد برای کشتن او همکاری میکند)، اورستد دو گزینه را به رودئوس پیشنهاد کرد: ۱. علیه هیتوگامی به او بپیوندد و امنیت خانوادهاش را تامین کند یا ۲. به خدمت کردن به هیتوگامی ادامه دهد و بمیرید. با وجود سنگینی این معامله، اورستد روابط خود با رودئوس را تا آنجا که ممکن بود برای او و خانوادهاش راحتتر کرد. علاوه بر این، او خود را نسبت به کودکان بسیار مهربان نشان داده است، به ویژه فرزندان رودئوس که از نفرین او مصون بودند و از او نمیترسیدند.
او همچنین بسیار متواضع است و ترجیح میدهد با وجود قدرت گسترده و اختلافات پایداری که دارد، از پیروان خود به عنوان رفیق و نه زیردست یاد کند.
پیشزمینه
اورستد تقریباً ۱۰٬۰۰۰ تا ۲۰٬۰۰۰ سال پیش در دنیای اژدها در شهر کایووس و از پیوند پدرش، خدای اژدهای اول و مادرش لوناریا، زنی انسانی که دختر خدای انسان بود، متولد شد. در زمان تولد، پدرش علیرغم اصرار همسرش برای گذاشتن نامی برای او، اما تصمیمی نگرفت. در عصر حاضر شش جهان وجود داشت که هر کدام متعلق به نژادی متفاوت بود و توسط یک خدا اداره میشد: جهان انسان، جهان اژدها، جهان شیاطین، جهان جانوران، جهان اقیانوس و جهان آسمان. در مقطعی مادر اورستد تحت شرایط مرموزی کشته شد. خدای انسان یعنی هیتوگامی ادعا کرد که خدایان دیگر علیه خدای اژدها توطئه کردهاند که منجر به مرگ همسرش شده است. خدای اژدها و ژنرالهای وفادارش که خشمگین شده بودند، جنگی انتقامجویانه را علیه جهانهای دیگر به راه انداختند.
جنگی که خدای اژدهای اول به راه انداخت به کشتن سایر خدایان و نابودی دنیاهای آنها ختم شد و تنها جهان انسان از خشم او در امان ماند و بازماندگان جهانهای دیگر را وادار به فرار کرد. با این حال، پس از نابود کردن دنیای شیاطین، برادرخوانده اورستد یعنی لاپلاس فاش کرد که متوجه شده است که همسر خدای شیطان نیز به طور مرموزی به قتل رسیده است. خدای خشمگین اژدها باور پیدا کرد که خدای انسان در واقع یک شیاد بوده است که همه اینها را برنامهریزی کرده است و قصد داشت با دنیای انسانها نیز وارد جنگ شود. با این حال، در این مرحله، ژنرالهای اژدها خسته از نبرد، دیگر نمیتوانستند جنگافروزی دائمی خود را تحمل کنند و به او روی آوردند. در نتیجه نبردی به قدری بزرگ شکل گرفت که شهر کایو را ویران کرد و دنیای اژدها ناپایدار شد و خدای اول اژدها به دلیل نبردهای مداوم به شدت تضعیف شد. هیتوگامی با دیدن این شانس او را زخمی کرد و گوهر خدایی او را با نابودی قریبالوقوع دنیای اژدها نابود کرد.
در پایان، اولین خدای اژدها به طور مرگباری زخمی شد و این در حالی بود که اژدهایان بازمانده به سمت جهان بشریت میرفتند. خدای اژدها قبل از رفتن به دنیای انسان برای مبارزه با هیتوگامی، از قدرت خود استفاده کرد تا گوهر خدایی را به پسرش آغشته کند و سپس او را به ۱۰٬۰۰۰ سال آینده بفرستد و او را مامور کشتن هیتوگامی کند و در این مدت از هیتوگامی پنهان بماند. او پیش از اینکه پسرش را به آینده بفرستد، سرانجام نامی برای او انتخاب کرد که اورستد بود. خدای اژدها در حالی که برای کشتن خدای انسان دروغین بسیار ضعیف شده بود، موفق شد او را شکست دهد و او را در خلا بین دنیاها مهر و موم کرد، اگرچه خودش در این راه جان داد.