بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

مون نایت (سریال)

اشتراک‌گذاری

مون نایت

Moon Knight

مون نایت (سریال) - دنیای سینمایی مارول

سازنده

جرمی اسلیتر

آهنگساز

هشام نزیه

پخش از

دیزنی پلاس

تاریخ پخش

۳۰ مارچ ۲۰۲۲

کمپانی تولیدکننده

مارول استودیوز

سبک

اکشن-ماجرایی، فانتزی، ابرقهرمانی

دنیای سینمایی مارول

قبلی: هاکای
بعدی: میس مارول

مون نایت یا شوالیه ماه (Moon Knight) یک مینی‌سریال تلویزیونی است که توسط جرمی اسلیتر برای سرویس استریم دیزنی پلاس ساخته شده‌است. این مینی‌سریال بر پایه شخصیتی به همین نام از مارول کامیکس است. داستان سریال مون نایت پیرامون فردی به نام مارک اسپکتور (با بازی اسکار آیزاک) است، مزدوری که از اختلال تجزیه هویت رنج می‌برد.

این ششمین سریال تلویزیونی در دنیای سینمایی مارول و بخشی از فاز چهارم آن به شمار می‌رود. تولید این مجموعه بر عهده مارول استودیوز بوده‌است. جرمی اسلیتر سرپرست نویسندگان است و محمد دیاب تیم کارگردانی را رهبری کرده است. ایثن هاک و می کالاماوی از دیگر بازیگران این سریال هستند.

ساخت این مجموعه در اوت ۲۰۱۹ تائید شد و اسلیتر در نوامبر همان سال استخدام شد. دیاب برای کارگردانی چهار قسمت از این مجموعه در اکتبر ۲۰۲۰ استخدام شد و تیم کارگردانی جاستین بنسون و ارون مورهد در ژانویه ۲۰۲۱ برای کارگردانی دو قسمت دیگر به سریال پیوستند. حضور آیزاک در آن زمان تأیید شد؛ آیزاک برای متمایز کردن هویت‌های مختلف نقش مارک اسپکتور از لهجه‌های مختلف استفاده کرده‌است. مراحل فیلم‌برداری از آوریل تا اکتبر ۲۰۲۱، عمدتا در بوداپست و همچنین در اردن، اسلوونی و آتلانتا، جورجیا به طول انجامید.

بازیگران و شخصیت‌ها

  • اسکار آیزاک در نقش مارک اسپکتور / مون نایت و استیون گرانت / مستر نایت
  • می کالاماوی در نقش لیلا الفاولی: یک باستان‌شناس و ماجراجو، و همسر اسپکتور
  • کریم الحکیم در نقش خونس: خدای ماه مصری و یک رانده‌شده از خدایان
  • ایثن هاک در نقش آرتور هرو: یک متعصب مذهبی و رهبر فرقه‌ای وابسته به الهه مصری آموت
  • ان آکینجیرین در نقش بابی کندی: یک افسر پلیس و پیروی فرقه‌ی هرو
  • دیوید گانلی در نقش بیلی فیتزجرالد: یک افسر پلیس و پیروی فرقه هرو
  • خالد عبدالله در نقش سلیم: آواتار ازیریس و رهبر شورای خدایان مصری
  • گاسپارد اولیل در نقش انتون موگارت: یک کلکتور ثروتمند عتیقه
  • آنتونیا سلیب در نقش تاورت: الهه‌ی مصری فرزندآوری و باروری
  • فرناندا آندراده در نقش وندی اسپکتور: مادر مارک و همسر الیاس
  • ری لوکاس در نقش الیاس اسپکتور: پدر مارک و همسر وندی

قسمت‌ها

شماره
عنوان
کارگردان
نویسنده
تاریخ انتشار
۱
مشکل ماهی قرمز
محمد دیاب
جرمی اسلیتر
۳۰ مارچ ۲۰۲۲
۲
لباس را احضار کن
جاستین بنسون و ارون مورهد
مایکل کاستلین
۶ آپریل ۲۰۲۲
۳
تیپ دوستانه
محمد دیاب
بو دیمایو و پیتر کامرون و سبیر پرزادا
۱۳ آپریل ۲۰۲۲
۴
مقبره
جاستین بنسون و ارون مورهد
الکس مینان و پیتر کامرون و سبیر پرزادا
 ۲۰ آپریل ۲۰۲۲
۵
تیمارستان
محمد دیاب
ربکا کریش و متیو آرتون
۲۷ آپریل ۲۰۲۲
۶
خدایان و هیولاها
محمد دیاب
دنیل ایمان و جرمی اسلیتر
۴ می ۲۰۲۲

شرح داستان سریال مون نایت

قسمت ۱

شخصیت اصلی داستان سریال مون نایت یک کارگر موزه به نام استیون گرانت است که به طور گاه و بیگاه خاموشی‌ها و خاطراتی از یک زندگی دیگر را تجربه می‌کند. او بعد از خوابیدن در شبی، در کشور دیگری بیدار شد و شاهد جلسه از یک فرقه به رهبری آرتور هرو بود، کسی که خواستار یک سوسک سرگین بود که نادانسته در اختیار گرانت بود. او از دست اعضای این فرقه فرار کرد و چند بار تا مرز مرگ هم پیش رفت، اما به شکل ناشناخته‌ای توسط یک صدای مرموز در سرش نجات پیدا می‌کرد. او پس از بیدار شدن در خانه‌اش متوجه اتفاقات عجیب و غریبی شد و پی برد که دو روز از زمان خوابیدن او سپری شده است. گرانت در بازگشت از قراری که از زمانش گذاشته بود، در آپارتمان خود یک تلفن و کارت کلید پیدا کرد. او تماسی از یک زن مرموز به نام لیلا را دریافت کرد که او را مارک خطاب کرد. گرانت روز بعد در محل کارش با هرو روبرو شد، کسی که افشا کرد که از خادمان الهه آموت است. در شب همان روز، هرو یک هیولای شغال آنوبیس را احضار کرد که در موزه به گرانت حمله کرد. گرانت که در اتاقی گرفتار شده بود، بازتاب خودش در آینه‌ای را دید که به او گفت اجازه دهد کنترل بدن او را به دست بگیرد. گرانت که چاره‌ای نداشت پذیرفت و تبدیل به یک جنگجوی شنل‌دار شد و آن هیولا را کشت.

قسمت ۲

گرانت صبح روز بعد در خانه از خواب بیدار شد: وقتی به موزه بازگشت متوجه شد که هیولای شغال برای دوربین‌های امنیتی موزه نامرئی بوده‌است و در نتیجه گرانت پس از سرزنش شدن برای آسیبی که هیولا ایجاد کرده بود، اخراج شد. او با استفاده از کارت کلیدی که پیدا کرد به انباری حاوی اسلحه، پول و سوسک سرگین دست پیدا کرد. او با «بازتاب» خودش صحبت کرد که مارک اسپکتور، هویت دیگری بود که در بدن گرانت زندگی می‌کرد، که یک مزدور آمریکایی و آواتار فعلی خدای ماه مصری یعنی خونس بود. اسپکتور سعی کرد گرانت را متقاعد کند که به او اجازه دهد کنترل بدنش را بگیرد، اما گرانت قبول نمی‌کرد و فرار کرد. گرانت با لیلا روبرو شد که مشخص شد که لیلا همسر اسپکتور است و از وجود گرانت بی‌خبر بوده‌است. لیلا توضیح داد که او و اسپکتور با هم به دنبال سرگین بودند تا اینکه او ناپدید شده است. کمی بعد گرانت توسط دو افسر پلیس دستگیر شد که مشخص شد آن‌ها برای هرو کار می‌کنند. هرو توضیح داد که او آواتار قبلی خونس بوده تا این که ایده‌آل‌های خونس را رد کرده و به جای آن از آموت پیروی کرده است. هرو فاش کرد که سرگین مسیری را به سمت مقبره آموت نشان می‌دهد، و او قصد دارد او را زنده کند تا بتواند با از بین بردن هر کسی که مرتکب اعمال شیطانی می‌شود، تمام شر را از بشریت پاک کند. لیلا گرانت را نجات داد، اما هرو هیولای شغال دیگری را احضار کرد تا آن‌ها را تعقیب کند. گرانت موفق شد لباش جادویی شبیه به لباس اسپکتور را احضار کند و با شغال مبارزه کند، اما این هیولا بر او چیره شد و در نهایت او به اسپکتور اجازه داد تا کنترل بدنش را در دست بگیرد. اسپکتور شغال را کشت، اما سرگین را از دست داد و توسط هرو بازیابی شد. خونس اسپکتور را تهدید کرد که در صورت متوقف نکردن هرو، آواتار بعدی او لیلا خواهد بود، و سپس اسپکتور را به مصر فرستاد.

قسمت ۳

در ادامه‌ی داستان سریال مون نایت، هرو و پیروانش محل مقبره آموت را پیدا کردند. در قاهره، اسپکتور و گرانت هر دو چندین فراموشی غیرمعمول را تجربه کردند و محل هرو را ردیابی کردند. پس از اینکه آن‌ها موفق نشدند اطلاعاتی از پیروان هرو به دست آورند، خونش یک خورشید گرفتگی ایجاد کرد تا شورای خدایان مصر و آواتارهای آن‌ها را فرا بخواند و اسپکتور را به اتاقی در داخل هرم بزرگ جیزه فرا ببرد. خونس و اسپکتور تلاش کردند تا خدایان را از نقشه هرو برای آزادی آموت آگاه کنند، اما هرو با احضار شدن به آنجا این اتهام را رد کرد. یاتزیل، آواتار الهه مصری حاثور به اسپکتور گفت تا تابوت یک مدجای را که از محل مقبره آموت اطلاع داشت پیدا کند. او بعدا با لیلا روبرو شد و لیلا او را به ملاقات آنتون موگارت، یکی از آشنایان خود برد که صاحب تابوت مدجی بود. با این حال، وقتی هرو در آنجا حضور پیدا کرد و تابوت را نابود کرد، این جلسه خراب شد و اسپکتور، گرانت و لیلا مجبور شدند با افراد موگارت مبارزه کنند و به صحرا فرار کنند. گرانت قادر شد مجموعه‌ای از قطعات تابوت را در یک نقشه ستاره‌ای باستانی جمع کند، اما این نقشه دو هزار سال قدمت داشت. از این رو خونش از قدرت خود استفاده کرد تا برای مدت کوتاهی آسمان شب را به عقب برگرداند تا شبیه نقشه شود و گرانت و لیلا امکان پیدا کنند تا مکان مقبره آموت را پیدا کنند. با این حال، خونس به دلیل انجام این کار توسط خدایان دیگر زندانی شد و بدن گرانت/اسپکتور بیهوش و بی‌قدرت شد که این موضوع باعث خوشنودی هرو شد.

قسمت ۴

گرانت و لیلا یک کمپ متروکه را در محل مقبره آموت پیدا کردند، که در واقع هزارتو به شکل چشم حورس بود. آن‌ها کشف کردند که برخی از افراد هرو توسط کاهنان مصری از مرگ برخاسته (Undead) کشته شده‌اند که سپس به آن‌ها نیز حمله کردند. لیلا موفق به شکست کاهنان شد، اما کمی بعد با هرو روبرو شد، که ادعا می‌کرد اسپکتور یکی از مزدورانی بوده که پدر باستان‌شناس لیلا، عبدالله الفولی را به قتل رسانده است. گرانت و اسپکتور موفق به یافتن مقبره‌ای شدند و کشف کردند که آخرین آواتار آموت اسکندر بزرگ بوده است؛ آن‌ها اوشابتی آموت (نوعی تندیس کوچک) را از داخل بدن اسکندر بازیابی کردند. کمی بعد لیلا در آنجا حضور یافت و از اسپکتور به خاطر این که نقش داشتن در مرگ پدرش خشمگین بود. اسپکتور نیز برای او توضیح داد که شریکش اقدام به کشتن پدر لیلا و همین طور کشتن اسپکتور کرده است اما او توسط خونش احیا شده است. کمی بعد هرو به محل رسید و با اسلحه‌ی خود به سینه‌ی اسپکتور شلیک کرد؛ پس از آن اسپکتور یک بیمارستان روانی بیدار شد که افراد حاضر در آنجا افرادی آشنا در زندگی او بودند. بعد از فرار از دست هرو که به عنوان یک درمانگر در این بیمارستان فعال بود، اسپکتور موفق به یافتن گرانت در بدنی جدا از خودش شد که در یک تابوت گرفتار شده بود. این دو به هم پیوستند و با پیشروی در بیمارستان یک تابوت دیگر را مشاهده کردند که کسی در آن گرفتار شده بود. کمی بعد، آن‌ها با فردی با سر یک اسب آبی روبرو شدند و از دیدن آن وحشت کردند.

قسمت ۵

در ادامه داستان سریال مون نایت، زنی با سر اسب آبی توسط گرانت به عنوان الهه مصری تاورت شناسایی شد. تاورت برای اسپکتور و گرانت توضیح داد که آن‌ها مرده‌اند و «بیمارستان» در واقع داخل قایقی واقع در دوات است. او قلب‌های آن‌ها را با ترازوی عدالت وزن کرد تا تشخیص دهد که آیا آن‌ها اجازه ورود به آرو را دارند یا نه، و سپس به آن‌ها توصیه کرد که برای رفع عدم تعادل‌شان در کشف خاطرات پنهان‌شان به یکدیگر کمک کنند. گرانت خاطره‌ای از برادر جوان‌تر اسپکتور به نام رندال را مشاهده کرد که غرق شده بود و مادر اسپکتور او را مسئول این اتفاق می‌دانست. اسپکتور نیز برای گرانت کشف کرد که چطور در ماموریتی به همراه شریکش بوشمن به آواتار خونس تبدیل شده است. اسپکتور و گرانت، تاورت را متقاعد کردند تا اجازه دهد آن‌ها به دنیای زندگان بازگردند و هرو را متوقف کنند، و تاورت قایق را به سمت دروازه‌های ازیریس هدایت کرد. در بیمارستان «دکتر هرو» اسپکتور را متقاعد کرد تا در مورد گرانت درد و دل کند، و اسپکتور با بی‌میلی توضیح داد که او به دلیل بدرفتاری‌های مادرش در کودکی ناخواسته گرانت را در ذهنش ساخته است. گرانت و اسپکتور پس از کمی کش و مکش دوباره با هم آشتی کردند اما ترازو همچنان متوازان نبود که این مسئله باعث حمله‌ی ارواح متخاصم به آن‌ها شد. در حین دفع کردن این ارواح، گرانت برای نجات اسپکتور به داخل شن‌های دوات افتاد و خشک شد. به این ترتیب ترازو توازن پیدا کرد و اسپکتور خودش را در آرو یافت.

قسمت ۶

زمانی که هرو اقدام به آزاد کردن آموت و کشتن سایر آواتارهای خدایان مصری کرد، تاورت به لیلا گفت که اوشابتی خونس را پیدا کند و او را آزاد کند تا از این طریق اسپکتور احیا شود. بعد از انجام این کار، خونس با آموت جنگید اما مغلوب شد. در همین حین اسپکتور از ماندن در مزرعه نی‌ها امتناع کرد و برای نجات گرانت به دوات بازگشت. آن‌ها با کمک تاورت از دروازه‌های ازیریس گذشتند و در بدن خودشان بیدار شدند. خونس با حس کردن بازگشت آن‌ها دوباره به آن‌ها پیوست و آن‌ها را التیام داد و قدرت‌هایشان را بازگرداند. لیلا کشف کرد که اگر چند آواتار الهی در قالب یک آواتار به هم بپیوندند، آموت قابل شکست خواهد بود، از این رو لیلا تبدیل به آواتار تاورت شد و سپس او به اسپکتور، گرانت، و خونس پیوست تا در مبارزه علیه هرو و آموت کمک کند. هرو بر اسپکتور و گرانت چیره شد اما آن‌ها ناگهان دچار نوعی بی‌هوشی شدند و سپس پی بردند که به گونه‌ای هرو را شکست داده‌اند. اسپکتور و لیلا، آموت را در بدن هرو اسیر کردند. خونس با اسپکتور بر سر کشتن هرو و آموت بحث و جدلی داشت اما اسپکتور این موضوع را نپذیرفت و به خونس دستور داد که خودش و گرانت را از خدمت‌رسانی به او آزاد کند. سپس این دو خود را در «بیمارستان» یافتند و انتخاب کردند که زندگی جدید خود را با هم ادامه دهند. در پایان داستان سریال مون نایت نشان داده شد که هرو توسط جیک لاکلی ربوده شده و کشته شده است. جیک سومین شخصیت اسپکتور و گرانت بود که هنوز در خدمت خونس بود.

منبع

صفحات دیگر