ویکی دنیای سینمایی مارول

بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

وانداویژن

اشتراک‌گذاری

وانداویژن

WandaVision

وانداویژن - دنیای سینمایی مارول

شورانر (Showrunner)

جک شفر

آهنگساز

کریستوف بک
کریستن اندرسون-لوپز (آهنگ‌های تم)
رابرت لوپز (آهنگ‌های تم)

پخش از

دیزنی پلاس

تاریخ پخش

۲۶ دی - ۱۵ اسفند ۱۳۹۹

تعداد قسمت‌ها

۹

وانداویژن (WandaVision) یک مینی سریال تلویزیونی آمریکایی بر اساس دو ابر قهرمان مارول کامیکس یعنی اسکارلت ویچ و ویژن است. داستان این سریال دنباله‌ای بر «انتقام‌جویان: پایان بازی» است. این اولین سریال و اولین بخش از فاز چهارم دنیای سینمایی مارول محسوب می‌شود.

این سریال توسط مارول استودیوز تولید شده است و از تاریخ ۲۶ دی تا ۱۵ اسفند ۱۳۹۹ از طریق دیزنی پلاس پخش شد.

داستان وانداویژن

داستان سریال وانداویژن در قالب یک سیتکام شروع می‌شود. واندا ماکسیموف و ویژن پس از ازدواج به خانه‌ی جدید خود در وست‌ویو در نیوجرسی نقل مکان کردند. از آنجایی که این زوج دارای ابرقدرت‌هایی بودند، تلاش‌های مختلفی را انجام دادند تا قدرت خود را از بقیه اهالی شهر پنهان نگه دارند تا بتوانند به عنوان افراد عادی زندگی کنند. ویژن به سرعت با محل کار جدیدش سازگار شد، و ماکسیموف نیز با همسایه‌ی خود اگنس آشنا شد و این دو خیلی زود با هم دوست شدند. عصر همان روز، ویژن به طور غیرمنتظره‌ای رئیس شرکت خود یعنی آرتور هارت و همسرش را برای شام به خانه‌اش دعوت کرد. ماکسیموف مجبور شد از قدرت خود برای آماده کردن شام استفاده کند. کمی بعد، وقتی هارت در هنگام غذا خوردن دچار خفگی شد، ویژن مجبور شد از قدرت خود برای نجات هارت استفاده کند.

روز بعد، ماکسیموف و ویژن برای شرکت در یک برنامه استعدادیابی خود را آماده کردند. مکسیموف در جلسه‌ای مرتبط به این برنامه با جرالدین آشنا شد و پیوند خوبی بین آن‌ها شکل گرفت. در تمام این مدت، ماکسیموف شاهد پدیده‌های عجیبی در وست‌ویو بود از جمله پیدا کردن یک هلی‌کوپتر اسباب بازی رنگی و یک سیگنال رادیویی از مردی ناشناس. عملکرد این زوج در نمایش استعدادیابی به خاطر قورت دادن یک آدامس توسط ویژن با چالش‌هایی روبرو شد. این آدامس چرخ دنده‌های داخل بدن ویژن را درگیر کرده بود و ویژن دچار حالت عجیبی شبیه به مستی شده بود. او که حال خوشی نداشت بر خلاف روال برنامه‌ریزی شده در این نمایش از قدرت‌های خود استفاده کرد اما ماکسیموف سعی کرد تا این قدرت‌ها را به طوری پوشش دهد که همانند تردستی به نظر برسد. این دو در نهایت جایزه زوج برتر را از آن خود کردند. بلافاصله بعد از آن، ماکسیموف متوجه شد که باردار شده است اما رشد جنین با سرعت بسیار بیشتر از آنچه انتظار می‌رفت پیش می‌رفت. جیغ‌های مکرر او که ناشی از درد بود باعث تحریف واقعیت شهر شد. ماکسیموف در نهایت با کمک جرالدین پسران دوقلویی خود به نام بیلی و تامی را به دنیا آورد.

چند روز قبل، مونیکا رمبو بعد از احیا شدن در رویداد بلیپ، به کار خود در سورد بازگشت. رمبو ماموریت یافت جیمی وو، مأمور اف‌بی‌آی را برای تحقیق در مورد ناپدید شدن جمعی از مردم در وست‌ویو همراهی کند. آن‌ها پس از رفتن به این مکان یک میدان نیرو را در اطراف آن کشف کردند و رمبو توسط آن جذب شد. سورد به سرعت پایگاهی را در آنجا ایجاد کرد و جیمی وو و دکتر دارسی لوئیس برای کمک در تحقیقات احضار شدند. لوئیس سیگنال‌های تلویزیونی را تشعشعات ساطع شده از حصار دریافت کرد و از آن‌ها برای دسترسی و مشاهده برنامه «وانداویژن» استفاده کرد، چیزی که سورد اجازه می‌داد تا از وقایع داخل شهر آگاه شوند. اف‌بی‌آی پی برد که افراد مفقود شده‌ای از «بازیگران» این برنامه وجود دارند که شامل رمبو در نقش «جرالدین» نیز می‌شد. سورد اقدامات مختلفی را برای ارتباط با مکسیموف در شهر انجام داد، مثل ارسال یک مامور از طریق فاضلاب و همچنین ایجاد تداخل در موج‌های رادیویی. دقایقی بعد از تولد بیلی و تامی، وقتی رمبو به مرگ پیترو مکسیموف توسط آلترون اشاره کرد، واندا با عصبانیت رمبو را از وست‌ویو به بیرون پرتاب کرد.

در ادامه داستان هیوارد با اطلاعاتی از طریق رمبو، ماکسیموف را به عنوان تنها مسئول پرونده افراد گمشده معرفی کرد، بنابراین تلاش‌های سورد برای درهم شکستن واقعیت ایجاد شده‌ی ماکسیموف تشدید شد. یک پهپاد مسلح برای ترور ماکسیموف به وست‌ویو فرستاده شد، اما ماکسیموف با نابود کردن این پهپاد از شهر بیرون آمد و به هیوارد هشدار داد که او را تنها بگذارد. در همین حال، لوئیس ایمیلی را به محل کار ویژن فرستاد و ویژن در اقدامی با تردید برای لحظه‌ای شخصیت واقعی یکی از همکارانش را آزاد کرد. ویژن با صحبت‌های همکارش پی برد که ماکسیموف او را در یک حالت بردگی ذهنی نگه داشته است. او که از این موضوع وحشت‌زده شده بود با عصبانیت با همسرش در مورد این مسئله بحث کرد، با این حال واندا انجام هر گونه کار اشتباهی را انکار کرد. در هنگام بالا گرفتن مشاجره آن‌ها، صدای در زدن واندا را مجبور کرد تا به آن پاسخ دهد. واندا پس از باز کردن در با «پیترو» ظاهر زنده روبرو شد و او را در آغوش کشید.

با شروع هالووین در سطح شهر، دوقلوهای مکسیموف - که تا ۱۰ سالگی رشد کرده بودند - به سرعت با آخرین عضو خانواده یعنی پیترو عادت کرده بودند. در این مقطع هیوارد تعدادی از افراد شامل رمبو، وو و لوئیس را به خاطر عدم همکاری مناسب از پایگاه اخراج کرده بود، اما آن‌ها موفق شدند تا به طور مخفیانه به داخل برگردند و از طریق پرونده‌های مخفی کشف کردند که هیوارد اثر ویبرانیوم ویژن را ردیابی کرده است. ویژن در هنگام جشن هالووین وقتی به حومه‌ی شهر رفت افرادی را مشاهده کرد که از اداره‌ی آزاد خود متوقف شده‌اند. او سرانجام با اگنس روبرو شد که به او گفت که انتقام‌جویی بوده که مرده است. ویژن با تشدید شدن شک‌هایش حصار اطراف شهر را پیدا کرد و تلاش کرد تا از این سد عبور کند، اما او در مقابل هیوارد شروع به تجزیه شدن کرد. وقتی بیلی به مادرش در مورد وضعیت ویژن هشدار داد، واندا حصار را گسترش داد که این موضوع باعث شد تا لوئیس و پایگاه سورد نیز وارد این محیط شوند. هیوارد موفق به فرار از این گسترش شد، و در همین حال رمبو و وو نیز با پرونده‌های هیوارد فرار کردند.

گسترش واندا باعث شد تا او کنترل واقعیت خود را از دست بدهد. او که می‌خواست کمی تنها باشد، بیلی و تامی را با اگنس به بیرون فرستاد. ویژن که ترمیم شده بود با لوئیس دیدار کرد و از گذشته خود و مرگش به دست تانوس آگاه شد. در خارج از شهر، رمبو دوباره موفق به ورود به وست‌ویو شد و به دلیل قرار گرفتن مکرر در معرض تشعشع حصار از قدرتی بهرمند شد. او در خانه به دیدار واندا رفت و سعی کرد در مورد هیوارد به او هشدار دهد، اما با ذکر این نام مورد حمله قرار گرفت. سپس واندا توسط اگنس به خانه‌اش برده شد و او متوجه گم شدن پسرانش شد. اگنش با فریب او را به زیرزمینی کشاند و برای او افشا کرد که جادوگری به نام اگتا هارکنس است. هارکنس، واندا را مجبور کرد تا گذشته‌ی خود را زنده کند و از این طریق سعی داشت بفهد توانایی‌های قدرتمند واقعیت او از کجا نشات می‌گیرد. او در نهایت پی برد که این ناهنجاری ناشی از اندوه واندا بوده است و این که او در واقع یکی از انتقام‌جویان یعنی اسكارلت ویچ است.

در همین حین، هیوارد قادر شده بود بدن ویژن اصلی را به عنوان یک سلاح با ادراک نوسازی کند آن را برای کشتن مکسیموف و ویژنِ او به وست‌ویو بفرستد. دو ویژن در هوا با یکدیگر نبرد کردند، و در همین حین هارکنس در مرکز شهر با مکسیموف مبارزه می‌کرد. هاركنس با آزاد كردن کنترل ساكنان وست‌ویو و با التماس‌های آن‌ها به مکسیموف برای رهایی، مكسيموف تحت تاثیر قرار گرفت. رمبو توسط «پیترو» گروگان گرفته شده بود، اما رمبو گردنبندی را که هارکنس برای کنترل او استفاده می‌کرد را از او جدا کرد و هویت واقعی او یعنی رالف بینر فاش شد. در ادامه داستان مکسیموف موافقت کرد تا ناهنجاری را از بین ببرد، اما وقتی او متوجه شد که ویژن، بیلی و تامی نیز با این کار از بین خواند رفت، این روند را متوقف کرد. هیوارد به وست‌ویو نفوذ کرد و سعی کرد دوقلوها را بکشد اما او توسط رمبو و لوئیس متوقف شد. ویژن خلق شده توسط واندا با ویژن سفید صلح کرد و ویژن سفید خاطرات ویژن دیگر را بازیابی کرد. هارکنس تلاش کرد تا جادوی آشوب واندا را برباید، اما در واندا به مرور به فرم اسکارلت ویچ تغییر پیدا کرد و با بهره گرفتن از یکی از روش‌های جادوگری که هارکنس قبلا به آن اشاره کرده بود باعث شد تا حریفش جادوهای خود را از دست بدهد. هارکنس شکست خورد و واندا او را مجبور کرد تا برای همیشه در قالب شخصیت «اگنس» زندانی شود. سپس او برای آخرین بار به خانواده‌اش پیوست.

در پایان داستان سریال وانداویژن، با از بین رفتن ناهنجاری وست‌ویو شهر به آرامی به حالت عادی برگشت. واندا با بیلی و تامی خداحافظی کرد و برای آخرین بار لحظاتی را با ویژن گذارند. مکسیموف در بازگشت به مرکز شهر، از رمبو عذرخواهی کرد و قبل از فرار از وست‌ویو با او صلح کرد. پس از آن پلیس به محل رسید و هیوارد را دستگیر کرد و وو تحقیقات را بر عهده گرفت. رمبو توسط یکی از دوستان قدیمی مادرش به فضای بیرونی احضار شد. مکسیموف نیز در انزوا به وسیله‌ی دارک‌هولد به بررسی جادوی آشوب می‌پرداخت.

شخصیت‌ها و بازیگران

  • الیزابت اولسن در نقش واندا مکسیموف/اسکارلت ویچ
  • پل بتانی در نقش ویژن/وایت ویژن
  • تیونا پاریس در نقش مونیکا رمبو/جرالدین
  • اون پیترز در نقش رالف بوهر/«پیترو مکسیموف»
  • رندال پارک در نقش جیمی وو
  • دبرا جو روپ در نقش شارون دیویس/«خانم هارت»
  • فرد ملیمد در نقش تاد دیویس/«آرتور هارت»
  • کت دنینگز در نقش دارسی لوئیس
  • کاترین هان در نقش اگتا هارکنیس/«اگنس»

منبع

صفحات دیگر