ناگینی
Nagini
تولد
مرگ
ملیت
نام‌های دیگر
نژاد
جنسیت
رابطه عاشقانه
پیشه
وفاداری
ناگینی (Nagini) یک مالدیکتوس نفرین‌شده بود که به یک مار تبدیل می‌شد. او که احتمالا اهل اندونزی است و در سال ۱۹۲۷ یک مجری در سیرک آرکانوس بوده است، جایی که با کریدنس بربون ملاقات کرد و با او رابطه‌ای عاشقانه داشت. در آن زمان او می‌توانست به میل خود تبدیل به یک مار تبدیل شود، اگرچه این نفرین اغلب باعث می‌شد که او به طور غیرقابل کنترلی دگرگون شود.
در سال ۱۹۹۴ ناگینی ظاهرا در شکل مار خود گرفتار شده بود و به لرد ولدمورت تعلق داشت و با او پیوند ویژه‌ای داشت. دلیل آن کشته شدن استاد او یعنی برتا جورکینز و تبدیل شدن ناگینی به هورکراکس ولدمورت در همان سال بود.
پس از سقوط اولیه ولدمورت، این جادوگر تاریکی از زهر ناگینی به عنوان یکی از مواد تشکیل دهنده معجونی برای بازیابی قدرتش استفاده کرد که در نهایت منجر به احیای دوباره او در سال ۱۹۹۵ شد. در همان سال، ناگینی به آرتور ویزلی حمله کرد اما او جان سالم به در برد.
در طول جنگ جادوگران دوم به منظور شکست خوردن ولدمورت، ناگینی باید نابود می‌شد. ناگینی سرانجام در سال ۱۹۹۸ توسط نویل لانگ‌باتم با شمشیر گودریک گریفیندور کشته شد و هورکراکس یکی مانده به آخر بود که نابود شد.
شخصیت و ویژگی‌ها
ناگینی قبل از تبدیل شدن به یک هورکراکس، زنی خجالتی، خیرخواه، ساکت و مهربان بود که مدت‌ها مورد آزار و اذیت سیرک آرکانوس قرار گرفته بود. همین موضوع باعث ایجاد نوعی تزلزل در این مالدیکتوس شده بود و مشتاق پناه بردن به چیزی بود. او در مقطعی با کریدنس بربون دوست شد و بعدا عاشق او شد. ناگینی همچنین به اندازه کافی اصولی و اخلاقی بود که با وجود به رسمیت شناختن گلرت گریندل‌والد را به عنوان فردی با کاریزما و یک جادوگر تاریک اما قاطعانه از کریدنس خواست تا به او نپیوندد.
با این حال متأسفانه درخواست‌های ناگینی برای او فایده‌ای نداشت و وقتی کریدنس تصمیم گرفت با گریندل والد کار کند، او دل شکسته شد. ناگینی پس از اینکه کریدنس را از دست داد، ظاهرا آرزو داشت که در شکست دادن گریندل‌والد و پایان دادن به جنگ جهانی جادوگر کمک کند و در این راه به نیوت اسکمندر، تسئوس اسکمندر، تینا گلدشتاین، ژاکوب کوالسکی، یوسف کاما، تورکیل تراورس و رودلف اسپیلمن پیوست و به هاگوارتز رفت.
زمانی که او تبدیل به یک هورکراکس شد، به نظر می‌رسید که برای همیشه در شکل مار مالدیکتوس خود گیر کرده است و شخصیت مهربان او کاملا محو شده بود. او اکنون کاملا به لرد ولدمورت وفادار شده بود.
ناگینی همچنین نشان داده است که بسیار باهوش است و می‌تواند مفهوم استراتژی‌ها و طرح‌ها را درک کند. او نسبتا حیله‌گر و فریبنده بود و درک می‌کرد که انسان‌ها چگونه رفتار می‌کنند (احتمالا به دلیل اینکه خودش زمانی انسان بود).
