بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

لونا لاوگود

اشتراک‌گذاری

لونا اسکمندر

Luna Lovegood

لونا لاوگود - هری پاتر

تولد

۱۳ فوریه ۱۹۸۱
بریتانیا

وضعیت خونی

ملیت

انگلیسی

نژاد

انسان

جنسیت

مونث

خانواده

زنوفیلیوس لاوگود (پدر)
پاندورا لاوگود (مادر)
رولف اسکمندر (همسر)
لوکان (پسر)
لیساندر (پسر)
نیوت اسکمندر (پدرخوانده همسر)
آنتونی گلدستین (احتمالی)

پاترونوس

خرگوش

چوب جادو

دو چوبدستی ناشناخته

پیشه

جانورشناس جادویی

گروه

ریونکلاو

وفاداری

خانواده لاوگود
خانواده اسکمندر
محفل ققنوس
ارتش دامبلدور
مدرسه هاگوارتز
کوییبلر

لونا اسکمندر (Luna Lovegood) متولد شده با نام خانوادگی لاوگود در ۱۳ فوریه ۱۹۸۱، یک جادوگر انگلیسی و تنها فرزند و دختر زنوفیلیوس و پاندورا لاوگود بود. مادر او وقتی لونا ۹ ساله بود به طور تصادفی در حین آزمایش روی جادوها درگذشت و لونا توسط پدرش که سردبیر مجله کوییبلر بود، در خانه‌ای در نزدیکی روستای اوتری اس‌تی کچپول در شهرستان دوون بزرگ شد.

لونا از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ در مدرسه جادوگری هاگوارتز تحصیل کرد و در گروه ریونکلاو قرار گرفت. او در سال چهارم تحصیلش به ارتش دامبلدور پیوست و یکی از اعضای مهم آن شد، سازمانی که هری پاتر تدریس و هدایت آن را بر عهده داشت. لونا در نبرد دپارتمان اسرار (۱۹۹۶) و نبرد برج ستاره‌شناسی (۱۹۹۷) شرکت داشت و زمانی که هاگوارتز تحت مدیریت سوروس اسنیپ سقوط کرد و در اختیار لرد ولدمورت قرار گرفت، لونا در رهبری کردن ارتش بازسازی شده دامبلدور کمک کرد.

لونا به دلیل مخالفت‌های سیاسی که پدرش داشت، توسط مرگ خوران ربوده شد و به منظور باج‌گیری ماه‌ها در سیاه‌چال‌های کاخ مالفوی زندانی شد. در بهار سال ۱۹۹۸ او به همراه چند زندانی دیگر توسط دابی آزاد شدند و او تا زمان شروع نبرد نهایی از جنگ دوم جادوگران در شل کاتج باقی ماند.

پس از پایان این جنگ، لونا به یک جانورشناس جادویی تبدیل شد و به کشف و دسته‌بندی بسیاری از گونه‌های جادویی جدید پرداخت. او سرانجام با رولف اسکمندر، نوه‌ی جادوگر مشهور، نیوت اسکمندر ازدواج کرد و صاحب پسرانی دوقلوی به نام لورکان و لیساندر شد. دوستان او یعنی هری و جینی پاتر نیز به احترام او نام سومین فرزند خود را لیلی لونا پاتر گذاشتند.

شخصیت و خصوصیات

لونا دختری به شدت نامتعارف بود که خلق و خوی آرام و باورها و ویژگی‌های عجیب و غریبی داشت. او فردی کاملا ناسازگار بود؛ او فاقد خودآگاهی بود و ترسی نداشت که نشان دهد واقعا چه گونه فردی است. لونا همچنین باهوش و به‌طوری غیرمعمولی دارای ادارک بود، به طوری که گروه ریون‌کلا قرار گرفت که «جایی برای افراد باهوش و هم‌نوع خودش» بود.

اگرچه بسیاری فکر می‌کردند لونا عجیب و غریب است، اما هری پاتر، هرماینی گرنجر، رون ویزلی، نویل لانگ‌باتم، جینی ویزلی، دین توماس و اولیواندر در کل او را بسیار دوست داشتند.

رفتار و صدای لونا اغلب دور و رویایی بود. او از مکالمه‌هایی که برایش جالب نبود دور می‌شد. با این حال هر وقت که کسی پدرش یا مجله‌ی او را مسخره می‌کرد، وضعیت رویایی صدای او ناپدید می‌شد و صدایی محکم جایگزین آن می‌شد و بلافاصله عصبانی می‌شد. او روش عجیبی برای ایجاد ناراحتی دیگران بود که از طریق صادق بودن و صراحت بود. هری پاتر این خصیصه‌ی او را «توانایی در صداقت شرم‌آور» توصیف کرده است. او همچنین به ندرت مضطرب یا تحت فشار به نظر می‌رسید، حتی در شرایط سختی مانند زندانی شدن در عمارت مالفوی این موضوع دیده نشد. لونا در تسلی دادن به دیگران بسیار خوب بود. او هری را پس از مرگ پدرخوانده‌اش تسلی داد.

لونا اغلب مورد تمسخر قرار می‌گرفت و در دوست‌یابی مشکل داشت. دانش‌آموزان دیگر به او لقب «لونی لاوگود» دادند و حتی وسایل او را می‌دزدیدند و پنهان می‌کردند. او از این موضوع دلسرد نبود و در عوض ترجیح می‌داد که اطرافیان خود را قضاوت نکند و شرایط را بپذیرد. او همچنین یک بار اشاره کرد که زیاد از رقصیدن خوشش نمی‌آید، اگرچه در عروسی بیل و فلور همراه با پدرش رقصید.

به نظر می‌رسید که لونا در اوقات فراغت خود از فعالیت‌های هنری لذت می‌برد. خانه او پر از چیزهای مختلفی بود که آن‌ها را نقاشی می‌کرد. لونا به دوستان معدودی که داشت بسیار وفادار بود. رون اظهار کرده است که او مطمئنا شجاعت بسیار بیشتری نسبت به پدرش دارد و همچنین لونا در نبرد دپارتمان اسرار و نبرد هاگوارتز شجاعت قابل تحسینی از خود نشان داد.

باورهای لونا

لونا به چیزهای زیادی اعتقاد داشت که افراد کمی به آن باور داشتند. با توجه به گرایش او به خرافه، احتمالا او پیشگویی‌ها را دوست داشت. با این حال، همانطور که بزرگتر می‌شد، پذیرفت که خیلی چیزها وجود ندارند.

به نظر می‌رسید که او همه چیزهایی را که در مجله کویبلر (The Quibbler) می‌خواند باور می‌کرد، عمدتا به این دلیل که پدرش آن‌ها را نوشته بود. برخی از تئوری‌هایی که او به آن‌ها اعتقاد داشت شامل این موارد بودند که سیریوس بلک همان استابی بوردمن (خواننده اصلی یک گروه موسیقی) است، یا اینکه روفوس اسکریمژور یک خون‌آشام است، یا اینکه اوررها بخشی از توطئه راتفنگ برای سرنگونی وزارت سحر و جادو با استفاده از جادوی تاریک بودند و موارد دیگر.

لونا همچنین به چیزهایی اعتقاد داشت که واقعیت داشتند از جمله: داستان هری در مورد بازگشت ولدمورت، صداهایی فراتر از ویل و این باور که افرادی پشت آن هستند.

مهارت‌ها و توانایی‌های جادویی

  • هنرهای دفاع در برابر هنرهای تاریک
  • دوئل کردن
  • افسون‌ها
  • جادوی غیرکلامی
  • مراقبت از موجودات جادویی
  • مطالعات رون‌های باستانی
  • خلاقیت بالا
  • مهارت‌های رهبری
صفحات دیگر